من خیلی میترسم بعد زایمان افسردگیم بیشتر بشه، که می‌دونم میشه
به نظرتون چیکار میتونم بکنم اون دوران رو راحتتر بگذرونم؟
اگه راهکاری دارید بهم بگید لطفاً
من از افسردگی وحشت دارم
به نظرتون سرترالین میتونم بعد زایمان بخورم؟ روی میزان و کیفیت شیر اثر داره؟ روی بچه چی؟

بله اثر داره
از تجربیات خودم میگم که بشدت افسرده شدم
خواهشا ادای سوپرمن رو در نیار
هرجا نیاز داشتی کمک بخواه من حتی نزاشتم روز زایمان و ده روز اول تولد کسی بیاد پیشم
برای خودت وقت بزار
بابت هیچ چیز خودت رو سرزنش نکن بدون تو همون تایم بهترین تصمیم رو گرفتی

فقط باید زیر نظر دکتر باشی

من سر پسرم افسردگی خیلی بدی گرفتم اما سر دخترم سعی میکردم به هیچی فکر نکنم با اینکه توی دوران بارداریم هم افسردگی داشتم ولی وقتی زایمان کردم خیلیییی گرمیجات خوردم همون اول ک از اتاق عمل اومدم بیرون بعدی چهل دقیقه خرما خوردم چندتا توی اون چند روز اول سعی کن خرما و کاچی زیاد بخوری بعدش هم حدود یک ماه و نیم بعدش کلاس شنا ثبت نام کردم واقعا خیلی تاثیر گذاشت روم ببین بدنم کم میاورد اما میومدم خونه کاچی میخوردم تا حدود سه چهارماه کاچی از خونمون کم نمیشد به نظرم تغذیه خیلی تاثیر داره و اینکه سعی کن بهش فکر نکنی

به نظرم دارو نخور من هم افسردگی داشتم بعد زایمان تو جاهای شلوغ باش برو بیرون بگرد تو خونه تنها نمون

سردیجات اصلا نخور بعد زایمان. گرمیجات بخور. بگو برات کاچی درست کنن بخور حتمااااا. استاد طب سنتی اینو می‌گفت.

من فقط و فقط با بیرون رفتن و حضور تو جاهای شلوغ درمان شدم وقتی تنها بودم همش گریه و عذاب وجدان داشتم ولی همش رفتم بیرون و جاهای شلوغ دیگه یادم میرفت

عزیزم سعی کن قبل زایمانت با ی روانپزشک صحبت کنی من خوب میفهمم حالتو

چون بچه دومته وقت نمیکنی کارای اولی هم هست تا بخای افسرده بشی گریه کنی کار بچه ها میریزه سرت یادت میره

زایمان‌دوم با اول کاملا متفاوته وقت افسرده شدن نداری چون وقت استراحتم نداری باز خوبه بچه اولت سنش بالاس من پسرم دوسال ونه ماهش بود از بیمارستان باشکم بخیه اومدم اول گف حمام بردمش باز اومدم دخترم جیغ وگریه شیر میخاس باز پسرم پی پی داشت لج کرده بود باکسی جز خودم نمیرف غذاشوخودم باید میدادم
تاشد روز هفتم ک بخیهای سزارینموکشیدم‌ورفتم خونمون بد از ده روز
دیدمممم واااایی سختیا تازه تکوتنها شروع شد کارام هزار برابر شد اصلا انگار زندگی من ده سال گذشته بود خیلی سخت بود درگیرکارخونه وبچه داری بودم