۱۹ پاسخ

اره منم تو همین اوضاعم بخدا ابروهام پرشده انگار اوایل بلوغم وقت نمیکنم بخودم برسم اینا هیچ پسرم بهونه گیر شده هوشیارترشده بیشتر میخاد باهاش بازی کنم بغلش کنم شیر نمیخور سخت میخاب زود بیدارمیش نق نق میکن اسهال میره اصلا یه وضعی
ازاون ورم ظرف بشور غذا بذار خونه رومرتب کن دیشب بچه رو انداختم بغل همسرم گفتم بمن مرخصی ساعتی بدین نیم ساعت فقط چشامو بذارم رو هم پریودم هستم خونریزیمم شدید تمومی نداره

عزیزم تنها نیستی منی ک هر هفته خونمو جارو میزدم از وقتی پسرم دنیا اومده ۴ماهه نتونستم جارو برقی بزنم پسرم رفلاکس شدید داره کمرم بریده، خودمو هفته ای یبار وقت نمیکنم تو آینه ببینم، گردگیری ماهی یکبار، صبحا ک پا میشه بقول شما نه میتونم ادامه بدم نه راه دیگه ای جز ادامه دادن دارم کمکی هم ب اون صورت ندارم شوهرم نصف بیشتر روز سر کاره،مامانم هم سال ب سال یه زنگ نمیزنه ببینه مردم یا زنده

عزیزدلم نگران نباش این بی اشتهایی طبیعیه تا بچه ها بزرگ شن هزارمدل تغییر میکنن سخت نگیر .....بهت حق میدم ک خسته بشی کم توان بشی یوقتایی بزار پیش همسرت یا مادرشوهرت یه تایمی ب خودت اختصاص بده بزار روحیه ات خوب شه رزا یه مادره شادو پرانرژی میخواد نه مادر افسرده ......پس اول به خودت برس ،خودتو اولویت قراربده

باز خوبه شوهر و مادرشوهرت خوبن بذار بهت بگم كه قدر شرايط خودت رو بدوني يه شوهري دارم با درك صفر كه هيچ كدوم از خواسته هامو برآورده نميكنه بداخلاق بددهن داد و بيدادي در ضمن توي خونه مادرشوهر ميشينم و مادرشوهرم از شوهرم بدتره خانواده ش ام از اين دوتا بدترن كاملاً افسرده ام و جالبه بدوني خونه بابام پادشاهي ميكردم و اصلاً لازم نبود زود ازدواج كنم خريت كردم خريت

دندونش میخاره پسر منم بیچارم کرده

منم همینم

سلام عزیز دلم اکثر ما که اینجاییم مثل توییم‌مثل خود من که دیگه قید گردن و مچ دستمو زدم و دخترم همش روو‌ دوشمه حتی همین الان ک دارم برات تایپ میکنم
اگه برای رزا واکسن زدی ممکنه بی اشتهایی برای اون باشه
تمام این روزا میگذرع
همیشه قرار نیست اینجوری باشه
به روزایی فکر کن که رزا بزرگ میشه
میشه همدمت
رفیقت
یارت
کمکت🩷🤍

🫶🤒همه همین حس بهش دست میده حق داری مجردی ایقد زجر نوشیدیم دست تنها توان نداریم ۲۴ ساعت بچه داری کنیم یا کم بخوابیم. من حداقل در روز ۱۵ ساعت میخوابیدیم الان آرزو یساعت خواب با آرامش میکنم حتی تا توالت برم هم فکرش باهام انگار داره گریه می کنه گاهی اوقات ب شوخی میزنمش اونم میخنده دیگه جز تحمل چاره ای نیس ایشالله بزرگ تر بشه سر ساعت خورد خوراک خوابش تنظیم بشه بگی اخیییش

غلبه کن بر دلتنگیت ی تایم هایی رو بزار برای خودت از پا درمیای

سلام عزیز دل 💔
قبل از هر چیز می‌خوام بگم که کاملاً درکت می‌کنم. نه تنها حس تو طبیعی‌ـه، بلکه خیلی از مادرهایی که تازه زایمان کردن، در همین شرایط گیر می‌افتن. تو نه تنها تنها نیستی، بلکه خیلی قوی‌ای که این احساسات رو به زبون آوردی. این یعنی دنبال راه نجاتی و هنوز برات مهمه که بهتر باشی، هم برای خودت هم برای رزای کوچولو.

1. دقیقاً از کی بی‌اشتها شده؟ همزمان با علائم خاصی بود؟
2. تب داره یا نه؟
3. وزنش کم شده یا رشدش کند شده؟
4. مدفوعش رنگ یا قوامش تغییر کرده؟
5. موقع شیر خوردن جیغ می‌زنه یا فقط نمی‌خوره؟

آخه چقدر حرف دل منو زدید
دختر کوچولو منم این هفته دندونش داشت در میومد خیلی معذرت می خوام اسهال بود بی قرار بود ناحیه پوشکش با اینکه کلی مراقبت کردم متورم شده بود یه دقیقه یه جا بند نمیشه همش باید مراقب باشم نره تو در و دیوار ناهار بزارم شام بزارم خونه بهم میریزه مرتب کنم
دیشب ترمه نخوابید همش شیر خورد صبح اونقدر گشنه ام بود ولی واینمیستاد من چیزی بخورم ،خوابمم میومد نشستم اونقدر گریه کردم طفلی متوجه شد اومد سرش و گذاشت رو پام خوابید

عین دختر من بی اشتها کم خواب منم روانی شدم تقریبا حس تورو دارم آدم کم میاره دگ همش خونه داری و بچه داری یکسره دارم تمیز میکنم یجا کثیف باز

عزیزم دیارا هم اینجوریه،قلوپ قلوپ شیر میخوره با بازی
سینموپبا لثه هاش میگیره محکم میکشه دردم میاد
ولی من واقعا خونه رو یه جورایی ول کردم
هفته ای یه بار یه ربع جارو میکشم
یادم نمیادم کی گردگیری کردم شاید اوایل ماه ک مهمون داشتم.ظرفا رو از ماشین درمیارم اکه بشه میدارم جاشون نشد میذارم رو اوپن تا اخر شب استفاده میکنم میچینم ظرفشویی اخر شب میشوره
لباسا رو میارم وقت نمیکنم اصن درست حسابی تا بزنم بعضا همونجور سوا میکنم هر کدوم میره تو کشوی خودش ولی تا نزده
دیارا کلا بغل میخاد اصن زمین نمیمونه
ب نظرم شل کن بگو‌قراره فقط بچه بزرک کنم نه کار دیکه ای چوت ادم وقتی نمیرسه روحیش بیشتر خراب میشه

آره دقیقا همینم
ولی مادری دیگه کم کم عادت میکنی

گلم دخترت لثه هاش داره سفت میشه برای دندون دختر منم چندروزه بیقراره همش سینمو فشار میده میزارم زمین گریه میکنه بردم دکتر گفت دندونش حرکت کرده لثه هاش داره آماده میشه از الان همینجورن گاهی این درد داره و میخاره تا پنج و شیش ماه که دربیاد

درک الرم بیلوی منده هردم کم‌گتیرم اوشاخ ساخلاماخ راحت ایش دییر
قدیم هامی جمع دی
الان توشب ننه باشینا فیشار گلیر

وای منم دلانا بی اشتها شده بود و نق نق و بهدنه میگیره بزور شیر میخوره
واقعااا روانی کنندس

آره منم همینطورم

دندون درمیاره شاید بی اشتها شده؟؟؟

سوال های مرتبط