۳ پاسخ

من کلا حس میکنم رحم ضعیفی دارم واسه همین خیلی دنبال این نیستم ک‌ وزن بچه م خیلی بالا بره همون نرمال باشه راضیم

عزیزم انشالله بهتر شی
ولی یه سوال داشتم شما سزارین بودین چرا تا این همه نگهت داشتن؟

چجور گذاشتن انقد بچه رو نگه داری وقتی سزارینی بودی؟ منم تاریخم ۷تیر بود ولی ۲۱خرداد سزارین شدم

سوال های مرتبط

مامان یزدان پسری💙 مامان یزدان پسری💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت دوم،،
ساعت ۱۰:۳۰ بردنم اتاق عمل،،در حین عمل دکتر کلی فحشم داد😂چون میگفت رحمم واریس شدید گرفته و خیلی نازک شده و چون فاصله بارداریام کم بوده اینجور شدم..
خلاصه جفت رو بود و چسبیده بود،بچه تو کانال بود و با هزار مکافات جفت و اول در آوردن و بعد بچه رو،تنها شانسی داشتم بچه دستگاه نرفت..
چهل دقیقه با هزار مکافات بخیه زدن،رحم نازک شده بود و باید ظریف بخیه میزد،،
ساعت ۱۱:۳۰آوردن ریکاوری،،
قرار شد تو خدری ماساژ شکمی بدن،هنوز دست به شکمم نزده بودن شروع کردم به لرزیدم و خونریزی شدی،،آنقدر خونریزی شدی بود که دکتر خودم و یه دکتر زنان دیگه ای اونروز عمل داشتن بردنم دوباره اتاق عمل و هر کار کردن خونریزی بند نمی اومد و فشارمم رسیده بود به ۷ و هموگلوبینم رو ۷ بود ضربان قلبم اومده بود پایین و عملا مرده بودم،،
دو،سه تا دکتر بودن که همه هم نظر بودن رحم و در بیارن چون خونریزی رحم شدیدییی شده بودم و از شوهرم رضایت گرفتن برا عمل دوم و حتی احتمال دادن زنده بیرون اومدنم نبود
مامان کنجد مامان کنجد ۲ ماهگی
.تجربه زایمان طبیعی پارت 3
دیگه جیغم میزدم و گفتن باید تو اون اوج درد تو حالت دستشویی زور میزدم وای زور زدن تو اون حالت اونم با انقباض 9 فینگر فراتر از تحمل آدم بود بعد 10دقیق گفتن بازم بخواب ببینیم سرش اومده یا نه که اصلا نیومد بود. به من گفتن برو حالت سجده و کمرتو تکون بده شاید اینجوری اومد اونم شاید 20دقیقه طول کشید و تقریبا 50دقیقه من تو این حالت بودم که گفتن تو دردا زور بزن قبل اون اجازه زور زدن نداشتم یه 5 دقیقه زور زدم سرش اومد تو کانال زایمان و انگاری دنیا رو بهم دادن انقباض ها واقعا دردش خیلی بیشتر از خوده زایمانه زایمان و خروج بچه حس سوزش و فشار داره و خیلی بهتر از انقباض هاست . بعد چند دقیقه زور سرش تقریبا اومد که با برش پرینه بچه به دنیا اومد و ساعت ودوازده بیست دقیقه به دنیا اومد . من ماساژ شکمی هم داشتم چون زیاد لخته خون تو رحمم بود که اونم مقداری اذییت کننده بود بخیه ام زیاد نبود ولی به دلیل اینکه من تا روز خود زایمان استفراغ داشتم و بدنم ضعیف بود و بدنم پروتئین کم داشت به جای 10دقیقه بخیه زدم یا ساعت یا شاید بیشتر شد هی بخیه میزد و سوزن هی خراب میشد .و من از اون روز از شدت درد بدون بالشت اصلا نمیتونم بشینم و بالشت دوناتی خریدم و رون و پاهامم چون چون یه ساعت برای بخیه و مابقی برای زایمان رو به بالا رو تخت بود از اون موقع عین ورزش کارا که میگیره عضله شون منم گرفته من تجربه دوم زایمانم بود ولی زایمان اولم خیلی راحت تر از الان بود .پس حتی تو یک نفر زایمان با دیگری متفاوته .
اگه سوال بود بعدا جواب میدم انشالله شما زایمان راحتی داشته باشید.
من از گاز هم استفاده کردم واقعا یا من دردهام زیاد بود یا اصلا تاثیرش رو متوجه نشدم .و بهم اجازه استفاده زیاد نمیدادن.
مامان پاشا🧸 مامان پاشا🧸 ۳ ماهگی
تجربه سزارین در بیمارستان صارم
مامانا من ۸ساعت ناشتا بودم از ۶صبح رفتم بیمارستان دنبال کارای پذیرش و فیلمبرداری عکاسی
یک پک کامل واسه قبل عمل و یک پک کامل واسه بعد عمل بهم دادن هزینش ۹۰۰ تومن بود
بعدشم رفتم برای آزمایش ادرار و خون و چک گردن ضربان قلب بچه و فشار خودم ، بعدشم اومدن دنبالم و رفتیم اتاق عمل
بی حسی از کمر بودم و اصلا درد سوزن اسپاینال رو حس نکردم انقدر دستشون سبک بود 🤌🏽 جو اتاق عمل عالی بود و همه حسابی پرانرژی بودن جوری که اصلا استرس نداشتم
گذاشتن و برداشتن سوند هم واقعا دردناک نبود
ساعت ۱۰:۳۰ رفتم اتاق عمل و ساعت ۱۰:۵۵ پسرم به دنیا اومد
همسرم اومد اتاق عمل و بند ناف رو برید تمام لحظه ها هم فیلمبرداری داشتم👀 بعدشم رفتم ریکاوری شکمم رو فشار دادن برای تخلیه خون و جمع شدن رحم که کاملا بی حس بودم و نفهمیدم هیچی
در آخر اومدم تو بخش ، پمپ درد داشتم و تا همین لحظه خداروشکر درد وحشتناکی نداشتم
از رسیدگی بیمارستان و پرسنل خیلی راضیم د به امید خدا فردا مرخص میشم❤
مامان بردیا مامان بردیا ۱ ماهگی
سلام منم بالاخره زایمان کردم
#تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
من پنجشنبه برای معاینه و ان اس تی که خود دکتر نوشته بود رفتم بیمارستان
ان اس تی چندتا انقباض کوچیک نشون داد ولی گفت که ضربان قلب بچه خیلی تنده
دکترم معاینه کرد همچنان ۲ سانت باز بود دهانه رحمم ولی بخاطر ضربان قلب بچه گفت که اورژانسی بستری بشم.
من پنجشنبه بستری شدم ساعت ۱۱ظهر
تا ساعت حدودا ۴ بعدازظهر با آمپول فشار هم دهانه رحمم باز تر نشد
کم کم معاینات دردناک شروع شد و دردهای منم همینطور
دردها بیشتر میشدن و دهانه رحمم نهایتا ۳سانت شد
من تا ساعت ۲صبح درد کشیدم و کیسه آبم رو پاره کردن و بخاطر درد زیاد بهم مسکن تزریق کردن که نهایتا ۱ ساعت جلو درد هارو گرفت ولی تا میدیدن که من دردم کمتر شده میومدن معاینه تحریکی انجام میدادن
ساعت ۳صبح انقدر گریه کردم و گفتم درد دارم که اپیدورال بهم تزریق کردن با دهانه رحم ۳ سانت و گفتن احتمالا تا زایمان اثرش بره
بعد اپیدورال حالم خیلی خوب شد و بلند شدم ورزش کردم
مامان رایمُن 💙 مامان رایمُن 💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین قسمت ۵

