۸ پاسخ

عزیزم قبل از جنگ هم اینطوری بود بیمارستانهای دولتی همه چیو ب جنگ ربط ندین من زایمان اولم گف سر بچه پیداست رهام کرد دوساعت بعدش اومد ک بچم. ب خاطر زور زیاد 2ساعت رفت دستگاه زایمانم 4سال پیش بود ک اوضاع خوب بود..

سلام عزیز
بیماریتان سوم شعبان تهران زایمان کردین؟
ماماتون کی بود؟
و هزینه اتاق خصوصی که گرفتین چند شد؟

سلام عزیزم تجربه زایمانت رو خوندم،بیمارستان خصوصی بودی؟؟

گلم شما کدوم بیمارستان زایمان کردی من هنوز بیمارستان انتخاب نکردم واقعا گیج شدم

مبارک باشه انشالله

واقعا خاک تو سر این دکترای بی لیاقت توی این شرایط عوض این که به مردم کمک کنن اینام گذاشتن رفتن 😐😐

مبارک باشه عزیزم
اره خیلی شرایط سخت شده بعضیا انسانیت ندارن

طبیعی بودی

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
بیمارستان نجمیه تهران:
اتاق عمل کامل مجهز برای من سزارین اورژانسی شد دو نفر دکتر متخصص زایمان بودن و همزمان متخصص اطفال هم تو اتاق عمل بود و متخصص بیهوشی و حدودا تو اتاق عمل ۱۰ نفر بودن
برخورد پرستار ها و ماما ها (البته نه همشون) در کل خوب بود
دکتر قادری قبلش خوب بود ولی موقع زایمان اخلاق نداشت ولی تخصصش خوب بود
اتاق های بخش کوچک بودن و تو هر اتاق دو نفر بودیم
تفاوت اتاق vip با معمولی این بود که داخل اتاق vip توالت فرنگی داشت و پنجره به سمت خیابان بود و همراه آقا میتونست بیاد و تک نفره بود
سزارین با اتاق معمولی و پمپ درد و شکم بند و جوراب واریس و دارو ها حدود ۷ تومن شد
بخش دائم نظافت میشد و تمیز بود
و پرستار های بخش مدام سر میزدن و پیگیر بودن
ولی قبل زایمان شب بلوک زایمان بیمارستان سوت و کور یه اتاق ۵ تخته بودیم با ۳ نفر بیمار ماما هم خواب
اتاق سزارین و طبیعی هم جدا بود و نمیذاشتن همراهم بیاد داخل
اتاق زایمان یه تخته و دو تخته هم بود ولی خوب خیلی خلوت بود اون روز فقط من طبیعی بودم
ساعت ۷ صبح تا ۲ دکتر متخصص تو بلوک زایمان بود
مامان 🌸گیسو🌸 مامان 🌸گیسو🌸 ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین تو بیماریتان خصوصی ....پارت ۲
عاقا ما سر راه فقط وقت کردیم مامانمو سوار کنیم و بریم.حالا همینطور همه ب هم خبر میدادن ک بیاین بیمارستان ما رفتیم😍😂همه پر از استرسسس ولی من کاملا ریلکس و این برای منی ک کلا ادم استرسی بودم ی نعمت بود واقعا اون لحظه...عاقا مارسیدیم نزدیک بیمارستان ترافیک قفل من انگار زور داشتم دردام داشت میومد سراغم شوهرم داد میزد راه باز کنییید😂💪🏻😑🫤ی وضعی بودااا دکترم هی زنگ میزد کجا موندی پس بیا
عاقا خلاصه ما رسیدیم بیمارستان من خیالم راحت شد دیگه رفتم تو نوار قلب ایناش چک کردن خوب بود همه چی من هی میپرسیدم بچم خفه نشههه اونا میگفتن نه نگران نباش.سوند ک کابوس بود برام اصلا درد نداشت و فقط حسش یجوری بودهمه اماده دکتر بیهوشی نیومده بود هنوز میگفت تا ۷/۳۰ میام منو ۷/۳۰ بردن اتاق عمل تو سالن انتظار همه بودن دیدمشون داشتن سکته میکردن 😂😍من ولی با ی حالت پرو😎 رفتم تو ....اینم بگم فقط چندش بودن کیسه اب اذیتم میکرد اینکه دست خودم نبود و بی اختیار ازم اب میریخت خیلیییی معذب بود حسش .دکترمو ک دیدم خیلی انرژی مثبت بود و حالمو بهتر کرد خلاصه رفتیم تو دکتر بیهوشی اومد اسون ترین بخشش بنظرم تزریق بی حسی بود اصلا متوجه نشدمش...
خوابیدم و پرده کشیدن حالا من هی الکی میگفتم من حس دارماااا نبرین شکممو😂😍در صورتی ک نداشتم.عمل ک شروع شد ی حسی بود برام ولی چون یهویی بود و معدم پر بود بچه ک میخواستن در بیارن من هی عقم میگرفتم اونام بهم دارو میزدن ولی فایده نداشت.یهو لرز میکردم ک با دارو اوکی میشد تا صدای گییو اومد 🥺وای نگم از اون لحظه و حس نابی ک داشتتت😍🥺
مامان آرام🩷🎀 مامان آرام🩷🎀 ۲ ماهگی
سلام مامانا اومدم بگم من امروز زایمان کرددددم😍🥺


