۶ پاسخ

خیلی زیاده
فوقش الان تو روز باید۲وعده بخوره
صبح بیدارمیشه برش دار از تورختخواب ببرش بیرون ازقبل خوراکی یاصبحانه اماده کن زود بهش بده

خواب ظهرم اول ناهاربده خوب سیرکن اب هم بده باهاش حرف بزن بجه های فامیل ک میشناسه رونام ببر ک شیرنمیخورن میخابن مامان لالایی میگه..
هرروشی که باش خوابیده رو پا یا بغل یا سرشونه لالایی بگو بخابه

دخترم خیلی وابسته به شیر بود یه روز سس خردل به سینه م زدم دیگه سمت شیر نرفت میگفتم بیل شیر بخور میگفت نه

شیر نده قبل خواب خواب غذا بده بعد آب بده بخوابونش

من صبحا تا جایی که بتونم صبونه بهش میدم و بعدش بستنی یا میوه سرگرم میشه شیر نمیخواد ولی امروز چون هنوز از خواب بیدار نشده شیر دادم بهش گشنش نباشه روزای دیگه خیلی زود بیدار میشه اول صبونه میدم امروز عجیبه خوابه

من فقط صبح میدم. آخر شب

یادم رفت بگم ساعت ۱۱ ظهر شیر میخورخه بعد صبحونه😃

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد