شکل‌های مناسبی از مواجهه با کودکان در شرایط جنگی یا تهدید:

1. صداقت ساده‌شده، بدون جزئیات ترسناک
بچه‌ها لازم نیست دروغ بشنوند، ولی لازم هم نیست درگیر همه‌ی واقعیت‌های تلخ بشن.
بگو:
🟢 «گاهی بین کشورها مشکل پیش میاد و گاهی آدم‌ها با هم دعوا می‌کنن. بعضی‌ها دارن سعی می‌کنن کار رو درست کنن. وظیفه‌ی ما اینه که باهم باشیم، و تو الان در امانی.»

2. پرسش‌محور باش، نه پُرگو
به جای سخنرانی، بپرس:
🟢 «چه چیزهایی شنیدی؟»،
🟢 «فکر می‌کنی چی شده؟»،
🟢 «بیشتر نگران چی هستی؟»
شنیدن فعال مهم‌تر از توضیح دادنه.

3. احساساتش رو تأیید کن، بدون عجله برای آرام‌کردن
نگویید: «نترس!»
بگویید: 🟢 «می‌فهمم که ترسیدی. خیلیا همین حس رو دارن. من کنارتم.»

4. روتین (برنامه‌ی روزانه) رو حفظ کن
حتی اگه شرایط تغییر کرده، باید تا جای ممکن ریتم زندگی معمول (غذا، خواب، بازی، داستان) حفظ بشه.
ثبات، امنیت روانی می‌سازه.

5. برای تخلیه‌ی هیجانی فضای خلاق بدید
نقاشی، ساختن داستان، بازی‌های تخیلی و بدنی کمک می‌کنه که ترس به شکل سالمی بیرون بیاد.
بپرس:
🟢 «دوست داری ترست رو بکشی؟»
🟢 «اگه یه قهرمان بودی الان چی کار می‌کردی؟»

6. نشان بده بزرگ‌ترها در تلاشند
کودکان نیاز دارن حس کنن آدم‌بزرگ‌ها فعالانه در حال رسیدگی هستن.
بگو:
🟢 «آدم‌های زیادی دارن کار می‌کنن تا این وضع بهتر شه. مامان‌ها، باباها، دکترها، آدمای باهوش...»

7. از خودت هم مراقبت کن
بچه‌ها از بدن و رفتار تو یاد می‌گیرن. اگه تو استیصال نشون بدی، اون‌ها چند برابرش رو تجربه می‌کنن.
پس وقت بذار برای بازسازی خودت، حتی با ۵ دقیقه تنفس یا مکالمه‌ی حمایتی.

۱ پاسخ

عااااالیی بود ❤️❤️❤️

سوال های مرتبط

مامان مامان میران مامان مامان میران ۱۰ ماهگی
❌️👈مشکل بزرگ مامانا *👉❌️
غذا نخوردن کوچولوها در آغاز راه ( قبل از یکسالگی)
.✔️✔️.خطاب به مامانایی که حتی اینجا هم،گاهی همدیگه رو اشتباه راهنمایی میکنن . یا میگن باید به زور غذا بدیم و..یا میگن همینی که هست،،،مینویسم که
مامانای نازنینی که با غذا خوردن بچه ها تون در شروع ‌کار،مشکل دارین و میگین که حتی دهنشونو سفت میبندن و هیچی نمیخورن 🤷🏻‍♀️...
اینو بدونین که اولین قدمهای اشتباه رو برای غذا خوردن کوچولوهامون،ما مامانها برمیداریم👌..،،مثلا ، بچه رو در حال هرکاری که هست،میشونیم و با بشقاب و قاشق میشینیم جلوشون .. با ترفند یا بدون ترفند...با محبت یا با دعوا... با تلویزیون و سرگرمی یا بدون هیچی... میخوایم قاشق غذا رو توی دهنشون کنیم.
ما مامانا باید حواسمون باشه که کوچولوهامون ، از روز اول ،بچه هایی هستن که فقط شیر خوردن و با هیچ فرم و مزه ی دیگه ای آشنا نیستن ،، بلعیدن بلد نیستن ... نمیدونن چی دارین میزارین توی دهنشون ... انگار که وارد یه دنیای جدید شدن و از هر چیز ناشناخته ای میترسن
ولی ما مامانها، اسمش رو هم میزاریم لجبازی،،بدغذایی و هزار چیز دیگه..🙄🤔
درحالیکه باید اونارو درک کنیم دنیا رو از چشمای اونها نگاه کنیم. الان اگه یه غذای ناشناخته که اصلا نمیدونین چیه .. بوش عجیبه،،فرم و جنسش برانون جدیده..و بخوان با قاشق بزارن دهنتون،میخورین؟؟بخدا که نه
🤷🏻‍♀️
به همین خاطر،این روش که بنظرتون درسته ،اشتباه محضه.✋
مادرای نازنین♥️،
اگه بچه ی خوش غذا میخواین،باید بهای اونو بپردازین عزیزای دلم♥️بخدا لذت هم داره ،فقط ناامید نشین، 🙏🏻🙏🏻👇👇
این روش غذا خوردن که پیشنهاد میدم ، دیگه ثبت شده و بین المللی هست ...بهش میگن :👈** روشِblw **👉
حالا این روش چیه؟
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
یه نکته خیلی مهم برای اونهایی که پست های من در مورد آموزش خواب مستقل رو خوندن.
منظور از خواب مستقل اینه که خوابیدن بچه وابسته به شیر نباشه. یعنی شیر و خواب دوتا مسئله جدا باشند نه اینکه بچه شیر بخوره که بخوابه.
تواب مستقل به معنی این نیست که بچه رو توی اتاقش تنها رها کنیم که برای خودش بخوابه.