دقیقا روز ۱۸ مرداد ۵ صبح دردم گرفت شروع کردم ب ورزش و پیاده روی همچنان درد پریودی داشتم اما خفیف ساعت ۵ بعدازظهر ترشح قهوه ای دیدم رفتم بیمارستان انتظار داشتم بگه ۴ ۵ سانتی با اون هفته ورزش ولی گفت یه سانتی برو خونه فقط معاینه تحریکی کرد دیگه ۹ شب اومدم خونه درد داشتم اما کم اما ۱۲ شب به بعد خیلیییی شدید شد جوری که تو خونه گریه میکردم و نفس عمیق میکشیدم که دیگه اخراش ب داد رسید😂تو خونه هم‌ ورزش میکردم و حموم اب داغ رفتم و پیاده روی رفتم یکساعت اخر شب قبلش انقباضام ۷ دقیقه بود ۵ دقیقه و ۳ دقیقه ولی ساعتای ۱ شب رسیده بود به یک دقیقه داشتم میمرررردم
ساعت ۴ صبح رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت ۴ سانتی افرین برو اماده شو بعد چون ۴ سانت بودم اپیدورال تزریق کردم که واقعاااااا خوب بود همه ی دردام رفت و بدنم بی حس شد دیگه روی همون تخت ورزش میکردم پروانه و سجده ساعت ۵ و نیم ۷ سانت بودم ک دکتر خودش تعجب کرد دیگه ساعت ۷ صبح فول شدم . انقدر اپیدورال خوب بود ک هرچی معاینه میکردن نمیفهمیدم کلا بی حس بود دکترم اومد ساعت ۸ و ربع رفتم رو تخت زایمان دیگه اپیدورالم داشت از بین میرفت ولی نه کامل فقط یه کوچولو درد حس میکردم دیگه ۸ و نیم زایمان کردم تو یه ربع ولی بگم که لحظه ای که داشت میومد مررررردم
وزنش تو اخرین سونو ۲۹۰۰ بود ولی وقتی به دنیا اومد ۲۳۵۰ بود و خداروشکر ک کمتر بود برای زایمان
بیمارستانم بنت الهدی خیلییییییی راضی بودم از پرسنل
دکترم نازیلا ابراهیمی
فقط بگم که حس میکنم خیلی بخیه خوردم اصلا نمیتونم خوب بشینم چیکار کنم
مامان آراز مامان آراز ۵ ماهگی
سلام دوستان میخوام تجربه خودم برا زایمان طبیعی بگم ب صورت خلاصه ۰۰۰من از اول بارداری انتخابم سزارین بوو د اصلا ب طبیعی فک نمیکردم همه تلاشم میکردم واسه سزارین ۳۷ هفته ۲ روز م بود همینجوری گفتم برم بیمارستان ببینم قبول میکنن برا سزارین اختیاری رفتم وقتی فشارم گرفت گفت یکم بالاس بعد تست آمینو شور گرفت جوابش مثبت بود بعد اومد معاینه م کرد گفت ۲ ثانت باز هستی زود برو آماده شو برا زایمان من گفتم میخوام سزارین کنم گفتن باشه ۰ بعد منو بردن زایشگاه دیگ شروع کردن معاینه هر نیم ساعت میگفتم معاینه نکنین من سزارین میخوام گفتن نمیشه از شب شروع کردن معاینه ک ساعت ۸صب بود ک دردام شروع شد دهانه رحمم با آمپول فشار همینجور باز می‌شد ک وقتی رسید ب ۱۰ دوتا زور ک زدم نی نی اومد ساعت ۱۰ و ۲۰ دقیقه کلا ۲ ساعت من درد کشیدم وقتی بچه ب دنیا اومد انگار ن انگار درد کشیدم ۰ میخواستم بگم ک با این ک اصلا اصلا ب طبیعی فکر نمیکردم و ی ترسی از طبیعی داشتم ۰ کلا از زایمانم راضی هستم ۰ گفتم تجربه م بگم ک طبیعی اونقدر ها هم ترس نداره ۰بیمارستان هرکس سزارین کرده بود ب من می‌گفت خوشحال ب حالت ک طبیعی آوردی ۰۰ ایشالا شما هم زایمان خوبی داشته باشین
پسر منم ²/²ب دنیا اومد 🥰
مامان گل🌸 مامان گل🌸 ۲ ماهگی
سلام اومدم از تجربه زایمان طبیعی بگم سه شنبه ۳۱ تیرماه رفتم معاینه ۱ سانت بودم بعد از معاینه دردلگنم شروع شد تا صبح فردا انقباض با درد زیاد داشتم رفتم بیمارستان معاینه کردم ۲ سانت بودم باز برگشتم خونه تا ۷ غروب رفته رفته دردام بیشتر میشد ک نمیتونستم تحمل کنم رفتم بیمارستان ۳ سانت شده بود قرار بود بستریم نکنن ولی چون راهم دور بود بستریم کردن تو اتاق تنها بدون گدشی و همراه واقعا برام ترسناک بود تنهایی یک طرف دردام هم یکطرف هر یک ساعت ماما میومد معاینه میکرد تا ۱۰ شب ۳ سانت بود ولی باهر معاینه دردام بیشتر میشد تا ۱۲ شب شد ک معاینه کرد ۵ سانت شدم دردام ک افتضاح شده بود دوتا ماما اومدن بالاسرم کیسه ابمو پاره کردن اون لحظه واقها ترسناک بود از ترس میلرزیدم بعرش دکتر اومد اپیدورال تذریق کرد ک اصلا درد نداشت ماما میگفت اپیدورال تا ۷۰ درصد بی حس میکنه ولی من ۱۰۰ درصد بیحس شده بودم ک عالی بود بعد از این تا دوشب من فول شدم بدون هیچ دردی بعدش اپول فشار زدن زور زدنم شروع شد تا ۳ کله بچه گیر کرده بود ی جا نمیدونم دقیق برای چی پایین نمیومد ک دکتر اصلیم اومد با چند تا حرکت بچه رو در اورد بدون هییییییچ دردی و بخیه خوردم اینگونه بود ک دخترم ساعت ۳:۲۰صبح ۲ تیرماه ب دنیا اومد واقعا راضی بودم از طبیعی با اپیدول ب شماهم پیشنهاد میشه❤️بمارستان تخت جشمید کرج دکتر اکرم هاشمی
مامان اسنا مامان اسنا ۴ ماهگی
پارت ۱ زایمان طبیعی

