ادامه تاپیک قبل ، این ماه بی‌خیال نمی‌شم...

خیلی‌ها گفتند: "بی‌خیال شو، خودش میشه... باردار می‌شی..."
اما من، این ماه بی‌خیال نمی‌شوم.
من این ماه امام حسین(ع) را به علی‌اصغرش قسم دادم...
برای دلِ داغ‌دار رباب گریه کردم...
رباب را به پسرش علی‌اصغر قسم دادم...
رو به آسمان کردم و به خدا گفتم:
دیدی میان جمع شیرخوارگان، دستانم خالی بود؟
دیدی شکمم خالی بود و آغوشم بی‌فرزند؟
دیدی از بین آن‌همه مادر، من فقط نظاره‌گر بودم؟
مگر من لایق مادر شدن نیستم؟

من امسال با دلِ شکسته آمدم،
آمدم که حسین را به اشک‌های رباب،
به بغض گلوگیر شب‌های بی‌پسر،
به ناله‌ی دلشکسته‌ی مادری که نگاهش به گلوی پاره‌پاره‌ی طفلش خشک شد، قسم دهم...

یا حسین!
تو را به علی‌اصغرت قسم می‌دهم...
این ماه دلم را شاد کن.
این ماه دستم را پُر کن، آغوشم را گرم.
بگذار سال دیگر، من هم با مادران،
فرزندم را در آغوش بگیرم و در مجلس شیرخوارگان،
برای دلِ رباب و لب‌های تشنه‌ی اصغر اشک بریزم...

می‌دانم...
اینقدر کریمند،
هیچ‌وقت دستِ خالی کسی را برنمی‌گردانند...

تصویر
۱۳ پاسخ

🧐🧐🧐🧐 از خدا بخواه نه از بنده خدا عزيزم
تا خدا نخواد تا طبيعت نخواد هيچكس نميتونه برات كاري كنه
اميدوارم به لطف طبيعت به لطف خدا زود دامنت سبز بشه
ولي از من ميشنوي انقد كه دنبالشي دست نيافتني تر ميشه
بي خيال شو اصلا قيد بچه رو يك مدت بزن اما داروهاتو بخور اقداماتو انجام بده ولي بدون نيت بچه دار شدن
اون وقت طبيعت سورپرايزشو بهت نشون ميده❤️

انشالا عزیزم 🥺💔

نمیدونم چرا با خوندن این متن اشکم خود ب خود دراومد

امام علی علیهم السلام میفرمایند وقتی دیگه امید از همه جا بریده شد اون موقع ، میخواد حاجت برآورده شع

این عکس امام هارو که میکشن ایناها معمولا دروغه میان از روی عکس یه سری ادم بی دین میکشن عکسو بعد میگن این شکل امامه که اگه امام زمان ارواحنافداه ظهور کنند مردم میگن امام زمان ما که این شکلی نیست اون شکله که دیدیم

سلام گلم ان شاالله که حامله میشید شما ۱۴ شب با امام زمان ارواحنافداه صحبت کنید به این شرح که ( وضو بگیرید بعد رو به قبله وایستید به مدت پنج دقیقه ،سه دقیقه اش رو از آرزوهاتون بگید دو دقیقه بعدیش رو به مولامون بگید خیلی دوست دارم حاضرم به خاطرت از تمام خواسته هایی که گناهه بگذرم و از این حرفا میگن انقدر غریب شده که حتی اگه دروغ باشه دوست داره بشنوه) آقاهه میگفت به شب ۱۵ نلسیده حاجت برآورده میشه

الهی به حرمت این ایام عزیز خدا به دل بی قرارت نگاهی بندازه دوست عزیزم..با خوندن متن واقعا قلبم به درد اومد و از ته دلم دعا میکنم : خدایا هیچ عزیزی رو در انتظار نعمت و رحمتت چشم انتظار نزار و از لطف و کرمت به همه ببخش الهی آمین🤲🏻🥺

ایشالله دامن همه چشم انتظارا. سبز عزیزم

انشاالله

منم چقدر خدارو قسم دادم چقدر گفتم یا حسین نزار رو سیاه شم نزار دست خالی از مراسم شیرخوارت برگردم نزار دلشکسته شم نزار بگن لایق نیستی مادر شی چقدر گریه کردم چقدر نذر کردم
گفتم خدایا به پهلوی شکسته فاطمه زهرا قسم به سر بریده حسین قسم به دست بریده ابوالفضل قسم به نیزه سه شاخه گلوی علی اصغر قسم به اشکای رباب قسم رو سفیدم کن ولی خدا دقیقا وسط تمام امیدواریم جوری زد تو ذوقم که حتی گریه هم نمیتونم کنم هنوز هضم نکردم بعد دو روز تاخیر پریود شدم😭💔

خدا هر چی که بخواد همون میشه.سعی کن به این فکر نکنی که قراره بچه دار بشی به قول دوست عزیزمون داروها تو بخور اقدامتم بکن وقتی که بهش فکر نکنی مطمعن باش از نتیجش شوکه میشی.