دکترم به همراه فردی که کنار دستش بود شکمم رو بریدن حس نکردم حقیقت ولی زمانی که داشتن فشار میوردن بچه رو به سمت پایین شکم هدایت کنن یه فشار شدیدی به نسبت، روی دنده ها و زیر قفسه سینم حس کردم که کمتر از ۲ دقیقه بود و هیچ دردی نداشت فقط باید اون لحظه تحمل کرد که اذیت کننده هم نیست
به هر صورت هر چی که بود کمتر از ۲-۳ دقیقه بعدش صدای گریه بچه رو شنیدم لحظه فوق العاده ای که هیچ چیزی نمیتونه توصیفش کنه
بچه رو گذاشتن روی پوستم و تماس پوست به پوست برقرار شد 😍
در همون حین دکترم داشت ساکشن میکرد داخل رحم رو و صداش میومد و این کار خیلی خوب بود چون باعث شد بعد عمل خونریزی خیلی خیلی کمی داشته باشم و واقعاً عالی بود این مرحلش
بعدش بخیه رو شروع کردن در کل ساعت ۵:۳۵ رفتم سمت اتاق عمل و ساعت ۵:۵۴ صبح نی نی به دنیا اومد و ساعت ۶:۱۵ دقیقه تو ریکاوری بودم
یه چیزی که خیلی خوب بود این بود که پزشکم داخل اتاق عمل بعد از اتمام عمل شکمم رو چندبار با دست فشار داد به همون دلیل جلوگیری از آتونی رحم که همتون میدونین چیه و چون بی حس بودم فشار رو اصلاً حس نکردم

