یک لحظه از اتاق رفتم بیرون بچم قلت خورده بود از روی تخت افتاد
نمبدونم چه طوری ب این سرعت خودشو رسونده بود لب تخت
باباشم خونه نبود
خیلیییییییی ترسیدم خیلی ،بریمش ام بیمارستان دکتر گفت چیزیش نیست
تو اون چتد دقیقا احساس کردم قلبم نمیتپه اصلا
الانم از ترس خوابم نمیبره 💔

اگر نگران عدم غلت زدن و عدم سینه خیز رفتن کودکان خود هستید آن ها رو روی تخت یا روی بلندی رها کنید، به اذن الهی همان لحظه غلت زدن و چهار دست و پا رفتن را می آموزند و مادر را تا مرز سکته میرسانند

امروزرفتیم خرید خونه طبق عادت هرچی خریدم شستم گذاشتم رو زیرانداز آبش بره گوشت ومرغ بسته کردم یخچال پاک میکردم مشغول بودم شدید دخترم خوشش ازشیشه پاک کن میاد اومدکلی بازی کرد یهوگوشوارش گیر کرد داخل اون سَری اسپری برای اولین بارتوعمرم نمیدونستم چکارکنم درش اوردم وانقد زدم به خودم تمام صورت خودموکندم

من پسرمو بردم بهداشت رو تخت خوابیدع بود ک قدش رو اندازه بگیرع .ی لحظه شالم از سرم افتاد اومدم درستش کنم دو ثانیه نشد تو همی چن ثانیع پسرم غلت زدع بود لب تخت گرفتمش تا چن روز بهش فک میکردم حالم بد میشد

حیف نبود قدیم همه زمین میخوابیدن😶

وای این اتفاق دوهفته پیش واسه من افتاد تاصب گریه کردم😭😭😭😭

ای وای خدا بهت رحم کرد که
ازاین ب بعد بیشتر مواظب باش دو طرفو بالشت بزار حتما

با تمام وجودم حالت رو میفهمم منم یبار دخترم رو لب به لب تخت دیدم نفهمیدم چطور خودم رو رسوندم بهش فقط خدا بهم رحم کرد