یه تجربه از زایمان تو بیمارستان خصوصی صارم یادم اومد الان بگم واسه مامانایی که سزارین هستن…
وقتی بچم به دنیا اومد و آوردنش تو اتاق گفتن ۱۵ میل شیر خشک خورده و تغذیه شده از اینجا به بعد فقط بزار سینتو بمکه و شیر خودتو بخوره و نگرانم نباش چون بچه سیره فقط بزار بمکه…
خلاصه که منم تجربه ی اولم بود و اینکارو کردم و برای مادرای سزارینی طبیعی طبیعیه که تا ۲-۳ روز شیرشون نیاد!
دیگه همون شب اول بچه کلی گریه کرد چون شیر نداشتم و پرستارا میومدن و میگفتن نگران نباش سیره و دلش درد میکنه طبیعیه تو نوزادا!
فرداش دکتر خودم اومد گفت چرا کمکی ندادی به بچه گرسنه مونده …
خلاصه بچه تغذیه نشد تا زردیش رسید به ۱۰!
با اینکه گروه خونی من و بچم یکی بود زردی بخاطر اینکه شیر نخورده بود رفت بالا!
فرداش اومدن گفتن بچه زردی داره و کلی آسمون ریسمون بافتن که خطرناکه و باید حتما بستری بشه و اینطوری ما مرخص نمیکنیم و این حرفا صرفا بخاطر اینکه ۳۰ میلیون هزینه ی بیشتری دریافت کنن!!!
خلاصه با مشقت فراوون رفتیم و با رضایت شخصی خودمون مرخص شدیم
و بچمو خوب طی دو سه روز تغذیه کردم و بچه خوب شد خداروشکر😊
اینارو گفتم که گول بیمارستانا و بعضی پرستارای بی وجدان رو نخورید مامان اولی ها👌🏻

۴ پاسخ

یعنی اشتباه ترین کار رفتن به بیمارستان صارم چون به هر طریقی میخوان پول اصافه بگیرن.

منم شیر نداشتم شیر خشک نزاشتن بدم زردی بچم رفت ۱۹ بستری کردم ۳ روز

صرفنظر از نوع زایمان، شیر اصلی (که بعد آغوز میاد) ۳ تا ۵ روز بعد زایمان تو سینه راه میفته
خیلی عجیبه که بلافاصله بعد تولد به بچه شیرخشک دادن
الان همه جای دنیا و تو بیمارستانهای دوستدار کودک ایران ظرف اولین ساعت بعد تولد بچه رو میذارن رو سینه مادر که آغوز بخوره
حتی دست بچه رو هم پاک نمیکنن که بوی مایع آمنیوتیک که مثل بوی هاله سینه مادر هست از بین نره و بچه بتونه راحت‌تر سینه مادر رو تشخیص بده
هیچوقت نشنیده بودم اولین تغذیه نوزاد بهش شیرخشک بدن 😕