بچه ها تا سن هفت سالگی ناخودآگاهشون بیداره. و وقتی تنها هساند توی اتاق متوجه میشن. و این حس رو دارند که اگه الان گریه کنن گرسنه بشن خودشون رو خیس کنن یا بترسن هیچ کس کنارشون نیست و بهتره تا این سن حتما کنار والدین بخوابند ولی در تخت خودشون. نه روی تخت همراه پدر و مادر.

نکته بعدی به هیچ وجه نباید کودک زیر یکسال رو در اتاق خودش تنها خوابوند. این سن شکل گیری عزت نفس و اعتماد به نفس و اعتماد در بچه هاست و تنها خوابیدن اونها در طول شب در اتاقشون این حس ها رو در اونها نادرست شکل میده.

و نکته جالب دیگه ای که بهش برخوردم اینه که پسر بچه ها در سنین زی ۶ سال آسیب پذیرتر از دختربچه ها هستند. پس مواظبت و توجه بیشتری میخوان.

همه پستانداران موقع خواب کنار هم میخوابن تا امنیت بیشتری داشته باشن. انسان تنها پستانداریه که تصمیم گرفته بر خلاف غریزه اش عمل کنه جای خواب بچه اش رو جدا کنه. چرا؟! در مورد علتش بعدا توضیح میدم
اینو خیلی وقت میش تو ایتا گذاشته بودم. اینجا هم منتشر کردم.
مامان آلما مامان آلما ۱۳ ماهگی
چرا نوزاد گریه می‌کنه؟😭
گریه برای نوزاد، هم حرف زدنه، هم خالی شدنه. اون فقط با همین یه راه می‌تونه بگه چی می‌خواد.

دلایل رایج گریه:
🍼 گرسنگی
😴 خستگی
💩 پوشک خیس یا کثیف
❤️ نیاز به آغوش
🤕 دل‌درد یا گاز معده
🌡️ دمای نامناسب (گرم یا سرد بودن)
😢 دلتنگی، ترس یا اضطراب
🦷 دندان درآوردن

گریه‌ها رو بشناس:
با گذشت زمان، مامان‌ها می‌تونن نوع گریه‌ی بچه‌شون رو تشخیص بدن.
🍽️ گریه‌ی گرسنگی با تکرار و حالت مک زدن همراهه.
😫 گریه‌ی خستگی معمولاً با مالیدن چشم و بی‌قراری میاد.
⚡ گریه‌ی درد معمولاً تند، بلند و ناگهانیه.