ادامه تایپک بعدی👈🏻
مامان فندق.کوچولو مامان فندق.کوچولو ۷ ماهگی
#زایمان طبیعی ۲
من ساعت یک شب بستری شدم و درد هام با آمپول فشار شروع شد( که البته سرم هست ) ... من هیچ درد زایمانی نداشتم ودهانه رحم یک سانت بود و سر بچه به خاطر بزرگ بودن درست وارد کانال زایمان نشده بود ... تا صبح همه چی خوب بود بهم چند تا قرص دادن و چون کیسه آب سالم بود درد زیادی حس نمیکردم ... ساعت ۱۲ صبح پزشکم اومد و کیسه آبم پاره کرد و بهم گفت ۱۸ ساعت دیگه معلوم میشه طبیعی یا سزارین هستی اگه توی این زمان دهانه رحم ۴ سانت شد طبیعی و اگر نه که سزارین ... یکی از ماما ها بیمارستان بهم گفت اگه دوست دارم میتونه ماما همراهم شه و من هم قبول کردم ... و از اون موقع باهام ورزش های زایمان و کار کرد ، گل مغربی برام گذاشت که تا شب از یک سانت رسیدم دو نیم سانت ... چون من هیچ دردی از خودم نداشتم و همش کار آمپول فشار بود دوز دارو بردن بالا از دوز دارو رسید به ۲۴ قطره در ساعت هر ۵ دقیقه درد کل شکممو می‌گرفت و اصلا نمیتونستم بخوابم ... با کمک ماما حدود یک ساعت از ۹ تا ۱۰ شب خوابیدم ... از ده به بعد پاشدم دوباره به ورزش کردن ... یکی از ورزش ها که خیلی خوب بود مدل دسشویی ایرانی یا اسکات زیر دوش آب گرم بود که هم درد و کم می‌کرد و هم سر بچه یکم اومده بود پایین ... دیگه صبح شده بود حدود ساعت ۵ که باز معاینه کردن و شده بودم ۴ سانت اما دیواره رحم همچنان سفت بود. معاینه توی بیمارستان خیلی با معاینه مطب فرق داشت توی مطب پزشک با آرامش و آروم اینکارو میکنه اما تو بیمارستان ماما با وحشی گری این کارو میکنه تا دیواره رحم تحریک شه
مامان آقارضا مامان آقارضا ۶ ماهگی
تجربه سزارین

من سرکلاژ بودم و درد رحم داشتم با وجود سرکلاژ معاینه شدم و گفتن نیم سانت باز شدی و اگه بیشتر بشه و باز نکنی ممکنه رحم دور از جون پاره بشه و من تو ۳۷هفته و ۳روز سزارین شدم (سزارین اختیاری)

صبح ساعت ۵:۳۰بیمارستان بودم و خیلی درد داشتم و وقتی بهم سوند وصل کردم به معنای واقعی کلمه داشتم از درد میمردم خیلی برای من سوند سخت بود کارامو کردم و ۵دقیقه مونده به عملاز شدت درد سوند تمام بدنم خیس عرق بودم و دردم وحشتناک تر شده بود ،رفتم تو اتاق عمل و خلاصه سزارین شدم و من پمپ درد هم گرفتم ساعت ۹رفتم اتاق عمل و ساعت ۱۱از ریکاوری زدم بیرون و درد سزارین مثل یه پریودی پر درد بود ولی نه اون حدی که نشه تحمل کرد و هر وقت حس میکردم دردم یکم داره اذیتم میکنه دکمه پمپ درد رو میزدم و برام شدت درد کمتر میشد و خداروشکر پسرمم تو دستگاه نرفت و بعدم ۱۲ساعت بعد عمل گفتن بلندشو راه برو،خلاصه به جز درد سوند که اصلا برام قابل وصف نبود بقیه عمل واسم قابل تحمل بود وذخلاصه که واسه کسایی که مثل من ترس دارن یا از درد طبیعی میترسن من سزارین رو پیشنهاد میدم ان شاءالله دامن اقدامیا سبز بشه و همه ی مامانا بچه هاشون رو صحیح و سلامت بفل بگیرند🥰🤲🏻💐❤️