مامانم اینا امروز نذر داشتن زرشک پلو بود بعد من دورم ازشون ب شوهرم گفتم الان وای ک چقد هوس زرشک پلو کردم مامانم اینا امروز درست کردن گفت خب فردا درست کن توهم واسه نهار گفتم نه نذری میخام اومدیم بیرون داخل ماشین بودیم یه اقایی یه پرس غذا بهمون داد بازش کردم دیدم زرشک پلو🥺🥺واااای چقد خوشحال شدم

۳ پاسخ

الهی عزیزم ...اخی

ای جان‌.‌نوش جون

منم خیلی هوس نذری کردم غذای نذری یه چیز دیگست ولی متاسفانه اصلا امسال نگرفتیم

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
انواع صندلی ماشین کودک
انواع صندلی ماشین کودک + راهنمای خرید آن
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری

سوال های مرتبط

مامان آرش تو دلی♥️ مامان آرش تو دلی♥️ ۴ سالگی
مامانامن قرص آهن فروس سولفات می‌خوردم بعد تمام شد به شوهرم گفتم برو برام بخر رفت از اینا خرید گفت از یه شرکت دیگن میشه بخورم ازشون آخه زده آهن اسید فولیک عکس می‌زارم
مامان ♥️جوجه هام❤️ مامان ♥️جوجه هام❤️ ۴ سالگی
دخترا یه سوال ؟؟؟
من دوتا شیر خشک نذر کردم برا پسرم خب
الان میتونم پولشو بدم به یه بنده خدایی یا چکار کنم لطفاً بگین
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان مهتابم مامان مهتابم ۱ سالگی
خانما بچم همیشه اول خابش بدنش پرش داره دست پا کتف
امروز خیییییلی راه رفت و عصر نخابید حالا خابیده خیلی بیشتر شده بود پرش اول خابش یه دفه هم ب دکترش گفتم گفت کاکائو اینا نده دیروز خورد از این کاکائو ها دلم شور میزنه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نيكي مامان نيكي ۴ سالگی
سلام خانما من ٧ ماهه اقدام كردم برا بارداري ولي هنوز حامله نشدم اونايي ك حامله ن دعا كنن اين ماهي بي بي چك منم مثبت بشه🥺خودم هيچي شوهرم خيلي بچه دوست داره هر ماه ك ميفهمه من پريود شدم چقد ناراحت ميشه ولي به رو خودش نمياره هنوز دكترم نرفتم گفتم اگه اين ماهي هم پريود بشم ديگه ميرم دكتر بنظرتون دكتر بهم چه دارويي ميده براي حاملگي؟؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
امروز نوبت دکتر داشتم رفتیم به دخترم گفتم تو ماشین پیش بابا بمون من برم، تو مطب بودم شوهرم زنگ زد گفت داره گریه می‌کنه میگه میخوام برم پیش مامانم، اوردمش تو مطب گفتم دکتر اجازه نمیده بچه ها بیان تو اتاقش، گوشیمو میدم بهت بازی کن تا من برم تو اتاق دکتر و بیام، رفتم دکتر گفت دراز بکش برای سونو یهو صدای گریه دخترمو شنیدم که بیرون داشت گریه میکرد
از این همه وابستگیش که حتی حاضر نیست پیش باباش بمونه ناراحتم از اینکه چهارساله کل مسولیتش با من بوده
اومدم تو ماشین گریه کردم😞
الانم باردارم غصه وقتیو دارم که برم برای زایمان، دخترم رو چیکار کنم😞
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان بردیا و پناه مامان بردیا و پناه ۴ سالگی
شروع کمکی و بی قراری نوزاد🥺