مرسی عزیزم که توضیح دادی 😘
سزارین اختیاری بودین هزینه چقد شد؟؟

سوال های مرتبط

مامان جوجو 🐥 مامان جوجو 🐥 ۴ ماهگی
تجربه شیردهی:
من سینم پر از شیر بود ولی نوک سینه نداشتم و بچم اصلا نمیتونست سینمو بگیره. از همون اول شروع کردم با شیردوش سینمو دوشیدم که شیرم خشک نشه و با سرنگ میدادم به بچه. چون خیلی مهمه که بچه آغوز رو بخوره و شیر هم با دوشیدن و مکیدن زیاد میشه. هرروز هم با اینکه نمیتونست سینمو مک بزنه، میذاشتم دهنش تا بهش عادت کنه و شاید بگیره. یکی دو روز آخر هم دیگه با سرنگ‌ ندادم، با شیشه شیر دادم که مک زدن رو یاد بگیره. شش روز گذشت و دیگه کامل شیر داشتم ولی هنوز نمیگرفت. شب که گرسنه از خواب بیدار شد و ولع مکیدن داشت، یه ذره شیرخشک ریختم دهنش که دهنش شیرین بشه و ببینه شیر هست، بعد سریع به جای شیشه شیر ، سینمو گذاشتم تو دهنش. گرسنه بود و با قدرت مک زد که من از درد مردم و اشکم سرازیر شد. هم اشک شوق هم اشک درد. دیگه کم کم بیشتر سینمو دادم و فقط وقتی سیر نبود شیرخشک میدادم. تا دیگه قبل یک ماهگی شیرخشکو کامل حذف کردم و تا الان که دوماهش شده یک قطره شیرخشک ندادم چون هرچی بچه بیشتر مک میزنه سینه رو، شیر هم بیشتر میشه. فقط یه چیزی رو حتما حواستون باشه که سر سینتون خشک نباشه موقع دوشیدن که زخم میشه و داغون میشید. همیشه کرم شقاق بزنید که نرم بشه. ولی با کرم ندوشید که شیرش کثیف بشه وگرنه اون شیرو باید بریزید دور. من سر یکی از سینه هام که زخم شده بود، کرم میزدم کلی که سرش از کرم سفید میشد و با همون میدوشیدم آروم اروم و میریختم دور که فقط دوشیده باشم و زخمش خوب بشه
مامان آیهان🌙🧸 مامان آیهان🌙🧸 ۵ ماهگی
انقد دوره بارداری و زایمان سختی داشتم که هنوزم به خودم نیومدم☹️ افسردگی خیلی شدید گرفته بودم پسرم ۳۶ هفته چون iugr شده بود با وزن ۱۸۲۰ به دنیا اومد ۱۵ ساعت درد طبیعی کشیدم آخر سزارین به دنیا اومد اما آمپول بی حسی روم اثر نکرد تا عمل رو شروع کردن دادم رفت هوا انقد داد زدم که دیگه یادم نمیاد فکر کنم بیهوشم کردن یکی داشت بیدارم میکرد پاشدم دیدم همه چی تموم شده دارن میبینم ریکاوری اما من خیلی دوست داشتم گریه بچمو بشنوم بیارن بدن بغلم ولی اصلا هیچی حالیم نشد بعد که رفتم بخش بعد ۵ یا ۶ ساعت پسرمو آوردن گفتن تو دستگاه نرفت خیلی ریز و فسقلی بود 😍اونجا انگار دنیارو بهم دادن وقتی فهمیدم صحیح وسالمه چون دکترم منو ترسونده بود میگفت ۹۰ درصد بچت مشکل داره😒دو روز دیگه هم بستری موندم چون هی پسرمو میبردن سونوگرافی و قلبش و اینا رو چک میکردن آخر بعد ۵ روز میخواستم مرخص بشم که گفتن زردی داره باید حداقل یه شب بره دستگاه که با رضایت شخصی اومدیم خونه دستگاه اجاره کردیم خلاصه خیلی عذاب کشیدن چون مادر نداشتم که بیاد بهم برسه خیلی دلم گرفته بود از مادرشوهرم هم دل خوشی نداشتم چون تو کل دوره بارداری ازش خیری بهم نرسید با اینکه تو یه ساختمونیم فقط بلد بود عذابم بده خلاصه تا ۱۰ روز خونه خواهرم بودم بعد اومدم خونه خودم مجبور شدم خودم تنهایی همه کارمو بکنم با اونهمه درد هم مراقب بچه بودم هم کارای خونه رو میکردم خیلی عذاب آور بود تا شب میشد اظطراب میگرفتم کارم شده بود گریه خیلی افسرده شده بودم خداروشکر اون روزا بخیر گذشت و بچم صحیح و سلامت کنارمه 😍🩵همسرم تو این مدت خیلی کمکم کرد وگرنه هنوزم به خودم نمیومدم خیلی ازش ممنونم همیشه برام حامی بوده🥰🤗
مامان 💙شاهان💙 مامان 💙شاهان💙 ۴ ماهگی
سلام مامانا لطفاً اونایی که تجربه دارن راهنماییم کنن خیلی حالم بده نمی‌دونم چیکارکنم
من پسرم فقط دو روز اول از یک سینم با بدبختی شیر خورد چون سز بودم شیرم دیر اومد شیردوش برقی کرایه کردم میدوشیدم میدادم بهش گاااهی با بدبختی از همون سینم ک می‌گرفت شیر میخورد ولی دیگه از ی جایی به بعد همونم نگرفت منم خیلی تلاش کردم رابط سینه و .... نشد ک نشد دکتر اطفال گفت خیلی وزن کم کرده برای کلیه هاش خوب نیس شیر خشک تجویز کرد خلاصه من شیر خشک میدادم و شیر خودمو می‌دوشیدم میدادم که دیه شیرم کم شد خیلییی کم منم گفتم ولش کن دیگه بزار همون شیرخشک بخوره فقط ندوشیدم دیگه البته که این آخریا کلن شاید ده سی سی میداد از دوتاش باهم منم گفتم تمومه دیگه از اون موقع ی ماه میگذره امروز دست زدم به سینه هام دیدم یک سینم حالت طبیعی داره یک سینم که از اول نمی‌گرفت پسرم توش سفت شده یکم فشار دادم با دست دوسه قطره اومد شیر ازش حالا موندم برم خشک کن بخرم بخورم یا شیرافزا بخورم شیرم زیاد بشه بیاد نمی‌دونم به خدا یا برم دکتر چیکارکنم؟؟بعد یک ماه یک ماه نیم شیرم خوبه اصلا؟