۱۷ پاسخ

اره هوش چین من خریدم خوبه ولی فانتزی نه
طبیعی خریدم
تقریبا ۱۸ماهگی بود همه رو یاد گرفت

خیلی خوبه ولی یاد میگیرن دیگه بیشتر از ۵ دقیقه سرگزم نمیشن من زود همرو یاد دادم قبلا بیست دقیقه مینشست الان نهایت ۵دقیقه
حالا یکم با حیوانات وحشی سرگزمش میکنم ومیوه ها

پسرمن دیگه براش تمراری شده بکی دیگه خریدم اونم براش تکراری شده همرو تویه دقیقه میچینه پامیشه میره اینوجدیداخریدم که اینم داره دلشومیزنه

تصویر

اره پسر من عاشقش بود خیلی بازی می‌کرد باهاش قشنگ ده دقیقه تا رفع ساعت سرگرمش میشد هم حیووناش هم میوه هاش الان دیگه چهار تا میزاره بلند میشه البته من واسش دو تیکه خریدم حیوونا هرکدوم دو تیکه هست خوش باید جورش کنه

منم دارم چندتا حیوون رو یاد گرفته ولی خب دخترم سریع کاغذ تخته رو در میاره برا همین فعلا فقط با اون پازل ها کار میکنم باهاش البته این مدت نشده از بس استرس داریم و مهمون و ...

چ خوووبه چقد گرفتی

گلم از کجا خریدی و چه قیمتی اسم بازی چیه؟؟

من گرفتم فکر کردم صوتی هست اما نبود

من ۳۰۰ تومن گرفتمش؛ بچه م یه دور بازی میکنه حوصله ش سرمیکشه

همه این حیوونا و صداهاشو بلده 😄

من خریدم ولی بچه‌های من کاغذ هاشون رو پاره کردن اصلا یه جا هم نمی شینن که به حرف من گوش بدن

من برا دخترم دکمه چین گرفتم خیلی خوبه ولی اینم عالیه میرم براش میگیرم

ازکجا گرفتی حضوری؟

اينطوري هست بچها پشت رو ميشه ٤ تا ورق

تصویر

دختر من ی دست بازی میکنه بعد همه رو پرت میکنه حوصلش نمیکشه

صوتیم هس یا ن

اسمش چیه

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
ب شدت ناراحتم. مامانم با داداش بزرگم دو طبقه مجزا میشینن. خونه منم نزدیکه بهشون. بعد دو شبه میرم خونه مامانم داداش بزرگم بخاطر هانا تیکه بارم میکنه قبلا خیییییلی هانا رو دوست داشت. الان حس میکنم مث قبل نیست اصلا بغلش نمیکنه باهاش حرف نمیزنه کلا انگار هانا وجود نداره. سر این چیاش ناراحت نیستم من اصصصصلا خونه داداشم نمیرم اون بیشتر خونم میاد بعد دیشب هی تیکه میپروند ک ادب یاد بچت بده سر سفره نیاد گفتم محمد من خیلی ب هانا میگم ولی هنوز درکشو نداره امشبم خونه مامانم بود خودش گوشیشو داده دست پسرش بعد هانا هم گوشیه منو میخاست من ندادم گریه میکرد بعد همه میگفتن دخترتو بگیر نازش بده داداشم میگفت ولش کن بزار گریه کنه خوب کاری میکنی دستش نزن گفتم محمد تو هم گوشیتو بگیر گفت من فقط شبی یک ساعت میدم بعد پسرش خیییلی هانا رو میزنه چهارسالشه با مشت خیلی محکم میکوبه تو شکم هانا یا انگشتای هانا رو برعکس میکنه.ولی من هیچی نمیگم چون بچس اما ناراحت میشم ننه باباش واکنشی نشون نمیدن. امشب اسباب بازیه هانا رو گرفته بود کنار باباش نشسته بود بعد هانا رفت پس بگیره بگه داداشم نداد بعد هانا با گوشی اومد پسر داداشمو بزنه نتونست ولی پسر داداشم با مشت کوبید تو شکم دخترم بعد من ناراحت شدم گفتم مهدی اسباب بازیشو پس بده داداشم برگشت گفت هانا پسرمو زد گفتم خب اسباب بازیشو میخاد بعدشم پسر تو زدش بهش برخورد رفت بالا بچشم برد خانومشم رفت خدایی زور داره رفتارش