دلم واقعا از دست دوستم شکست
خودش بارداره بچش پسره بعد انقد فخر میفروشه ک پسردار شده یه جوری با عزت و احترام در مورد خودش و وسیله هاش حذف میزنه بعد وقتی میخواد بگه نورا میگه دخترت
هی میگه خانواده شوهرمم طرف. پسرن و هر کس پسر داره فلانه و ...
امروز داشتیم با هم چت میکردیم داشتیم در مورد سیمونی حرف می‌زدیم بعد من عکس نورا رو ک سوار ماشینش بود براش فرستادم اصلا ریپلای نزد سرش ک حتی بچه عزیزم انوقت تا اون در مورد بچش حرف میزنه من قربون صدقه و محبت میکنم دلم واقعا گرفت منم سریع عکس بچمو پاک کردم
چقد بعضیا ذاتشون کثیف و خرابه ک حتی با بچه هم. دشمنی میکنن
یه سری دیگه هم داشت پز پسر دوستمون و به من میداد ...می‌گفت پسر فلانی ۹ ماهشه ولی ماشاالا خوشگل و چاق و ...... دلم خیلی شکست خواستم بهش بگم مثلا فکر کردی پسر اون برات تخم دو روزه میزاره ک پزشو میدی


حتی از دوستم شانس نیاوردم....گاهی انقد احساس تنهایی میکنم ک خودم اذیت میشم 💔

۳۰ پاسخ

عزیزم از اینجور دوستایی دوری کن فرق پسر و دختر چیه دوتا نعمت خداونده مگر دست آدمه بچه هرچی خدا بهت داد شکر

حالا سمت من برعکس! همه پسردارن و دوستام دوست دارن مثل من دختر دار بشن . حتی یکبار دوستم برگشت گفت خدا به هرکسی دختر نمیده و دختر یک چیز دیگه س!

یه جواب در رابطه با نعمت پسر یا دختر دار شدن بگم ؛؛؛
دوست شوهرم میگفت روزی عروسی در تالار دعوت شدم و با خانواده رفتم ، پشت میز که نشتیم یکی از پسرام اینورم و یک دیگه از پسرام اونورم نشسته بود و منم با خودم می بالیدم ، دو پسر دارم ، مردی دیگه اومد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت هنوز بابا نشدی ؟؟ گفتم این دو پسرام هستن !! بهم گفت تا زمانی که دختر دار نباشی بابا نیستی هنوز ، بعد از اون تصمیم گرفتن الان هم دختر دار شدن و پسرا را فراموش کردن

دختر پسر فرقی نداره
فقد جیگر بابا مامانشونن
من بچه اولن پسر دومی آرزومه دختر باشه
هر چی خدا داد میذارم روی تخم چشام😍🥰

دختر ریحانه ی خدا و برکت رو زمینه پسر هم نعمت
برابر ان هیچ برتری نیست
اون عقده اییه

موقع بارداری رفتم سونو جنسیت ۱۲هفتگی گفتن احتمالا دختره،شوهرم اشک چشاش جمع شد کم مونده بود بال دربیاره،خانوادشون کلا پسرزا هستن کم دختر دارن خواهرنداره برادرزاده دختر نداره
سونوی ۱۸هفتگی گفتن پسره بچتون
همسرم پاهاش سست شد😕😂میگف دکتر مطمئنی اخه دختر بود اول😂خیلی ناراحت شد


الان داره یسال میشه که پسر دار شدیم
شوهرم عاشقشه
خواستم بگم هیچ فرقی نمیکنه اولاد چی باشه
هرچی باشه برای پدرمادرش عزیزترینه
توام کلا حرفای بقیه به یه ورتم نباشه

توهم بگو چه حسی داری ۹ماه تحمل بارداری بعد زایمان و بعدا چقدرررر زحمت بکشی پسسسرتو بزرگ کنی بعد دختر مردم بیاد ببرتش😂😂😂

