۱۷ پاسخ

خداروشکر یکی پیدا شد ک جواب داده...خوب کاری قربون دهنت

آفرین هیچوقت نزار بهت بی احترامی کنن،همینطوری با زبان خوش بگو

چ بی شخصیته این حرفا یعنی چی واقعا اگه مشکلی باشه بخاطر عروسه ولی اگه همه چی خوب باشه میگن ماشالله بخاطر پسرمه
خوب کردی جوابشو دادی منم جواب میدم

اره عزیزم ی جا بالاخره باید خرفتو بزنی وگرنه تا اخر عمر هرجا بشینن میگن مشکل از عروس بوده

آره خوب کردی تا دیگه اینقد بهت گیر نده ک بچه فلانه...

حالا مادرشوهرم میگفت بچه خواهرشوهرم چون ریزتر بامزه تر از پسر من که درشت بوده کلا میخان ی چیزی بگن

دمت گرم
اصلنم غصه و عذاب وجدان نداشته باش

از این به بعد هر بار دیدیش هی بگو وای هرجا میرم میگن بچت کپی باباشه
اصلا به تو نرفته

خوب گفتی؟
جیگرمون حال آمد🤣
من بچه اولم دو کیلو هفتصد بود اندازه فنچ الان ۱۱سالشه قدش عالیه
ولی دوتا پسرام چهار کیلویی دنیا آمدن
بچه ها که مثل هم نیستن

اره بابا بگو خودت و راحت کن

درخواست بده

ای بابا این مادرشوهر توام کاشته باهات اههه پیره خیلی؟

آره خوب شد گفتی!
منم مادرشوهرم هی میگفت پسر پسر، منم گفتم والا اون بخاطر اسپرمه دیگه دست من نبوده
اگه به من بود عین خواهرام پسر میزاییدم
دیگه هیچوقت جلوی من حرف نزد از جنسیت بچه 😂

خوب کردی

اگه شوهرم بفهمه هی مامانش تو سرم میگه اینجوری دعوا بدی مامانشو میکنه منم آدم چوقولی نیستم بخوام شر درست کنم حوصله ندارم دیگه این حرفو زدم بهش

اره. بالاخره باید جواب بدی

آره خوب کاری کردی، افریته 😃😑

سوال های مرتبط

مامان کلوچه مامان کلوچه ۳ ماهگی
بچها بهتون گفته بودم راجب اسم بچم که من شاهان گذاشته بودم بد بچم اومد دنیا یه هفته بستری شد خانواده شوهرم بدون که بهم بگن گذاشتن علی اصغر بد من دلم شکست یدفعه تو دلم اسمی که دوستشدام موند بد الان دوماه شده من هرکار میکنم تو دهنم نمیاد اسمشو بگم دست خودم نیست همش میگم پسرم آخه اسم پدر شوهرم علی اسم بچه بردار شوهرمم علی اسم اینم علی اصغر آخه چخبره همش پشت هم قربون اسم علی اصغر بشم ولی دست خودم نیست خلاصه شوهرم میدونه اسم شاهان به دلم مونده اسمشو تاحالا نگفتم امروز مامانش اینجا بود شوهرم اینستا بود یدفعه راجب عربا صحبت شد بد شوهرم گفت اسم بچه رو شاهان صداش کنیم مادر شوهرم یدفعه حالت عصبی گرفت به خودش بد گفتم نه اسمشو بابات گفته ناراحت میشه گفت نه بابا داداشم گفت علی اصغر بد مادر شوهرم لال شد حالا نیم ساعته رفته خونش الان خدا میدونه چیا گفته پدر شوهرم که آره اینا گفتن شاهان این حرفا ترسیدم شر درست کنه بنظرتون شوهرم کارش بد بود گفت آخه از تهه دل من خبر داره میدونه اسم شاهان خیلی دوست داشتم تو تنهایی ام چیزی نگفته بود بهم اصلا تا امروز یدفعه گفت
مامان maman Nelin🌈💖 مامان maman Nelin🌈💖 ۴ ماهگی
مامانا ذهنم خیلی درگیره
امشب برای شام رفتیم خونه ی مادرشوهرم. قرار بود شب اونجا بخوابیم. چون معمولا بچمو که میبرم جایی بعدش میارم بد خواب میشه. بردمش اونجا همش خواب بود بچه. ساعت ۸ بهش شیر داده بودم خوابید ۱۱ قرار شد بهش شیر بدم اگه خوابید و بیدار نشد شب همونجا بخوابیم. اگه بیدار شد بیاریمش خونه ی خودمون. من ۱۱ بهش تو خواب شیر دادم. همیشه همینکارو میکنم. پدر شوهرم شروع کرد گفت تو خواب بهش شیر نده و فلان گفتم اگه بیدار شه خودش دیگه نمیخوابه قلقش دستمه. گفت نکن اینکارو بچه بد خواب میشه خلاصه توضیح دادم که اگه بیدارش نکنم خودش بیدار شه خوابش کلا میپره تو خواب بهش شیر بدم میخوابه دوباره. مادر شوهرمم از اون طرف جو میداد که آره بچه ی منو اذیت میکنن و فلان‌ خواهر شوهرم چند بار بهش اشاره داد که بسه دیگه چیزی نگو این باز میگفت بچه ی منو اذیت میکنن؟ هی میگفت. منم دیدم ساکت نمیشه برگشتم گفتم آره ما بچه رو شکنجه میکنیم تنبیه بدنیش میکنیم. خلاصه که شیر دادم و بچه خوابید بازم بیدار نشد. به شوهرم گفتم بمونیم شب مادر شوهرم گفت حالا میخواین امتحان کنین برین خونه ببینین شاید خوابید اگه نخوابید بیارینش منم دیدم اینجوری گفت به شوهرم گفتم بریم خونه.
به نظرتون من جوابشو دادم کار بدی کردم؟ نمیدونم چرا عذاب وجدان گرفتم.
خدایی آدمای بدی نیستن اما امشب واقعا عصبیم کرده بودن