تکنیک‌های آرام کردن:
🤱 آغوش و تماس بدنی: نوزاد به بوی تو، صدات، و قلبت احتیاج داره
🎵 تکون‌های ریتمیک در بغل یا آغوشی
🎶 لالایی یا صداهای سفید (وایت نویز)
🍼 شیر دادن یا پستونک (اگه استفاده می‌کنه)
👐 ماساژ شکم، 🚲 دوچرخه‌زدن پاها، یا کمپرس گرم برای دل‌درد
👕 تغییر موقعیت بدن یا لباس

گریه‌های شبانه:
🌙 گاهی نوزادان شب‌ها، بدون دلیل مشخصی، گریه می‌کنن.
🧠 دلیل؟ مغزشون در حال پردازش اتفاقات روزه. این طبیعیه.
تو فقط کنارش باش، نوازش کن، باهاش آروم حرف بزن.
😴 حتی اگه خوابت میاد، بدون که حضور تو یعنی همه‌چیز براش امنه.
اگر خیلی بی‌قراره چی؟
🌡️ دمای بدن رو چک کن
🔍 نشونه‌های بیماری (اسهال، استفراغ، تب، بی‌حالی) رو بررسی کن
🚑 اگه هیچ چیز جواب نداد و احساس کردی یه چیز غیرطبیعیه، بدون هیچ تعللی دکتر رو ببین
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
عزت نفس و خوددوستی (پایه اعتماد بنفس و خبلی چیزهای دیگه)
چطور در بچه ها شکل میگیره؟ با کارهای تکراری
هر روز سر یه ساعتی بیدار شدن، یه سری کارهای تکراری رو تو زمان تکراری کردن، تو ساعت های تکراری خوابیدن، شعرهای تکراری، قصه های تکراری...
چرا؟
چون وقتی کاری رو تکرار میکنین، هر روز و هر روز، بچه ها قدرت پیش بینی پیدا میکنن. میتونن حدس بزنن که بعد از این کار چه کاری قراره انجام بشه، هوا تاریک شده، خوب غذا میخورم، بعدش مامان بغلم میکنه میبره تو اتاق، بعد عوضم میکنه، بعد لالایی میگه، بعد همه جا تاریک میشه من میخوابم. مرحله به مرحله بچه ها میتونن پیش بینی کنن‌ این بهشون قدرت میده و میتونن به خودشون و حسشون اعتماد کنن. عزت نفسشون بالا میره، اعتماد بنفس میگیرن. این پیش بینی بهشون حس امنیت میده. سورپرایزی در کار نیست. همه چی امنه. پس من خوبم که محیط دورم خوب هست (بچه ها اگه محیطشون ناامن باشه مثلا صدای داد و بیداد بشنون نمیتونن بفهمن که تقصیر اونا نیست. همه چی رو به خودشون میگیرن، فکر میکنن اونا بد بودن و کار بدی کردن که الان محیط ناامن شده).
برای بچه ها مود ثابتی داشته باشین. اگه زیاد اهل محبت نیستین، همیشه اینجوری بودنتون خیلی بهتر از اینه که یه روز شاد و باانرزی باشین و فرداش عصبی بشین و به بچه پرخاش کنین. اون کم محبتی که تکرار میشه به بچه امنیت میده. اون خوش گذرونی زیاد با بچه بهش ناامنی میده چون نمیتونه بفهمه حالا فردا حال مامان خوبه باهام بازی میکنه یا حالش بده منو میزنه.
اگه مجبورین عصبی بشین برین تو اتاق تخلیه بشین و برگردین. تو سن های بالاتر قبلش به بچه بگین من دارم عصبی میشم. موقع دعوا بهش بگین من و بابا دعوا میکنیم ولی هردومون تو رو دوست داریم و تو کار اشتباهی نکردی.
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
سرچ بزن نظریه رشد اریکسون :
مرحله ۱: اعتماد در مقابل بی اعتمادی (نوزادی از تولد تا ۱سالگی)
مرحله ۲: خودمختاری در مقابل شرم و تردید (۱ تا ۳ سالگی)
ببین جانم، تا ۳ سالگی بچه ها دارن اعتماد کردن رو یاد میگیرن. این اعتماد کردن اول از همه از مراقبت کننده اصلی نوزاد (یعنی مادر) و بعد پدر و بعدش کم کم بقیه افراد شروع میشه. اعتماد یاد میگیره یعنی چی؟ یعنی تو بعنوان مادر نیازهای مختلف جسمی و روحی بچه رو تامین میکنی و اون یاد میگیره که دنیا جای امنیه. من خوبم که دنیا امنه. شیر دادن، تعویض پوشک، بغل کردن، محبت کردن، بازی کردن، غذا دادن، خوابیدن، نظم و روتین داشتن برای زندگی روزمره. همه اینا یعنی جلب اعتماد بچه. اگه اعتمادشو جلب کنی، اون میفهمه که موجود خوبیه و خوب میمونه و خوبی میکنه.
حالا اگه نتونی چی؟ اگه بهش گرسنگی بدی، بغلش نکنی، محرومیت عاطفی بدی، عوضش نکنی، دعواش کنی، بزنیش، تنبیهش کنی (آخه بچه تو این سن چی میفهمه؟؟؟) اینا همه میشه دونه هایی که داری میکاری و بچه ات تو سن های بالا باید افسردگی، پرخاشگری، دزدی، تجاوز و ...رو که حاصل کار امروز توئه برداشت کنه.
اگه میخوای دنیا رو درست کنی، ۷ سال اول زندگی بچه ات رو براش بساز. نه با اسباب بازی، باصبوری و مدارا، نه با خرج پول، با خرج وقت، نه اینکه واسش بمیری، واسش درست زندگی کنی.
قلبم تیر میکشه وقتی مینویسین بچه ها چندماهه تون رو میزنین چون عصبی بودین، چون حوصله نداشتین، چون افسرده بودین...برگ گل زدن داره مگه؟
مامان تیام مامان تیام ۱۱ ماهگی
💕💕