پ من چی بگم دوتا دارم خواهرشوهرم سومی باردار دوتا از قبل داره اونم پسره بعدمیگع من پسرزام همش بازنه جنسیت

اینجور آدما یه احمق به تمام معنا هستند
عقلشون اندازه نخود
فهم هم که اصلا
زبونشونم دراز و وراج
ازش دوری کن اون یه سمه
بهش بگو پسرت کی قراره رو تخت پادشاهی بشینه و سلطنت کنه

جات باشم دورش خط میکشم منم دور خیلی ها رو خط زدم

عزیزم به نظرم مقصر خودتی به چند دلیل
اول اینکه تا کسی درخواست ندادی عکس بچتو براش نفرست
دوم اینکه فکر نمیکنم آدم مناسبی را برای دوستی انتخاب کرده باشی
سوم اینکه حس میکنم خودتم مثل بقیه قبول کردی که پسر نسبت به دختر برتری داره
باید چنان از دخترت تعریف کنی و در حرفاشو دقیقا به خودش برگردون مثلا بگو اخی عزیزم بچت پسره؟ دلت خیلی دختر میخواست بعد اون میگه نه تو بگو واقعا؟ چه جالب اخه مگه پسر هم دوست داشتنیه؟ بگو من اگه بچم پسر شده بود خودمو میکشتم.
پس رفتار تو نشون میده چطور با خودت و بچت رفتار کنن. تو از همین الان موظفی بچتو با اعتماد به نفس بار بیاری. در نهایتم بهش پز بده و بگو چند سال دیگه پسر دارا میان درخونه مون التماس میکنن که بچمو به غلامی قبول کنید😉😉

😹😹😹انگار درباره دخترخاله من نوشتي
در حالي كه من اصلاااا ادم حسابش نميكنم
اونقدري خودم عاااشق دختربودم ارزوم براورده شده و كارايي براي دخترم كردم كه اونكه سعي ميكرد من حسادت كنم
الان خودش به من و دخترم حسادت ميكنه
و بامن ارتباط نميگيره خيلي احساس كمبود كرد در برابرم ميخواست اين حسو بده به من ولي من ازبس ذوق داشتم وخودم دخترمو دوست داشتم كارما زد به كمرش هيچ لذتي ازپسر داشتن نبرد😹😹😹
توبهترين راحت اينه كه قيد دوستتو بزني

وقتی اینجور آدمیه و خودخواه سعی کن کم کم فراموشش کنی

بعضیا فقط اسمی دوستن 😒
اولاد خوب داشتن مهمه دختر پسرش ک مهم نیست .همچین مادری نسل خوبی تربیت نمیکنه😶

چقد بدم اومد از اونجایی که به عکس بچت واکنش نشون نداد تو هم از این که دختر داری جلوش خداروشکر کن اون از بچش حرف میزنه توام چیزی نگو باد کرده فکر کرده چه خبره

دختر و پسر فرقی ندارن

بخدا فرقی ندارن بچه خوبش خوبه هرکه پبام منو میبینه برای اراد هم دعا کنه بیمارستان ۵روز بستری هستیم

والا تا دیدیمو شنیدیم این دخترع ک برای مادر پدر میمونه و هواشو داره دل میسوزونه
ول کن این حرفارو بعضیا مغزشون پوسیده افکارشون مونده تو دوره قاچار

هیچوقت بادم نمیره خواهرم که دنیا اومد همه به شوخی ب پدرم حرف میزدن ک سه تا دختر داری و فلان بابام عاشق دختر بود خیلی ذوق کرد سومی هم دختر شد،حتی تو جشن تعیین جنسیتم گفت بچه منم دختره و همیشه میگفت دوست دارم نوم هم دختر باشه ...اون روزها ک شوخی میکردند باهاش گذشت الان همشون میان میگن خوش ب حالت..‌کاری ندارم این کلمه خوش ب حالت هم منفی خوب نیست همین خوش ب حالت مادرم و از پا انداخت ولی با این حال خودشون فهمیدن دختر چه نعمتی

ببین حسود هست خروار خروار بخصوص دوست , آدم خنده اش میگیره بهشون بگه دوست!!!!!!