چند روز بود ک من عفونتم شدید شده بود و شوهرم همش میگفت کیسه آبت نشتی پیدا کرده ولی من میترسیدم برم بیمارستان چون اگ بستریم میکردن مامانم اینا زابل بودن و کسیو نداشتم روز ۲۶ بابام اینا حرکت کرد ۲۷ ک رسیدند شوهرم و بابام گفتند برو یک چک کن خودتو ساعت ۵ غروب رفتیم بیمارستان هاشمی نژاد و ضربان قلب بچه رو چک کردن و معاینه کردند منو گفتند انقباض داری و یک سانت باز شدی هروقت دردات ب یک دقیقه رسید بیا بیمارستان در ضمن من بدون درد و علائم رفتم بیمارستان منو مرخص کردند ولی وقتی داشتیم میرفتیم خونه ععی زیر دلم و کمرمو می‌گرفت ول می‌کرد دردام تو راه ب سه دیقه رسیده بود و ما هم رسیدیم خونه دردام ععی شدید ترو شدید تر میشد تا اینکه بابام ب گریه شد گفت برو بیمارستان نمیخام اینجا درد بکشی و ساعت ده ما رفتیم بیمارستان معاینه کردند گفتند سه سانت شدی دوباره معاینه کرد گفت ۴ سانت ۶۰ درصد هستی بهم دوتا سرم وصل کردن نمیدونم چی بود ولی کل بدنم ب لرز شد و کلا از درد و لرز از حال داشتم میرفتم ب همراهیم گفتند دمپایی خرما و آبمیوه بگیره بیاره و منم لباس دادن تنم کنم و رفتم زایشگاه هر لحظه میومدن معاینه میکردن
مامان آر‌وید🥹♥️ مامان آر‌وید🥹♥️ ۲ ماهگی