سلام مامانا خوبین
این مادرشوهرم منو دیونه کرده 🤕🥺😐
ما طبقه بالا خونشون ساختیم با پول خودمون الان میگ مال من بماند این فعلا..
الان پسرم تا از خواب بیدار میشه میره پاین خونشون صبحانه نخورده...
هرچ من اصرار میکنم بیا صبحانه بخور بعد برو گوش نمده....
بماد همیشه نمیره بعضی روزا میره ها ....
پسرم ساعت ۱۱ بیدارشد چون دیشب دیر خوابید بود رفت پاین اومد بالا مگ کیک میخوام منم رفتم مغازه خامه کیک کلوچه خریدم پسرم رفت پاین اومدم میبینم نشسته تخم مرغ میخوره مادرشوهرم غرغر میکنه چرا به این غذا نمدی این گنا داره خودت مگ چ میخوری منم گفتم هیچی مگ تخم مرغ بشکن بد گفتم نداریم مگ نون بد گفتم نداریم بخدا هم نداریم تازه تموم کردم نون وایی اینجا نمیگرم همسرم باید از یکجایی با ماشین که میاد بخر ..
دیروزم درگیر هیئت بود نخرید همسرم ..
خلاصه مادرشوهرم غر غر میکنه که آره تو به بچت چیزی نمدی کیک ند به بچت بد با این که همیشه بخدا کیک خودم درست میکنم چند روز پیش شوهرم گفت کیک درست نکن دیگ منم درست نکردم ...
منم زنگ زدم شوهرم گفتم مامانت چ گفت تقصیر تو همش ...
جواب مامانم دادم دیونست مادرشوهرم بخدا تو همه چ کار داره مگ پنیر بخر خامه و کره بخر بد بچت انکاری ما خودمون بلد نیستیم بخریم فقط اون بلد 😐
واکنش شما به همچنین مادرشوهری چیه دوستان تو همه دخالت میکنه با این که زیاد رو نمیدم😐😐😐😐🤕🤕
به شوهرم گفتم اگه بچت بره از این به بعد چیزی بخور پاین میزنمش😐🤕

تصویر
۸ پاسخ

به نظر من بزرگا خسلتشونه حرف بزنن ونصیحت کنن بیخیاب

بنده خدا چیز خاصی نگفته

نون از پایین میاوردی خب

مادر شوهرمنم میگه براش غذا درست کن بفهمه نداریم میگه چرا نیومدی اینجا ببری
بعضی وقتا میگه تخم مرغ می‌خوام نیست میگم برو یه دونه از پایین بیار بچست حریفش هم نمیشم نداریم رو متوجه نمیشه

عادتشونه دیگه، فک میکنم ما بلد نیستیم هی میگن. ب دل نگیر، یا نباید نزدیک شون زندگی کنی، یا اگرم هستی دیگه سر هرچیزی اعصاب خودت و شوهرت و خورد نکن. چیز بدی هم البته نگفته کیک بیرون اصلا خوب نیست. منم هروز ب پسرم تخم مرغ میدم. نگران بچه ست دیگه. توام بگو باشه و خلاص.

ببین اینو همه مادرا میگن ولی شما رفتین مغازه ساعت ۱۱بود کاش کیک نمی خریدی بجاش نهار میدادی یا همنون نون بسته ای با تخم مرغ می خریدی همیشه یکاری کن که خرفی برای گفتن نداشته باشن پسرتم هرووقت می خواد بره اول بگو غذا بخور یا میوه بعد برو سیرش کن. اگه قبول نمیکنه در قفل کن چندبار سفت سخت بگیری بچه ات عادت میکنه

هیچی نگو کار خودتو بکن ،اینجوری فقط خودخوری میکنی اعصاب خودتم خراب میکنی فقط سکوت ،ولی به کار خودت ادامه بده صلاح بچه ذو پدر مادرش میخان

من همیشه مستقیم جوابشو میدم
میگم ندارم براش بگیرم پسر خودت نمیبره براش
بعد بچه خودمه اختیارش بادخودمه

