۶ پاسخ

همه ی اینا جای خودش وقتی شوهرم میاد میگه خوب از صبح چکار کردی تو خونه که ناله می‌کنی اگه زمان مادرم بودی چی، اون موقع خستگیم هزار برابر میشه می‌خوام شوهره رو جر بدم

دیدی بعد میگن اعصاب نداری خب ماهم آدمیم نه فولاد

هییی دقیقا والا حالا باید خونه و غذات همیشه ب را باشه

دقیقا گل گفتی

حق گفتی به خدا دقیقا وضع من همینه هرچی میشه همه منو مقصر میدونن و به من بد میگن

واقعا عصاب ادم خورد میشه درکت میکنم ولی توجه نکن🙃

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
یه سوال
وااااقعا فکر میکنید بچه ها ، بزرگ بشن مسؤلیتی در قبال ما دارن؟
دیدتون فقط از جانت پدر مادر باشه ، کاری یه فرزند بودن خودتون و پدر مادرتون ندارم، فقط خود والدتون رو ببینید و بچتون رو

این که شما خواستید بچه بیارید ، و مسلما وظیفتونه ، لطف نیستا ، وظیفست رسیدگی و مراقبت ازش و هرررررکاریم براش بکنید ، همه و همه از روی لطف و علاقست ، معامله نیست ، زوریم نیست
پس اون بچه حقی در قبال ما نداره ، منه مادر خودم آوردمش توی این دنیا ، خودمم باید ازش مراقبت کنم و زندگی کردن بهش یاد بدم ، این وظیفه منه

انتظار ندارم وقتی پیر شدم و بچم اول جوونیشه، تازه بخواد دردسرای منو داشته باشه یا ازم مراقبت دائم کنه ، یا ببرتم تو خونش با همسرش و هزار تا چیز دیگه

پس ، پدر ها و مادر ها
تااااا میتونید برای پیری و کوری خودتون آماده باشید و برنامه داشته باشید و پس انداز کنید ، چرا که قرار نیست یه بازه زیادی از عمر بچتون صرف نگهداری از شما بشه ، شما نگهداری کردید از اون چون بچتون بود ، خودتون خواستید و همش با عشق بوده ، ولی اون احساسش تماما با عذاب وجدان همراهه ، اون عشقی که پدر مادر داره رو مسلما فرزند اون زمان نداره

این طرز فکر منه برای بچه خودم و خودم
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱ سالگی
ادامه ی تاپیک قبلی بیاید بگین من بی ادبی کردم یه مادر شوهرم یا اون بد برداشت کرده.
خلاصه سرتون رو درد نیارم مادر شوهرم عمدی یا غیر عمدی بچه منو خیلی به خودش وابسته کرده. جوری که وقتی میاد همش بچه من می خواد جفش باشه یا بغلش کنه. اگر مادر شوهرم بخاطر یه تماس بره توی تراس حرف بزنه، یا بره دست شویی، یا دیگه بخواد از خونمون بره بچم کلیییییی پشت سرش جیغ و داد می زنه و هردومون خیلی اذیت می شیم. حتی وقتی با مادرشوهرم تو ماشین می ریم جایی و اون رانندگی می کنه پسرم کلی جیغ می زنه که بره توی بغلش درحالی که خیلی خطرناکه و تونم سختشه.
امروزم که از صبح خونمون بود، عصری خواست بره پمپ بنزین و کاری هم داشت. تا لباس پوشید پسرم شروع کرد به جیغ زدن که منم ببر. من به مادرشوهرم گفتم عیبی نداره شما برید. پسرم فوقش چند دقیقه گریه می کنه و بعدش ساکت می شه(می دونستم کار واجبی هم داشت) ولی اون گوش نکرد نیم ساعت معطل کرد نرفت این وسط پسر منم هی می دید مادر شوهرم لباس تنشه نمی خواد ببرش جیغای بنفش می کشید و گریه می کرد.
آخر سر مادر شوهرم گفت خب مینو تو هم لباس بپوش بریم پمپ بنزین😐😐😐
منم که کلافه شده بودم دیگه یکمی از حرفای دلم رو زدم....
ادامه می ذارم
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
سلام خانوما یه سوال مهم دارم اونایی که خدایی نکرده آرتوروز ، روماتیسم یا دیسک کمر دارن یا کسی داشته شماهم اطلاع دارید علایمش چیه چه آزمایش های لازمه ؟ از پاییز کمر درد گرفتم گاهی میگیره الآنم از بهمن ماه دستام پاهام درد می‌کنه که میرم و با آمپول سرپامیشم دوباره دیشب رفتم آمپول زدم بخاطر پا دردم گاهی یه پا یه دست گاهی کمرم خلاصه خواستم بپرسم چه آزمایش هایی میگیرن ، نمی‌دونم تو سن ۲۵ سالگی شدم یه آدم ۷۰ ساله جسمی روحی همه چیزم نابود شده مگه میشه این درد و غم ومشکلات پسرم و زندگیم یه آدمو از پا نندازه این همه درد وحسرت وغم بالاخره منو از پا داره درمیاره از الان همه جونم درد می‌کنه روحم که دیگه گفتنی نیست مثل یه پیرزن ۹۰ ساله هیچ شوق هیچ ذوق مات و سکوت نگاه میکنم به همه چیز مگه میشه بچت جلو چشمت ذره ذره آب بشه بعد شوقی هم بمونه حوصله ای هم بمونه اصلا تصوراتشم نمی‌کردم یه روز اینجوری زندگیم بچم خودم همه آرزوهای کوچیکم نابود بشن ومن به اینجا برسم 💔 هرکی می‌دونه درمورد سوال بالا بگه ممنون 🙏🌹
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱ سالگی
ادامه ی داستان تاپیک قبلی
خلاصه بهش گفتم پسرم به شما وابستگی شدید پیدا کرده
بهتره یکم از وابستگیش کم کنیم
شما زیاد میآید اینجا، مرتب بهمون سر می زنید نمی خوام این قدر اسیرش بشین. اگر پسرم گریه کنه اشکالی نداره بذارید یکم گریه کنه و یه ذره بی محلی کنید. نمی شن بچه یاد بگیره همه چی رو با جیغ و داد و گریه بدست بیاره
اونم خیلی بهش برخورد و کلی حرف بارم کرد. گفت یعنی چی؟ اینجا خونه پسرمه دارم میام. تو داری میگی خونه پسرم نیام؟ بذارم بچه از گریه غش کنه که تو می خوای تربیتش کنی؟!!! تو چرا می خوای فقط وقتی من هستم تربیتش کنی؟ فکر کردم فقط فلانی که دزفولیه اخلاق کندی داره ولی الآن می بینم همتون اینجورین.😑
نمی دونستم بعد این همه کار کردن اینو بهم می گی، خوبه نونی ازت نخواستم.
بهش می گم من نگفتم نیاید گفتم فقط به گریه هاش زیاد اهمیت ندین. این برای آشپزی منم همین جوری گریه می کرد بعد یکم دید محل نمی ذارم گذاشت کنار. من بخاطر اینکه خودتون اذیت نشین گفتم وابستگیش رو کم کنید.
خلاصه اونم سریع چیزا برداشت گفت دیگه هیچ وقت نمیام روزی نبینمت.
پ ن : این جمله آخر و گفت ولی می دونم بخاطر نوه اش بازم میاد
پ ن ۲ : این اخلاقشم که وقتی عصبانی بشه راحت همه چی میگه و احترام نمی ذاره و دیگه هیچی جلودارش نیست رو مخمه