۲۰ پاسخ

کاش جیغ و داد میکردی زنگ میزدن پلیس مردا میگرفتنش باز نره یه بچه دیگه رو بدزده

باید داد و بیداد میکردی میگرفتنش

وای حتی با خوندنش حالم بد شد خدا همه بچه هارو حفاظت کنه ادم باید چهار چشمی حواسش به بچه باشه بیرون من که اصن زمین نمیزارمش یا بغل خودمه یا باباش

خداروشکر. خدا بهت رحم کرد. دیگه حالا فکر نکن به اینکه این کارو میکردم اون کارو میکردم. فقط اعصاب خودت خورد میشه. اون لحظه آدم انقدر شوکه میشه که واکنشش دست خودش نیست. بالاخره ما هم آدمیم. امکان اینکه یه لحظه حواسمون پرت بشه هست. پسر منم همینه. به راحتی با هرکسی میره و بغل هرکسی میره و از هرکسی خوراکی میگیره. یعنی خدای نکرده یکی بخواد ببرتش عمرا مقاومت نمیکنه.

وای خدا رحم کرد بهت ک دیدی 😢😢چ ادمایی پیدا میشن

یا خدااا😭😭😭

عیب نداره عزیزم
اون لحظه شوک شدی و طبیعیه ک فقط به اینکه بچت کنارت باشه فکر میکردی
ولی سری بعد بیشتر حواستو جمع کن و شلوار همچین دیوثایی رو کروات کن🙂‍↕️

کلا بچه ی‌کوچیک رو هیچوقت جاهای شلوغ ول نکن رو زمین.اگرم گذاشتی یک ثانیه هم برندار...

تو رو خدا بچه رو تو شلوغی و بازار نبر

وای خدارحم کرد چقد حالم بدشد خدامیدونه چی ب سره بچه هامیارن کثافتا

دختر من اصلااااا نمیره کسی نزدیکش شه گریهههه میکنه ومیاد پیش خودم

من هم چند سال پیش تو لوازم التحریر بودم.. فروشگاه بزرگ.. دخترمم میچرخید و نگاه میکرد. دیدم دوید اومد سمتم.. میگه به اقایی بهم گفت بیا پیشم... بیا بریم.. چی دوست داری برات بخرم؟؟؟


من سکته😭
خدا رو شکر بچه متوجه شد اومد پیشم😔😔

کاش راحت ولش نمیکردی پلیس خبر میکردی یارو دزد بوده چطور حرکتی نزدی اخهههه

باز خداروشکر خداروشکر به خیر گذشت زمونه خیلی خراب شده مخصوصا تو این وضعیت جنگ آدم حرومزاده زیاده خیلی مراقب باش خیلی حالا خوب شد دیدی ش 🫨

خداروشکرمتوجه شدی، بچتم چقد ساکته ک همینجور همراش میرفته. دخترمنم یبار یکی بزورمیخواس بوسش کنه دیدم دخترم انقدداره جیغ مبزنه میگه بوس نه بوس نه، رفتم دخترمواوردم یه دادم سر یارو زدم

الهی بگردم خدا رحم کرده

ببخشید اینو میگم ولی ازقدیم گفتن کلاتوسفت بچسب همسایتو دزدنکن.شما مخصوصابچه کوچیک باید خیلی مراقبت کنی مخصوصا فضای بیرون شلوغ هرچقد که کسی همرات باشه الان تواین اوضاع دزدی بچها تجاوز این چیزها باید چهارچشمی بچه بپایی..من بیرون ک میرم درسته سخته ولی بیشترمواقع پسرموبغل میکنم اتفاق یلحظه هست دگ.انشالله بلادورباشه بیشترمراقب دخملت باش

وای خدا انقدررررر میترسم من بیرون اصلا نمیتونم تمرکز کنم از بس حواسم بهش باید باشه

خداروشکر متوجه شدی

وای خدا چقد بد اره عزیزم باید خیلی حواسمون باشه🥺

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
ب شدت ناراحتم. مامانم با داداش بزرگم دو طبقه مجزا میشینن. خونه منم نزدیکه بهشون. بعد دو شبه میرم خونه مامانم داداش بزرگم بخاطر هانا تیکه بارم میکنه قبلا خیییییلی هانا رو دوست داشت. الان حس میکنم مث قبل نیست اصلا بغلش نمیکنه باهاش حرف نمیزنه کلا انگار هانا وجود نداره. سر این چیاش ناراحت نیستم من اصصصصلا خونه داداشم نمیرم اون بیشتر خونم میاد بعد دیشب هی تیکه میپروند ک ادب یاد بچت بده سر سفره نیاد گفتم محمد من خیلی ب هانا میگم ولی هنوز درکشو نداره امشبم خونه مامانم بود خودش گوشیشو داده دست پسرش بعد هانا هم گوشیه منو میخاست من ندادم گریه میکرد بعد همه میگفتن دخترتو بگیر نازش بده داداشم میگفت ولش کن بزار گریه کنه خوب کاری میکنی دستش نزن گفتم محمد تو هم گوشیتو بگیر گفت من فقط شبی یک ساعت میدم بعد پسرش خیییلی هانا رو میزنه چهارسالشه با مشت خیلی محکم میکوبه تو شکم هانا یا انگشتای هانا رو برعکس میکنه.ولی من هیچی نمیگم چون بچس اما ناراحت میشم ننه باباش واکنشی نشون نمیدن. امشب اسباب بازیه هانا رو گرفته بود کنار باباش نشسته بود بعد هانا رفت پس بگیره بگه داداشم نداد بعد هانا با گوشی اومد پسر داداشمو بزنه نتونست ولی پسر داداشم با مشت کوبید تو شکم دخترم بعد من ناراحت شدم گفتم مهدی اسباب بازیشو پس بده داداشم برگشت گفت هانا پسرمو زد گفتم خب اسباب بازیشو میخاد بعدشم پسر تو زدش بهش برخورد رفت بالا بچشم برد خانومشم رفت خدایی زور داره رفتارش
مامان سید علی مامان سید علی ۱ سالگی
مامانا دلم طاقت نیاورد گفتم بگم قبل گفتنش بگم که اصلا شرایطش دست خودم نبوده
از سر کار اومدم میخواستم بچه رو تعویض کنم دیدم نم زده خودم هم به شدت دستشویی لازم بودم شدید گفتم باشه میبرمش تو توالت چون بزرگه توالتمون اون طرف اون مشغول بشه منم دستشویی منم راحت خونه ما شوفاژه لامصب خبر نداشتم فشار آب گرم رادیاتور پایین اومده و آب گرم نداریم وگرنه نمیبردمش اوباش خوب بود آب گرم بود بعدش میخواستم بیارمش بیرون آب گرم نبود میخواستم برم پم پ رو بزنم تنها بودم وپسرم هم تنها بود گریه میکرد میترسید ناچار شدم گفتم سریع با آب سرد میشورنش میارم بیرون خودمم با آب سرد مجبوراشستم اومدم حوله پیچش کردم قبلش می‌لرزید وای پیچوندمش گرم شد آروم شد خلاصه لباساش رو پوشوندم بعد اومدم شربت پلاژین یه سه سی سی بهش دادم که سرماخورده نشه حالش بد بشه دیگه گفتم اگه چیز دیگه ای میدونید راهنمایی کنید از اونجا همش جوش میزنم الان زیر پتوش کردم بهش شیر دادم خوابیده