اگر بتونی جدا کنی خونتو خیلی خوب میشه
۲روز دیگه تو همه چیز بچت دخالت میکنه
یا این ک بشوهرت بگو حالیش کنه ک نباید دخالت کنه تو چیزی
واسه طبقیه ای ک ساختید سند جدا بگیرید ب اسم خودتون

سوال های مرتبط

مامان کاوه مامان کاوه ۳ سالگی
سلام مامانا دوستم یه پسر داره یه ماه از کاوه بزرگتره دیشب بهم زنگ زد خیلی نگران بود میگفت پسرم بعضی روزا میره خونه مادرشوهرم میگه مادرشوهره هی زنگ میزنه یا وقتی منومیبینه میگه پسرت رو باید ببریم دکتر برااینکه مثلا یکی دوبار این داشته لباس عوض میکرده بچه گریه که باید بغلم کنی لباستم نپوشی یا مثلا بچه رو شکمش میخابه و محکم بغلش میکنه یا مثلا یبار شنیده که گفته مامان جون مملم بزرگ شده حالا این مادرشوهره حساس شده رو این که حتما یه مشکلی داره خودسر خودش زنگ میزنه مشاور نمیدونم چا مشاور قلابی بوده که گفته یمدت بغلش نکنین یمدت تازیاد مثلا تحریک نشه ویه مشت همین حرفای چرت. من گفتم اینجا میپرسم براش خودش میگه تو خونه اصلا همچین چیزی نشده میگه من اصلا جلوش لباس عوض نمیکنم به اونم گفتم شما نباید بچه یه ایرادی گرفت گوش کنی خوب زود لباستو باید بپوشی بعد بغلش کنی یا مثلا حواسشو باید پرت کنی این به گوشش نمیره میگه بهش گفتم از مامانم حساس ترم دیدی به اون گفتم میگه طبیعیع فقط باید حواسشو برت کنی از سرش بیوفته. شماها چی میگید والا من گفتم بچه تواین سن بدن خودشو داره میشناسه چون تازه هم از پوشک گرفته اما مامانه نگرانه و همچنان مادرشوهره هم پیگیر که بچت بلوغ زودرس میشه ومشکلی داره😐🤐
مامان ❤️امیرحسام❤️ مامان ❤️امیرحسام❤️ ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز پسرمو یکساعت پیش بردم خانه بازی اونجا با بچه های دیگه داشت بازی میکرد یه پسر بچه حدود 3تا4 سال بود فک میکنم سرش حالت سکه ای ریخته بود و اومد تف کرد تو صورت پسرم به مادرش گفتم مادرش میگه پسرم نمیتونه حرف بزنه بخواد یه چیزی بزور از کسی بگیره تف میکنه تو صورتشون گفتم چه ربطی داره انقد اعصابم خورد شد همون لحظه رفتم صورت پسرمو شستم ولی بدلم نیومد رفتم از داروخونه فوم شستشوی صورت کودکان گرفتم با یه بطری اب صورتشو شستم بعد الان اوردمش خونه بردمش حموم... واقعا بعضی پدرو مادرا چقد بیخیال نصبت به بچه هاشون حرف میزنن بهم میگه نترس بچم مریض نیست منم گفتم چه مریض باشه چه نباشه این کارش زشت بود بعد میگه فک کن بچه ی خودته اصلا وقتی اینمادر حرف حالیش نباشه وای به حال بچه اش حتی یه تذکر کوچیک هم به پسرش نداد منم رفتم به پسر بچه گفتم این کارت اشتباه بود نباید اینکارو کنی مامانش گفت لطفا دعواش نکن چون پسرم حساسه منو میگی عصبی شدم سری از اونجا اومدم بیرون واقعا موندم دیگه چی بگم حالا اگه بچه ی من اینکارو میکرد اینجور مادرا آدم میخورن بدم میاد از اینجور افراد که به هیچیشون نیست 😮‍💨🤦🏻‍♀️😖😡
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
پسرم این روزا دیوونم کرده. از سه سالگی به مرور شروع کرد به لجبازی و حرف گوش ندادن هی سعی کردم با بازی درستش کنم ولی الان دیگه به اوج رسونده چند روز سر هرچیز بیخودی گریه و شیون راه میندازه. واقعا میگم بیخودی ها. امروز من رفتم حموم یهو بعد دو دقیقه دیدم خودشو میکوبه به در جیییغ و داد سکته کردم میگم چی شده میگه استیکرم رفته لایه مبل درنمیاد یعنی یه جور زار میزد من گفتم یه بلایی سرش اومده گفتم برو از حموم میام درش میارم من کلا حمام یک ربع هم نمیشه کل تایمو این داشت زار میزد جیغ میزد تا من بیام. اومدم بیرون تو مرز انفجار بودم آنقدر جیغ زدم حس کردم دارم سکته میکنم
مثلاً الان میگم پاشو بریم نون بگیریم برو دستشویی. یهو گیییر که رو لگن توالتم بشینم منم گفتم کثیفه باید بشورمش دفعه بعد بشین روش خیلی دیر به دیر استفاده می‌کنه ازش کلا. وووااای تا لباس تنش کنم تمام مدت غر میزد که بکنم. در حالیکه قبلاً تا میگفتم کثیفه قبول میکرد و اوکی بود. تمام روز سر همین موضوعات بیخودی جیغ و گریه دارم احساس میکنم دیگه دارم روانی میشم شب که میشه موقع خواب فقط دلم میخواد بخوابه سرم ساکت شه. ظهر واقعا داشتم سکته میکردم از دستش
مامان مینل مامان مینل ۳ سالگی
سلام مامانهای عزیز امیدوارم هرجا هستین خوب ‌و خوش باشید…
خانم‌ها دختر من سه سال و چهار ماهش هست و‌ شبها که میخوابه معمولا کاری نداشته باشیم یا مسافرت نباشیم تا ظهر فرداش میخوابه و بخاطر همین طبیعیه که تا ظهر دو بار تو خواب شیر میخوره احتمالا گرسنه اش میشه…تاکید میکنم قبل از خوابش هم حتما میبرم دستشویی و قبلش هم غذا میدم و سیر میشه.