من یکی از دوستام باردار نمیشه هی تو اقدامه ، انقدرررر حسودی می‌کنه خب من چیکار کنم! منم اصلا فخر فروشی نمی‌کنم خب خدا داده شکرش

ن تبریک هیچی مستقیما گفت عکس بچه ات و بفرست ببینم
😐😐😐
بعدش زنگ میزنه زر میزنه فقط درباره خودش


یکیشون که اصلا حال پسرم و نمیپرسه میگه سلام خوبی تموم!
خیلی این دوره زمونه رفیقا حسود و چشم بد شدن

بنظرم دورشو خط بکش اینجور ادما ب درد نمیخورن بگو درد و بلا نورا تو چال حلقش ایشالله بگو دختره که ب درد پدر و مادر میخوره وگرنه پسر که زن میگیره ول میکنه میره

مث یکی از خواهر شوهرای من اونم هی پز بچه داشتنشو ب من میداد اولا الان دیگه چیزی نمیگه خداروشکر زیاد گاهی وقتا میگه مادر نشدی ببینی چیه بچه نداری بدونی چقد عزیزه از این حرفا منم چیزی نمیگم ولی واقعا بچشو دوس دارم میگم این از این حرفا میزنه بهم بچه چه گناهی داره

منم دوستای سمی داشتم گذاشتمشون کنار تنهایی بهتر از بودن با همچین ادماییه
دختر و پسرم هیچ فرقی باهم ندارن اون ذهنش عقب موندست

٩٠ درصد مردم همينن همه عقده دارن پدسگا هي ميخوان عقده پراكنى كنن بدبختاي حسود خدا از اين بدبخت تر و حسود ترش كنه ايشالا منم از اين ادما زياد دورم داشتم ك دكمه همشونو الان زدم ديگه خداروشكر

بهش بگو قرن بیست و یکیم احمق

بیخود اصلا ناراحت نباش
باورکن بعدها چقدپز نورا رو بدی اون هی خجالت بکشه
والا
توهم درخونه خدا قرض داری عزیزم بتوهم پسرمیبخشه ولی اونایی ک فخرفروشی میکنن با پسراشون بعدا همون پسرا خونشونومیکنن توشیشه
حالا ببین این چ روزیه بهت گفتم

عزیزم ازش فاصله بگیر اینجور دوستا حسادت دارن حسودن‌.خدارو داری و بچت و همسرت.منم کسی و ندارم فاصله گرفتم از آدمهای سمی

عزیزم اونا ندید بدید هستن ولش کن تو

اون قطعا دوست تو نیست
پسر دختر تو این زمونه هیچ فرقی ندارن اون عقب مونده ست تو عهد قجر مونده محلش نده توام

*بگه.