برای مادرانی که به هر دلیلی به فرزندشون نتوانسته اند شیر بدهند...


بعضی ها ابراز تأسف کردید که چرا نتونستید شیر بدید و بعضی ها هم از عقاید دیگران و دخالت ها و قضاوت ها گفتید.

متاسفانه خیلی ها هنوز شیرخشک دادن رو نشونه کم‌تحملی مادر و نوعی سرباز زدن از نگهداری صحیح #کودک می‌دونن. این نوع تفکرات و تصورات این روزها با دلایل و توجیهات علمی رد شده؛ شیرخشک دادن به گروه‌هایی از شیرخواران واجبه اگر غیر از این باشه، رشدشون دچار اشكال می‌شه.

- مثل نوزادانی که قدرت مکیدن کافی ندارن و نمی‌تونن سینه مادر رو تا زمانی که سیر میشن بمکن. این ضعف توی اون‌ها باعث می‌شه همیشه گرسنه باشن و گریه کنن. این موضوع رشد #نوزاد رو با اختلال مواجه می‌کنه که تو این شرایط پزشک متخصص مصرف شیرخشک رو توصیه می‌کنه. و یا مادران شاغلی که نمی‌تونن در فاصله زمانی‌ کوتاه به نوزاد شیر خودشون رو بدن.
و‌ یا مادرانی که از لحاظ روانی با شیر دادن دچار مشکل میشن!

-درسته که شیر مادر بهترین گزینه برای نوزاد محسوب میشه و در اون شکی نیست، ولی شرایط بچه ها و اصولا آدم ها با هم فرق میکنه و هیچ کسی نمیتونه مادری رو که به هر دلیلی به فرزندش شیر خشک میده قضاوت کنه یا با توصیه هاش اون رو ناراحت کنه حتی اگر اون شخص نزدیک ترین فرد به مادر باشه چون هر مادری بهترین ها رو برای فرزندش می خواد و بنا به شرایط جسمی و روانی و زمانی، اونه که باید در این مورد تصمیم بگیره.

یادمون باشه که با قضاوت ها و توصیه های نابجا همدیگه رو ناراحت نکنیم و برای تصمیم و شرایط هم احترام بزاریم تا دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه💓

🔺 اگر مادری رو‌میشناسید که نیاز داره این مطلب رو بخونه حتما براش بفرستید ❤️🌱
مامان آلما مامان آلما ۱۳ ماهگی
مامانای مهربون سلاممم❤️

پیشنهاد میکنم کتاب:
«کودک، خانواده، انسان» | ادل فابر و الین مازلیش
(در بعضی ترجمه‌ها: «چگونه با کودکان صحبت کنیم تا گوش بدهند، و چگونه گوش بدهیم تا با ما صحبت کنند») رو حتما بخونین.

