سلام دوستای عزیزم
نگم براتون امروز چه بلایی سرم اومد بچم ساعت ۱۱صبح خوابید بعد نزدیکای یک بیدار شد من کار داشتم به همسرم گفتم بهش شیر داد کارم تموم شد اومدم گفتم دیان چرا انقدر بیحال دراز کشیده همسرم گفت تازه ار خواب بیدارشده بخاطر اونه رفتم بغلش کردم دیدم بدنش انگار کوره ی آتیشه 😭تبشو گرفتم ۳۹بود تو خونه استا نداشتم فوری آماده شدیم رفتیم بیمارستان آرام(کرج)که گفتن ما متخصص اطفال نداریم زنگ زدم دکتر خودش گفت تا یه ساعت دیگه میام خلاصه منتظر موندیم معاینه اش کرد گفت خوبه اما ممکنه ویروس باشه تا دو روز اگه نیومد پایین باید بستری بشه😭تا ساعت ۷ که بین ۳۸و۳۹ بود و بیحال بود
اما الان اومده پایین حالشم بهتره ازتون میخوام دعا کنید برای بچم به حق این شبا فردا اگه رفتید شیرخوارگان واسه دیان منم دعا کنید بعضی دوستان در جریان عملش و بقیه چیزا هستید عاجزانه ازتون میخوام برای بچم مثل بچه خودتون دعا کنید،دعاکنید سلامتیشو به دست بیاره😓💔

۲۱ پاسخ

چشم حتما
انشالله زودی خوب بشه

عزیزم..الهی هرچه زودتر خوب شه .غصه نخور گلم .داروهاش سروقت بده خوب میشه 😥😥😥🍀🍀🙏🙏

انشاالله زودی خوب میشه🥺🥺 خدا کنه هیچ بچه ایی مریض نشه

ان شالله خوب میشه عزیزم نگران نباش

اخ دورش بگردم
من یه نذری کرده بودم برای حسین عین همونو نذر میکنم برای دیانم
ایشالا خدا حاجتمو بده سلامتی دیانمو بده برم ادا کنم بت جون و دل
پسر قشنگم
سخر توروخدا بی خبرم نذار

من میرم فردا ، حتما برات دعا میکنم دیان فرفری قشنگم ، سحر جان شما هم واسه دختر دعا کن لطفاً ❤️

عزیزم
انشاالله ب حق این شب‌های عزیز خدا پسر قشنگتو سلامت حفظ کنه و عاقبت بخیر بشه

انشالله خدابزرگه

نگران نباش بچه تو مثه بچه ماست توکلت به خداوند باشه خداوند محافظشونه مادر

ان شاءالله بحق همین روز و شبای عزیز سلامتیشو کامل بدست میاره پسر موفرفری قشنگمون🥹💜

عزیزدلم اگه اشکالی نداره میتونم بدونم مشکل قلب پسر قشنگت چیه؟
چون پسرمنم مشکل قلب داشت و عمل شده میپرسم

نگران نباش انشالله ک زودتر خوب بشه خیلی بده بچه ک مریض میشه پدر و مادر واقعا میمیرنو زنده میشن براش حمد نذر حضرت ام البنین کن من همیشه وقتی تحت فشارم با این نذر هیچوقت دست خالی برنگشتم