دوستان ۵روزه به دخترم حریره بادام میدم از روزی یه قاشق مربا شروع کردم تا امروز که کردمش سه وعده هر وعده دوقاشق مرباخوری ولی خب خیلی بی تابه نمیدونم دلدرد میشه یا برا دندون اینجوریه چیکارکنم به نظرتون کره هم میریزم غذاش آب هم بهش میدم امروز پی پی کرد یه کم سفت بود یه کم شل کمک کنید
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شادمهر مامان شادمهر ۴ سالگی
خیلی وقت بودکاردستی درست نکرده بودیم اینم کاردستی امروز با برش زدن خودپسری.پرنده💗💗
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
خانوما امروز دخترمو بردم پارک چنتا پسر بچه بزرگتر از دخترم روی سرسره وحشی بازی درمیاوردن چندبار دست و پای دخترمو لگد زدن بهشون گفتم آروم بازی کنید بعد یکیش سرهمین وحشی بازیاش جوری به دخترم برخورد کم مونده بود با کله بیوفته زمین خیلی بد سر بچه ها داد زدم جوری که عذرخواهی کردن و فرار کردن نمیدونم کار خوبی کردم یا زیاده روی کردم
مامان دوقلوها👭 مامان دوقلوها👭 ۴ سالگی
مامانا رفته بودیم باغ بعد صاحب خونه مثل گوسفند یعو شلوار پسرشو توی جمع عوض کرد دخترامم دیدن🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
بعد امروز بهم میگفتم مامان پسرا جای خصوصیشون یه جور دیگه س
منم گفتم دخترم پسر و دختر با هم فرق میکنن
فقط همینو گفتمو بعد مشغول چیز دیگه کردمشون
به نظرتون جوابم درست بوده یا چیز دیگه ای باید میگفتم؟؟؟
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان مهتابم مامان مهتابم ۱ سالگی
خاهشا بخونید خیلی وقت پیش بچم یه دعوای بد دید و پلکش شروع کرد به پریدن دو یه روزی اینطوری بود خوب شد دکتر گفت تیکه استرس بگیره بترسه عصبی بشه با همونطوری میشه پلکش محکم تر از اون یکی بسته میشه خداروشکر بهتره یعنی دعوا نبینه اینا خوبه چند روز به عید دیدم همون چشمش انگار درشت تر از اون یکیه بردمش چشم پزشکی ک دکتر خیییلی معروفیه توی شهرمون بینایی سنجی هم نبردم تاحالا گفتم بهش بگم همه رو خلاصه با دوتا دستگاه چشماش رو دید یخ چراغ قوه گرفت بهش میگفت نگاه کن اینا گفت خوبه ن عینک میخاد ن دارو و ن مراجعه مجدد بعد از اون روز هی من نگام به چشمش هست حس میکنم گاهی وقتا درشت تر از اون یکی میشه همین رو هم به دکتر گفتم گفت چشاش سالمه حالا پست قبلم ببینید عکس گذاشتم نمیدونم حساس شدم یا چی بخدا میترسم ناشکری کنم ....
خدایی نکرده مشکلی بود دکتر متوجه نمیشد؟مثلا اگر فشاری چیزی روی چشمش بود؟ببینید خاهش میکنم قبلیمو از بس کسی جواب نمیده سنشو کم کرده بودم😑🥲🥺
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان زندگیای مادر مامان زندگیای مادر ۴ سالگی
شربت استامینوفن چقد بدم ب بچه ۱۸ ماهه
واکسن ۱۸ ماهگی زدم امروز
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان گلناز مامان گلناز ۴ سالگی
یعنی اخلاق مادرشوهرم خیلی جالبه
خالم هست دخترش اومده بعد وقتی دخترش میاد ببخشید کون ما رو پاره میکنه
فکر میکنه هرجا من میرم وظیفمه به اون بگم یا مثلا پارک جایی بگم بیان یا بچشو ببرم انگار بیکارم من
منم از اوناشم که که کار خودمو میکنم
چندروز پیش ی پارک کنار خونمونه با شوهرم دخترمو برم شوهرم گفت خواهرزادشم میاد<مامانش با مادرشوهرم بیرون بودن بچه پیش باباش>
منم گفتم بیکارم مگه من مواظب بچه ی کسی نیستم اگه خودت مواظبی بیارش بالاخره نرفتیم دنبالش
خواهرشوهرم وقتی اومد دم در منو دید گفت اااا سارا اسم دخترشه دوساعته با بالاش تنهاش شما نرفتین (تو ی ساختمونیم)گفتم نه و رفت
دوباره دیروز با مامانم ده بودیم شب که اومدیم مادرشوهرم باد خود کرده بود که چرا به اونا نگفتم میرم و سارا بهونه گلناز میگرفته
سارا بهونه میگیره ولی هروقت میریم اونجا بازی نمیکنه اذیت میکنه و گریش میندازه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان هیرمان مامان هیرمان ۴ سالگی
مامانا منو پسرم و دخترم آبله درآوردیم امروز تازه دونه زدیم الان ناهار چی بزارم؟؟؟ میگن خنکی بخورید چیه چیزای خنک؟؟؟ ماست دوغ اینا؟؟؟ دیگ چی ؟؟؟ عدسی میتونم درست کنم؟؟؟ یا گوجه؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان حسین جون و … مامان حسین جون و … هفته پانزدهم بارداری
سلام مامانا روزتون بخیر
من پنج هفته باردارم امروز رفتم دکتر یه آمپول بهم داد و گفت هرشب بزنم برای جلوگیری از لخته شدن خون و سقط هست چون سال گذشته یه سقط داشتم گفت برای احتیاط میدم خواستم ببینم کسی این آمپول رو زده؟برم درمانگاه بزنم؟چقد سخته که هر روز برم آمپول بزنم🥲
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان سوگل مامان سوگل ۴ سالگی
امروز تنبلی رو گذاشتم کنار با دخترم رفتیم کتابخونه
من مامانی بودم که دائم خونه. اوج هنرم این بود داخل خونه سرگرمش کنم یا هرهفته برم باغ یا نهایتا شب بشه با همسرم ببرمش پارک
برگشتیم خونه بهم گفت مامان من خیلی دوستت دارم من عاشقتم 😍😍🥺
امروز مادر دختری زدیم بیرون یه محیط دنج و عالی پر از بازی و کتاب های قشنگ. حتی وسایل نمایش عروسکی هم داشتن.
خلاصه خواستم این حسم رو با شما هم اشتراک بزارم
به امید خوشحالی تمام بچه های سرزمینم 😍😍😍
مشاهده ۴ پاسخ دیگر