از دست دخترم خسته شدم خیلی اذیت میکنه فقط دلم میخواد بمیرم از دستش. خونه مامانمم انقد اذیت کرد که الان پاشدم اسنپ بگیرم برم خونه مامانم نذاشت. هفته دیگه بله برون داداشمه هیشکی نیست بچمو بذارم پیشش به مامانم گفتم من نمیام دختره بیچاره تدارک دیده گل ارایی کرده بیام با لنا بزنه همه چیشو داغون کنه گفتم نمیام . فقط دلم میخواد بمیرم از دستش انقد گریه کردم انقد لبامم جویدم که نزنمش 😭😭😭
خواستگاری که رفتیم بردمش همه خونه زندگی اونارو ترکوند میوه ها رو خراب کرد گاز میگرفت میریخت زمین شیرینی ریخت مردم از خجالت هیچی هم نفهمیدم از مراسم فقط حرص خوردم

من از شدت غیر قابل کنترل بودن مخصوصا تو ماشین مجبور میشدم گوشی بدم دستش ک یکم اروم بشینه الان خیلی پشیمونم خیلی کم حرف میزنه میگن اثراته گوشیه
من موندم و کلی عذاب وجدان
هیچکس ما مامانا رو درک نمیکنه که چقد بیچاره ایم

اینا که گفتی تو سن بچه ها کاملا طبیعی شاید تعداد اندکی بچه ها ارومترن ولی اصلا خودت بچه را اذیت نکن جایی سختت نرو ولی هر چی بری بهنر میشه پسر منم اینجوریه اگه بریم پارک انقدر اذیت میگنه ولی من باز میبرمش

عزیزدلم اون کوچولو فقط ۲۰ ماهشه!.
چیزی سرش نمیشه از قانون و مقررات و نظم و تمیزی!.
ذاتش همینه بهم بریزه، کنجکاوی کنه.

دختر منم خیلی بد شده
ی لحظه تو ماشین اسایش نداریم انقد دست میزنه ب ضبط .لامپ .کولر
وای میخام شیون کنم
میریم خونه مامانم هی نق نق نق
خرابکاری .هی ماهواره و تلویزیون رو خاموش روشن میکنه مامانم بیچاره همه رو قطع کرده از دستش
گلدونو ب گوه زده

عزیزم پسرمنم همینجوریه باید تحمل کنیم یکم بزرگ تربشن بهتر میشن غصه نخور

فکرکردم فقط پسرا اینجورن چون پسرمن هم همینه ولی شما گفتی ک دخترتم اینجوره ای خداا

خیلی قشنگ میفهمم چی میگی

بنظر من تنها راه ممکن که هم تو بتونی بری مراسم بدون دغدغه ، هم بچه ت اذیت نشه ، اینه که بهش تو راه رفت یه قطره چکون قطره ملاتونین بدی
قشنگ اونجا میگیره می‌خوابه ، بذارش تو اتاق خواب و مواظبشم باش سر بزن بهش.
خودتم به مراسم برس

با یکی دو بار دادن هیچ اتفاقی نمیفته
قطره گیاهیه

عزیزم هممون توی همین وضعیتی امروز چنان جیغ زدم خونه پدر شوهرم از دستش مادر شوهرم گرخید😂 میگزره فوقش ی سال دیگ فضول شدید باشن

عزیزم پسر من بدتر از دختر شماست نگو از شیطنتش خب من حتی پیش مشاور هم رفتم گفت بچه چیزی نمیدونه بعد خوب میشه الان وقت اذیت کردنشه

بچها همه اینطورین ،میبینی اینجوریه نرو،منم خونه نشینم باورکن.خونه ی کسی نمیبرمش ک بخوام بگم بکن نکن.خونه راحته با پارک و خیابون و اینا.دگ این سن همینن

دختر من اگر بدم گوشی دستش ،دو ساعتم شده بی حرکت یجا نشسته باشه ...خوراکی براش بخر گوشی بده دستش اینجور مواقع ک ادم مجبوره خوبه

خب اگه این رفتارش مداومو زیاد ببر مشاور کودک ریشه یابی بشه

همشون همینن
نهایت مجبور شدی با گوشی سرگرمش کن

تمام چیزهایی ک گفتی طبیعیه و تمام بچه‌های این سنی انجام میدن. دقیقا انگار داشتی پسر منو توصیف میکردی.
اما با اینکه طبیعیه بهت حق میدم ک خسته شدی، بریدی و دور از جون آرزوی مرگ میکنی. منم گاهی آرزو میکنم بمیرم و روزی نیست ک پسرم اشکمو درنیاره.

الان فقط صبوری کن یکم بزرگ بشه کیفشو میکنی همه جا همراه و پایه ت

پسر منم همینجوره دیروز خونه پدرشوهرم بودیم یعنی انقد اذیت کرد گریه میکرد جیغ میزد نق میزد که حد نداره هر چیم بهش میگفتم بدتر جیغ میزد و گریه میکرد

بیخیال عزیزم اذیتش نکن پسر منم شیطونه ولی من از شیطونیاش ذوق میکنم چند شب پیش مریض بود بیحال افتاده بود انقد دلم برا اذیتاش تنگ شده بود میگفتم خدا کنه بچم زود خوب بشه پاشه همه خونه رو بهم بریزه اینا همش میگذره انشاءالله سالم باشن درست میشن

سعی کن خسته نگهش داری ک اون یکی دو ساعت بخوابه و بذاریش پیش همسرت

خب خودت برو
بچتو بده شوهرت نگه داره ببر پارکی خانه بازی جایی

عزیزم همه بچه ها همینن بچه اس دیگه همه درک میکنن سعی کن خونه کسی میری خوراکی که دوست داره با اسباب بازی براش برداری اونجا سرگرم بشه کمتر فضولی کنه

پندارم همینه گلم چ میشه کرد من جاهای مهم نمیبرمش
توهم بزار پیش دوستی آشنایی کسی

الهی قربونش برم دوسدارم. ببینمش. از نزدیک وای عکسش پرفته به گوگولی نمیاد آنقدر شیطون باشه. عزیزم سعی کن با بازی توجهشو جلب کنی

سخت نگیر بابا
همه بچه ها همینن

مادرشوهر نداری بزاری پیشش

قربونت برم بچه همینه دیگه الالخصوص بچه این سنی . منم میرم مهمونی از مهمونی هیچی نمی‌فهمم همش دنبال بچه امم نه باکسی حرف میزنم چون نمیزاره من بشینم با کسی حرف بزنم بعد میترسم خونه زندگی مردم رو بهم بزنه . ولی بله برون داداشت برو اگه همسرت هست بده بهش تقسیم کنید بچه داری رو تو بله برون

وای خدا خیلی سخته میفهممت
هیچکس نیس بزاری پیشش؟ مادرشوهری کسی
اگه ن بده شوهرت نگه داره