ایشالا❤️قسمت تمام چشم انتظارا

متنو ک خوندم انگار دردِ دلم آروم شد
انگار ی فکری از افکارم پاک شد
انگار یکی دستشو گذاشت روی شونم گفت نگران هیچی نباش،بسپر ب من خودم برات درستش میکنم

الهی ک خدا دل همه چشم انتظارا رو شاد کنه

سوال های مرتبط

پناه پناه قصد بارداری
هنوز مادر نشدم.، اما میدانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شد
دلم لک زده برای کودکی که جای خالی اش تنها دغدغه زندگی ام شده.و
این روزها تنها خدا می داند و می بیند که مادرانگی هایم را چگونه در تنهایی و خلوتم بروز می دهم.
با کودک نداشته ام راه می روم و حرف می زنم و مدام زیرلب می گویم کی از پیش خدا می آیی؟ ملاقاتت باخدا تمام نشد!
آه نمی دانی اینجا برای نداشتنت هزار راه نرفته را رفتم ولی نشد.
می دانی فرزندم تا پای جان هم برای داشتن ات میروم
تمام گفته ها و ناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تورا در آغوش بگیرم.ولی نشده
روز های مادر ک همه ب مادرشان هدیه میدادن، اما من از تو می خواستم خودت را به من هدیه کنی، اما نشد
کاش می امدی چون دیگر طاقت نگاه های سنگین دیگران را ندارم
کاش می امدی و در مقابل دیدگان پدرت سرافرازم کنی
راستش را بخواهی از روی پدرت هم خجالت می کشم.ک انقدر بهش امید دادم
ولی نیامدی و مادر نشدم.
اما هیچ کس نمی داند حس مادرانگی از تمنای وجودم لبریز شده.
هیچ کس نمی داند درونم داغ نداشتنت مثل کوه آتشفشان در حال انفجار است.
فرزند عزیزم، اینجا برای داشتنت دست به هر کاری زدم، هزار درد را تحمل کردم.اما نشد
انصاف نبود کسی را که برایت این همه بی تابی می کرد را بیشتر از این چشم انتظار بگذاری.
من خودم را همین حالا مادر می دانم به خاطر حسی که برای داشتنت از وجودم لبریز شده، به خاطر تمام سختی هایی که برای داشتنت از یک مادر واقعی بیش تر کشیدم، بی منت!!!
اما هیچکس مرا مادر خطاب نمی کند،
می دانی تا تو را نداشته باشم هیچکس مرا مادر به حساب نمی آورد.
عزیزترین آرزوی محالم😢😢.خدایا دلم هر روز شکسته تر میشه صدای دردام گریه هام ب گوشت میرسه؟!
ℬᎯℛЅᎯℳ ℬᎯℛЅᎯℳ قصد بارداری
محرم اومده،
ماه دلتنگی، ماه اشک... ماهی که رباب، بچه‌شو زیر آفتاب داغ بغل گرفت، ولی صداش خاموش بود...
ماهی که یه مادر، چشماش به گهواره دوخته بود و فقط صبر کرد... صبری که شبیه هیچ صبری نبود...

من این روزا، دلم شبیه ربابه...
شبیه همه‌ی مادرایی که دلشون برای صدای گریه‌ی بچه‌شون تنگه، ولی جز سکوت چیزی نصیبشون نشده...

دو بار توی وجودم زندگی جوونه زد...
دو بار با ذوق یه نبض تازه خوابیدم، رویا ساختم، اسم انتخاب کردم، لباس خریدم...
اما هر دوبار، قبل از اینکه صدای گریه‌ای بشنوم، قبل از اینکه بگن "مبارک باشه"، قبل از اینکه بغلش کنم... رفت...
رفتنشون یه‌جوری بود، که انگار یه تکه از جونم کنده شد و دیگه هیچ‌وقت برنگشت...

این شب‌ها که دلا می‌سوزه برای علی‌اصغر،
برای اشکی که حسین از صورت بچه‌ش پاک کرد،
برای آغوشی که خالی شد...

ازتون یه خواهش دارم...
برام دعا کنید...
دعا کنید خدا بهم دوباره بده... ولی این‌بار با صدای نفس، با رنگ سلامتی، با بغل گرمِ مادری...

نه برای من، برای دل اون بچه‌هایی که هیچ‌وقت فرصت "اومدن" نداشتن...
برای دو فرشته‌ای که زیر خاک نیستن... تو آسمونن...
و هر شب، مادرشونو تماشا می‌کنن که گریه می‌کنه...

به حق بی‌تابی‌های رباب...
به حق گلوی تیرخورده‌ی اصغر...
دعام کنید...
یا حسین





#قصدبارداری
#فرزندپروری
#قصدبارداری
نفیسه نفیسه قصد بارداری
تحسین، چگونه؟🤔

برای شکل دادن یک رفتار خوب در کودک لازم است از تحسین بجا و مناسب استفاده کرد.
رفتار او را تحسین کنید نه شخصیتش را؛ مثلاً نگویید «چه دختر خوبی بگویید چه کار خوبی کردی»

🪴 کلی گویی نکنید؛ به جای «آفرین عزیزم» بگویید «از این که صبح رختخوابت را جمع کردی خیلی خوشحال شدم ممنونم»
پیشرفت های کوچک او را نیز ستایش کنید؛ اگر بار اول فقط یکی از چند اسباب بازی اش را جمع کرد تعریفش کنید و بگویید «چه خوب کردی که ... بگذار کمکت کنم بقیه را هم جمع کنی»

🪴 خردسالها را بیش تر با آغوش گرفتن بوسیدن و کلمات مهرآمیز و بزرگترها را بیشتر غیر مستقیم تحسین کنید؛ مثلاً با یک لحن آمیخته به شوخی به دخترتان بگویید؛ عجب کدبانوی با سلیقه ای اینجا بوده است. برای تحسین از جمله ها و روش های تکراری استفاده نکنید‌

🪴 بین رفتار پسندیده کودک و تحسین او فاصله نیندازید. بعد از نهادینه شدن رفتار درست تحسین را کمتر و در فواصل طولانی ترانجام دهید ولی هیچ گاه قطع نکنید.
♕♡بانوی صبور ♡♕ ♕♡بانوی صبور ♡♕ قصد بارداری