عزیزدلم همیشه شیافت استامینفون داشته باش

ایشالا خوب میشه زود

چشم عزیزدلم حتما دعامیکنم.
ایشاالله که خوب بشه🙏🏻

انشالا زود خوب بشه

همه اینارو کشیدم گلم به امام حسین بسپار انشالله زودی خوب میشه❤🌷

انشالله همین امشب بهتر میشه به حق این شب عزیز

عزیزدلمممم انشاالله زود خوب میشه دیان جانم🥺❤️🫂

به حق شهید این ماه ان شاالله بچتون حالش خوب بشه🤲🏻

انشالله به زودی سلامت کاملش به دست بیاره عزیزم

سوال های مرتبط

مامان ادریان مامان ادریان ۱۱ ماهگی
ادامه تاپیک قبل


گفت بخواب خونه مادر شوهرم پایین بود { 2طبقه } رفتم گفتم مامانی یه درد عجیبی دارم که رفته ولی می‌خوام برم بیمارستان گفت باشه برم نانوایی میام منم قبول کردم رفتم بالا قدم زدم تا 8 رفتم پایین گفتم شاید حاضر شده دیدم خوابه 🙄گفتم مامانی پاشو بریم گفت باشه و رفت نانوایی رفتم بالا تا هشت و نیم باز اومدم دیدم تازه اومده و سفره صبحونه پهن کرده پسرش و رفت بیدار کرد منم به زور خودم و نگه داشتم و واکنش نشون نمی‌دادم اومد و صبحونه خورد و منم طاقتم تموم شد اسنپ زد و قبول کرد بعد ده دقیقه حدود 25تا 35 دقیقه راه داریم تا بیمارستان رسیدیم اونجا ساعت شد 9.10 دقیقه ریکاوری شلوغ بود بلاخره نوبتم رسید ساعت شد 10.20 گفت برو معاینه شو رفتم معاینه انجام دادن اورژانسی فرستادن بالا ساعت 10.40دقیقع رفتم طبقه بالا {بخش زایمان} بعد یه دانش جو بار اولش بود اومد کیسه آب و پارع کرده و همون یه نفر قرار بود زایمان من و انجام بده و گفت میخوای آمپول بزنم دردت بره منم گفتم آره اپیدورال و زد و آروم شدم تا ساعت یازده بود که آمپول و زد و گفتن تا مدفوع نکردی صدام نزن 🙄
مامان وروجکم🐣🍫 مامان وروجکم🐣🍫 ۱۳ ماهگی
پارسال همین روز و همین ساعت ک کوچولو بدنیا آمد وساعت ۱۱:35دقیقه بدنیا آمد من ۷ خرداد رفتم بیمارستان قبل از اینکه برم بیمارستان مراقبت داشتم رفتم بهداشت و ماما وزنم گرفت گفت وزنت خیلی رفته بالا تو یک هفته ۸ کیلو اضافه کردم و گفت خطرناکه باید الان بری متخصص من ساعت ۱۰رفته بودم بهداشت و گفت عصر برو و برام نامه نوشت و ومن وقتی که از بهداشت برگشتم خیلی ترسیده بودم و عصر شد ورفتم متخصص نبود و یه متخصص دیگه هم رفتم گفت الان نوبت نمیدم برگشتم صبح شد و بهداشت زنگ زد جواب ندادم و به شوهرم زنگ زدن و گفتن ب همسرت بگو بیاد بهداشت و من رفتم بهداشت بعد ماما گفت رفتی متخصص و من گفتم بله گفت پس نامه کو اون نامه ک برام نوشت باید بدم متخصص و متخصص جوابش تو نامه بنویسه ببینه ج مشکلی دارم و من بش گفتم آره رفتم ولی نامه تو خونه موند یادم رفته ببرمش با خودم و بعد ماما داد زد چرا نرفتی مگه من بخاطر خودم بت میگم برو برا سلامتی تو وبچه میخوام ومن ساکت هیچی نگفتم و خلاصه گفت باید عصر بری و من رفتم و متخصص بود و قبلا من خ ماما خصوصی هم گرفته بودم و رفتم برا ماما خصوصی قبل از اینکهبرم متخصص و جریان بشگفتم و برا سونو و آزمایش نوشت سونو و آزمایش انجام دادم ورفتم متخصص آزمایش و سونو نشونش دادم و سونو گفت خوبه فقط آزمایش گفت پلاکت خونت ‌پایینه اگه همین امروز زایمان نکنی خونریزی میگیری وخطرناکه هم واسه تو هم واسه بچه گفت الان پاتو میزان بیرون مستقیم میری بیمارستان من برگشتم خونه وسایلام جمع کردم رفتم بیمارستان و وجریان گفتم بعد آزمایش ازم گرفتن و من خیلی ترسیده بودم و دوست داشتم شوهرم پیشم بمونه بعد گفت شوهرت صدا بزنن ک بیاد امضا
مامان اراد مامان اراد ۱۲ ماهگی
نمی دونم چرا خوابم نمیاد
یه چی رو خیلی وقته میخوام تعریف کنم هی یادم میره حوصلم نمیکشه
پسرم سر یه مسئله ای چند روز بستری شد تو همون تایم یه دختر دیگه هم اوردن بستری کردن
حقیقتا من اولین بار که دیدمش فکر کردم معلول ذهنی دختره رو نمی تونستن نگه دارن از تخت در دیوار بالا میرفت جرت پرت می گفت اصلا عجیب غریبا
بعد مامانش تعریف کرد که عصری یکم مریض شد تب داشت منم دستمال رو با اب یخ گذاشتم رو سرش تن شویه می کردمش 😑
گفتم اخه ادم عاقل با اب یخخخخ
بعد می گفت خوابید و من دیگه توجه نکردم بعد یکی دو ساعت رفته بود دیده بود بیدار نمیشه و کلا بیحال اوردنش بیمارستان گفتن تشنج کرده تو خواب و تبش به شدت بالا بوده
خلاصه که اون ادم عادی بوده کاملا یه دختر ۱۰ ساله ولی انگار کلا عقلشو از دست داده بود حتی نمی تونست دستشوییش رو کنترل کن


