من چرا ایجور شدم همش در مورد بچه ها فکرای ناجور میکنم تا می رن یه جا فکرای بد میکنم از خودم و فکرام بدم می آد همش میگم نکنه خدای نکرده بلای سرشون بیاد خیلی بهشون وابستم اصلا نمی زارم برن جای دوتا رو گذاشتم زبانکده کلاسشون خیلی دور نیست ولی تا برن بیان از استرس می میرم چیکار کنم ترو خدا بگین این کوچیکه رو هم هنوز ختنه نکردم هی امروز فردا میکنم دلم نمی آد هر چی سنم می ره بالا هی بدتر می شم اویل بهتر بود سر این سومی دیگه رد دادم پسر بزرگم دوست داره با دوستاش بره هیت استخر فوتبال نمی زارمش بره خیلی باهم در گیریم ترو خدا یکی راهنماییم کنه چطور این فکرای بد رو از خودم دور کنم

پشت سرشون ایت الکرسی بخون خیالت راحت باشه

وای عین منی من پسرمو میفرستم خونه مادرشوهرم یه کوچه باهامون فاصله داده انقد آیه الکرسی میخونم به مادرشوهرم زنگ میزنم رسید یا نه...اصلا خوشم نمیاد از این اخلاقم همش استرس میگیرم البته من از مامانم به ارث بردم مامانم منو اینجوری بار آورده

عزیزم حرز امام جواد براشون بگیر ببند ب بازوشون خیالت راحت راحت . گوشی هم داشته باشن زنگ بزن خیالت راحت باشه
من خودم مجرد ک بودم مدرسه میرفتم تو مسیر بودن کسایی ک اذیت کنن یه مهر ک از تربت کربلا بود گذاشتم تو کیفم بخدا دیگه خبری از اذیت و اینا نبود انگار کسی منو نمیدید
منم خودم اینجوریم متاسفانه مادرم اینجوذی بود نسبت ب برادرام الان بلد نیستن برن سوپری ی خرید درست کنن اما شوهرم مادرش بیخیال بوده حتی از کلاس اولی با دامادشون فرستادتش برقکاری یاد بگیره نره رفیق بازی
الان ماشاالله چش و گوشش بازه یه سال داداش کوچیکم کوچکتره اما خیلی از زندگی از اونا جلوتره

وسواس فکری داری
برو مشاوره

بسپار به خدا و دورادور مواظب باش همین.به هرچی فکر کنی جذب میکنی و اتفاق میوفته پس مثبت فکر کن.

برو مشاوره