ولی واقعا من تو رویاهای خودم قبل بچه دار شدن فک نمیکردم انقد سخت باشه 😔😔

آره دقیقا من حتی فکر نمیکردم انقد مامان بد و بیخودی باشم همش از آرامش توی بچه داری و رفتار با بچه ها حرف میزدم
نگو داشتم زر میزدم مثل احمقا
بعضی وقتا حالم از خودم بهم میخوره

منم فکر نمیکردم اینقد مجبور باشم خودمو فدا کنم

فک میکردی گل و بلبله نه عزیزم همه چی سختی خودشو داره ولی خب همین که سالمن شکرگذار باش که خیلیا دنبال سلامتی تو بیمارستانان با بچشون و دست به دعان🥲فقط از خدا صبر و توانایی بخوا چاره نداریم کاریه که شده و باید بزرگشون کنیم به نحو احسن اینا که گناهی ندارن شیربه شیر دنیا اومدن

من هم فک میکردم هم میدونستم پدرمم داره درمیاد خخخخ

واقعا برا من ک مادر شدن ی آرزو بود شد بدترین چیز ممکن زندگیم
اصلا مادر شدن نفهمیدم چیه همش سختی سختی

من فک نمیکردم انقدر اعصاب خورد کن باشه😐😂

من تو یکی موندم ماشالله شما دوتا داری

منم همینطور واقعا حرف دل منو زدی
سر دختراولم فقط تا سه ماه تهوع داشتم
سر دختر دوم که الان باردارم هم تهوع هم یبوست هم چهارروز برای سردرد شدید بیمارستان بستری شدم اصلا یه وضعی
خدایا بازم شکرت اما کاش از این به بعد راحت بگذره

منم خیلی سخته تربیتش بیشتر واقعا آدم کم میاره

منم
الآنم البته بچه تا بچه داریم
بعضیاشون مثل دختر من بچه سخت هستن
بعضیا هم راحت ترن مادرا

ماها که شیر ب شیر داریم خیلی سخت تره

اره منم