هدفم از تعریف این نگران کردنتون نیست فقط میخوام بگم خواهش می کنم تب رو جدی بگیرید اصلا نزارید از ۳۹ نهایت ۳۹ نیم بالاتر بره زودی برسونید بیمارستان اگه اول شب دیدی تب داره ساعت زنگ بزارید هر یکی دو ساعت پاشید تبشو اندازه بگیرید
پیاز کف پا این داستانا فقط یه خرافه است اول پاراکید نیومد پایین با فاصله شیاف و بعد برسونید بیمارستان
مامان ساحل🎀🌸 مامان ساحل🎀🌸 ۱۰ ماهگی
چند روز پیش یکی از مامانا مشکوفی درست کرد اینقدر دلم میخاست تا اینکه امروز وقت شد درست کنم البته امروز هم چنان بیکار نیستم صبح که بیدار شدم به ساحل شیر بدم و بشورمش و صبحانه بده و ناهار درست کن و ظرفارو بشور ساعت شد یک بعدشم همسر اومد ناهار خوردیم و اینو درست کردم و ظرفارو شستم که الان دراز کشیدم ساحلم خوابید ساعت ۳باید راه بیفتم که ساعت چهار وقت ناخن دارم از اونورم اگه شیش برسم خونه باید برم برای تولد خواهرم که امشبه کیک و وسیله و کادو هم از پدرمادرم ایرپاد خواسته که برم موبایل فروشی دوست همسرم بگیرم بعدشم قرار بود برای فردا ده تا بسته معیشتی درست کنیم پخش کنیم روغنش و باقی وسایل اماده است مرغش مونده که غرپب برم تحویل بگیرم خلاصه که امروز هم شلوغم امیدوارم خرابکاری نکنم تو کارا

چون سابقه دارم عیدی بابام برای بسته معیشتی از قنادی دوستش ده تا جعبه یک کیلویی شیرینی سفارش داد چون بیست تا بسته بود من زنگ زدم به دوستش که بجای ده تا یک کیلویی بیست تا نیم کیلویی بزنه گفتم بیست تا یک کیلو خلاصه که خدا تومن پول شیرینی شد بخاطر بی حواسی من البته که نوش جونشون ولی خب از بابام خجالت کشیدم از این که سرخود ده‌کیلو دیگه سفارش دادم
مامان هامین مامان هامین ۱۲ ماهگی
سلام خانما.دیروز اتفاقایی که برام افتاد برام شد تلنگر یا یه تکون نمیدونم ولی خیلیی از دیروز تو فکرم.
پریشب از ساعت ۱۱ شب سینم بدون دلیل شروع کرد ورم کردن و جدا ازینکه درد داشت خیلیی هم حرارت همون سینم زیاد بود.
خوابیدم بیدار شدم دیدم بدتر شده باز اهمیت ندادم یعنی گفتم ولش کن چیزی نیست مهم نیست.باآب گرم ماساژ دادم بدتر شد و اصلا قصد خوب شدن نداشت.
نوبت گرفتم رفتم دکتر تا دید گفت چندروزه اینجوری شدی گفتم دکتر دیشب شروع شد یهو دست زد گفت تب داری گفتم من؟
گفت آره بدنت داغه بیحال نیستی؟گفتم نه حالم خوبه.
گفت لرز نکردی گفتم نههه.گفت اصلا حواست بوده که تب و لرز کرده باشی🙂یهو فقط دکتر نگاه کردم یهو به خودم اومدم دیدم چقدر ازینکه به خودم اهمیت بدم دور شدم.چقدر دیگه خودمو نمیبینم چقدر بخودم نگاه نکردم.دکتر خندید گفت داری دنبال علائم میگردی گفتم آره تازه یادم اومد دیشب دقیقا پشت سینم درد میکرد و من فکر میکردم از خستگیه.شبش از گرما خوابم نبرد کولر زدم لرز کردم بازم فکر کردم از خستگیه.صبح بیدار شدم حال نداشتم باز فکر کردم از کم خوابیه.دگتر گفت پس علائم داشتی و ندیدی گفتم آره الان اینارو یادم اومد تازه کنارش کارخونه و بچه داری و بیرون بردن هامینم بود.
دکتر یه جمله ای بهم گفت هم ناراحت شدم و نگران.بهم گفت بچتو دوست داری حقداری میخوای بهش برسی حق داری میخوای براش عالی باشی حق داری ولی مامان خوب مامانیه که بیشتراز بچش مراقب خودش باشه بچه مادر سالم و سرحال میخواد بگرد اول خودتو پیدا کن اینجوری مادری کردن نه برای تو خوبه برای بچت و مطمئن باش که تو اینده جای تشکر برات نمیزاره.
خلاصه که مامانا مراقب خودتون باشید و برای خودتون ارزش بزارید❤️