سوال های مرتبط

مامان دلین مامان دلین ۱۱ ماهگی
چند روزه متوجه شدیم عروس خالم پسرش ۲ ساله نشده ۴ ماهه بارداره
البته جسه و هیکل درشت داره از منم یه ۳ یا ۴ سالی کوچیکتره از وقتی همه فهمیدن مامانمو شوهرم میگن دختر توام بزرکتر شد یکی دیگه بیار تفاوت سنیشون کمتر باشه هردوتاشونو باهم بزرگ کن قبل به دنیااومدن دلین دلم میخواس ۴ تا بچه داشته باشم ولی اینقدر ک دلین اذیتم کرده هرکی بم میگه میگم همین یکی بسه شوهرم هر گلی میخواد بزنه به سره همین یکی بزنه هرچی داره و‌نداره برا دلین باشه دلم بچه دیگه میخواد چون بچم تنهاس وقتی از صب تا شب با منه باباش ک میاد خونه یه عالم‌ذوق میکنه بااینکه همش من باهاش بازی میکنم شعر میخونم یا مامان بابام میان خونمون کلی ذوق میکنه دست میزنه دلبری میکنه براشون ولی فکرشو ک میکنم دلم میخواد بشینم گریه کنم این مدت هم یکسره خونه مامانم بودم چون تنهایی نمیتونسم از پس دلین بربیام غیر از اون صدای جیغ دلینا میاد عصبی میشم باهمه بد حرف میزنم حتی از وقتی دلین به دنیااومده فاصله رابطه نزدیکی کردنم و حسیم به شوهرم خیلی بد شده حسی به شوهرم دیگه ندارم و حتی ازش بدم اومده بااینکه خیلی کمک حالم بوده تو این مدت خونه تکونی کرده برام هرکاری ک خوشحالم کرده انجام داده با اون خستگیش هرکار گفتم انجام داده از خودش و شکمش میزنه بخاطر من خیلی کارا کرده برا ارامشم ولی دست خودم نیس خیلی وقتا باهاش بد رفتاری کردم دلم براش میسوزه اما چیکا کنم هر دفه میاد سمتم خودمو با یه چی دیگه سرگرم میکنم یا میاد بغلم میکنه حس بد دارم بش جوری ک دلم میخواد خودمو از بغلش بکشم تا میبینه دلین خوابه میگه بیا بغلم من هی میگم خستم و واقعا هم خستم حوصله ندارم دلم میخواد تنها باشم بدون دلینو شوهرم
دلم میخواد برم تور برم سفر با دوستام
مامان جوجه چغد مامان جوجه چغد ۱۳ ماهگی
دخترم امشب شد 11 ماهه باورم نمیشه 1 ماه دیگه میشه یکسال
یکسال پر از چالش چقدر عجیب بود میگم چ زود بچه ها بزرگ میشن نه
انگار همین چند ساعت پیش بود سرشو گذاشتن کنار چشمم😐😍
ب خودم افتخار میکنم واقعا بابت اینکه هیچ کس هیچ کس نبود حتی یذره برام نگه داره
بخدا در حالت نشسته دولا میشدم خوابم می‌میبرد
شده 6 بعد ظهر ناهار و صبحانه رو با هم خوردم
ولی بازم کم نذاشتم همیشه با روی خوش و خندان در رو روی همسرم باز کردم همیشه غذا آماده
شده بعضی وقتا خسته شدم داد زدم ولی خودمو سرزنش نمیکنم چون واقعا قوی بودم من
دو جا رو هیچ وقت یادم نمیره
اولین باری ک إلا سرماخوردگی گرفت
با همسرم بردمش دکتر
همون جا یه خانم با من بود دقیق بچه هاش هنسن دختر من یکم بزرگتر بودن
شوهرش مادرش یه خانوم دیگه همراش بود فقط دلداریش میدادن ناراحت نشه که بچه ش مریضه براش نگه می‌میداشتن قوربون صدقه خودشو بچه هاش میرفتن
اونجا واقعا به خودم و همسرم افتخار کردم که من توانایی اینو دارم از پس زندگی خودم بر بیام
پوتین مورد هم همین 13 بدر
ک رفتیم بیرون با همسرم خودم با یه ساعت تو خونه هم خودم هم بچه هم گوشت و وسایل و میوه و همه چی آماده کردم بعد رفتیم یجا نشستیم اتفاقا بین دو خانواده نشستیم هردو بچشون 2یا 3 ماه از دخترم بزرگتر بودن هر دو تا 3 ی 4 نفر کمکی داشتن بچه رو براش میخوابه میخوابوندن تو آغوش میگرفتن ک مامانه لذت ببره در حالی که من جامونو خیلی قشنگ چیدم تا همسرم آتیش روشن کرد گوشتارو سیخ کشیدم بعد إلا رو گرفتم خوابوندم همشون به من نگاه میکردن پچ پچ میکردن اونجا بود فهمیدم من چقدر قویم 🥹