قبل از اینکه آلما به دنیا بیاد، فکر می‌کردم ارتباط با بچه‌ها فقط به شیر دادن و پوشک کردن خلاصه می‌شه. ولی کم‌کم فهمیدم بچه‌ها از همون ماه‌های اول هم با ما حرف می‌زنن فقط زبونش فرق داره.
این کتاب دقیقاً از همون ارتباط می‌گه. اینکه چطور با بچه‌مون حرف بزنیم، چطور به حرفاش گوش بدیم، و چطور به احساساتش احترام بذاریم.

چیزهایی که از این کتاب یاد گرفتم:
*به‌جای "نکن!" بگم چی میتونه بکنه
*اول احساسشو ببینم، بعد راه‌حل بدم
*لازم نیست همیشه راه‌حل بدم، گاهی فقط باید کنارش باشم
*بچه‌ها بیشتر از تنبیه، با درک شدن یاد می‌گیرن


لحن کتاب چطوره؟
کاملاً صمیمی و خودمونی هستش. پر از گفت‌وگوهای واقعی بین والد و فرزند، مثال‌هایی که حس می‌کنی از دل زندگی خودته.

مناسب برای کیه؟
به نظرم برای همه‌مون،حتی اگه بچه‌مون هنوز خیلی کوچیکه.چون پایه‌ی رابطه، از همین حالا شکل می‌گیره.
از اپ طاقچه میتونین تهیه اش کنین.

اگه شماهم کتاب خوبی رو میشناسین معرفی کنین لطفا.❤️
مامان جوجه عقاب😇 مامان جوجه عقاب😇 ۱۲ ماهگی
یه سوال از هوش مصنوعی پرسیدم ببینید چی جواب داده

یعنی بچه های بلاگرایی که میرن جلو دوربین و همه میبیننش و براشون بوس و بغل و گل و اینا میفرستن
شادتر و با اعتماد به نفس تر و باهوش تر از بچه های دیگه نیستن؟

جوابش جالب بود

. **"شادتر" بودن؟**
- شادیِ نمایشدادهشده در ویدیوها ≠ شادی واقعی.
بچههای بلاگرها معمولاً در لحظات خاص و برنامهریزیشده فیلمبرداری میشن—مثلاً وقتی سرحالن، انرژی دارن، یا با تشویقِ والدین مشتاق به اجرا هستن. اما **زندگی واقعیِ این بچهها پر از لحظات عادی، گریهها، بیحوصلگیها و چالشهای روزمرهست** که هرگز وارد دوربین نمیشن.
- مطالعات نشان میدن کودکانی که زیاد در معرض دوربین قرار میگیرن، ممکنه بهمرور **ارزش خودشون رو وابسته به تأیید دیگران** بدونن، نه لذتِ خودجوشِ بازی و کشف دنیا.

### ۲. **"اعتمادبهنفس بالاتر"؟**
اعتمادبهنفسِ سالم از **پذیرشِ بدون قیدوشرط** در خانواده رشد میکنه، نه از تحسینِ غریبهها. بعضی از این بچهها بهمرور:
- وابسته به «پاداشِ اجتماعی» (لایک، کامنت) میشن.
- اضطراب عملکرد پیدا میکنن («حالا باید چیکار کنم تا بازدید بیشتری بگیره؟»).
- در نوجوانی ممکنه با بحران هویت مواجه بشن («آیا من همونم که تو صفحه اینستاگرامم؟»).

### ۳. **"باهوشتر" بودن؟**
- باهوشیِ نمایشی ≠ هوشِ شناختی.
مثلاً یک کودک ممکنه با تمرینِ زیادِ والدین، شعر حفظ کنه یا حرکات رقص رو تقلید کنه، اما این به معنای **خلاقیت، حل مسئله یا تفکر انتقادی** نیست.
- جالب اینجاست که **کودکانی که آزادانه بازی میکنن** (بدون فشار برای اجرا)، اغلب در بلندمدت مهارتهای شناختی و اجتماعی قویتری پرورش میدن.