مشکلم اینه تا الان که به اینجا رسیدیم کلا یک روز بوده که طول شب بدون سر و صدا و غر زدن یکسره تا صبح حدود ساعت ۵-۶ صبح خوابیده ، بطوریکه اون یک روز یادم مونده…و لازم‌ به ذکر هست که هم پستونک میخوره و هم شب تا ظهر که میخوابه حدودا دو شیشه شیر خشک میخوره تو خواب.

سوالم اینه که بچه های شماهم یکسره تو‌خواب غر میزنن و شیر و‌ پستونک میخوان؟ یعنی حسرت به دلم‌ مونده خوابش سنگین باشه و شبها بخوابه و بدون سر و صدا و غر زدن منو بیدار نکنه تا صبح 😒 من آدم صبوری هستم ولی دیگه صبرم سر اومده .. مسئله دیگه اینکه با صدای بلندی هم غر میزنه و استرس و اضطراب میگیرم بیدار میشم … تازه بماند که ماهی حدودا دو بار هم که کلا با گریه شدید بیدار میشه و میگه پام درد میکنه😐 نمیدونم چجوری پستونک و شیر شب رو ازش بگیرم چون با صدای بلند گریه و غر میزنه تو خواب
بچه های شماهم تو خواب هر یک ساعت ازین پهلو به اون پهلو میشن سروصدا دارن و غر میزنن تو خواب؟
راجع به سر و صدا تو خواب و از پستونک و شیر گرفتن شب و خواب عمیق هر راهنمایی بلدید بگید لطفا 🤯🤕
این غر زدن مشترک هر شب هست چه بیرون بره چه خونه باشه چه خواب روز داشته باشه چه نه.. چه زیاد غذا خورده باشه چه کم ...