سلام مامانایی که شیرمادر میدین و بچتون همسن دختر منه ،بچهاتونو از شیر گرفتین؟یه طرفند بگید جواب بده این قضیه یه معضل شده برام پناه فقط باشیر میخوابه چیکارکنم چجوری بگیرم🥲

من الان سه روزه ازش گرفتم کلا اصلا دیگه تقاضای شیر نمیکنه فقط موقع خوابش خیلی اذیت میکنه خیلی خوابش میاد گریه میکنه نمیدونه چه جوری باید بخوابه نه روی پا میخوابه نه تو بغل ..شب اول انقدر مقاومت کرد انقد گریه کرد تا ساعت ۵ صبح خودش بیهوش شد.چون عادت داشته همش با شیر خوردن می‌خوابید انگار باید یه چیزی رو بِمَکه تا خوابش ببره. بدبختی شیشه هم اصلا نمیخوره😐

من یک هفته ندادم یجوری مریض شد و بی تابی کرد دلم سوخت دوباره دادم نمی‌دونم حالا می‌خوام چجوری دوباره ترکش بدم.😭

اصلا چیزی به عنوان اینکه که غذای سنگین حتما بخوره تا شیر نخوره نیست،کلا مغز بچه ها چون به مدت دو سال شیر خوردن بهش وابسته میشن و عادت دارن به این موضوع،اگر در طول روز در کنار شیر غذا میدی اول ،وعده غذا خوردناشو در روز بیشترکن،حتی اگر شده مثلا هندونه و موز رو به عنوان یک میان وعده حساب کنی هم بهش بده معده اش پر باشه،تعداد دفعات شیر در روز رو به سه بار برسون،بعد کلا اخرین وعده ای که به عنوان شام بهش غذا دادی،بعد اون هرجوری بی تابی کرد مقاومت کن،حتی اگر با دور دادن بخوابه،یا با دورزدن تو خیابونها بخوابه،یا با گریه و جیغ و فریاد و زدن خودش و شما بخوابه،بازم مقاومت کن،اصولام باید پدر بغلش کنه براش بخونه،نازش کنه،دورش بده،یا تابش بده،یا روی پا بذاره،یک هفته بیتابی میکنه،بعد اون شبهای بعد مقاومتش کمتر میشه،وقتی شیر شب کاملا قطع کرد ،میرین سراغ شیر روز،هر هفته سعی کنین یک وعده از شیر روز کمترکنین،و فرنی،شیربرنج،اجیل،موز و اناناس و غذاهایی که دوستداره و چیزهای دیگه رو جای گزین کنین و هرباری که لج شیر کرد یا فخوابونینش یا سعی کنین با خوراکیاش گولش بزنین،یا تو وعده های نهار و شام با هر غذایی ماست بدین که حس خوابالودگی بهش بیشتر دست بده و خسته خواب بشه،در روزم با بازی ها و سرگرمی های زیاد خسته اش کنین،بذارین مغزش خسته باشه از تفریح،خودش اینطوری ترک میکنه،من برای پسر خودم حتی شده هرروز پارک،خیابون و پیاده روی تو کوچه های مختلف با کالسکه و رفتن به جاهایی که خودمم هنوز نرفته بودم انجام دادم تا سرگرمشه،مثلا بردمش مسجد قسمت خانمها کنجکاوشد ببینه و یکساعت اونجا بود،میبردمش مدرسه ،بچه هارو میدید سرگرم میشد

من دو ماه پیش گرفتم،دهنم سرویس شد،پسرم عجیب وابسته به سینه‌ام بود،شیرم خوب بود، هنوزم خیلی شیر داشتم ولی بدنم واقعا داشت از بین میرفت،از شیرم گرفتم تب شیر گرفتم چند روز دیگه با قرص و دارو شیرم کم شد.روزا راحتتر جدا شد ولی هنوزم به بدبختی میخوابه،بلد نبود بدون شیر خوابیدنو هنوزم بلد نیست بخوابه.هر چقدر اومدم تدریجی بگیرم نشد،دیگه یه روز صبح شیر دادم بعدش چسب برق مشکی زدم به سینم.دو سه ساعت بد که اومد بخوره گفتم اوخ شده لولویی شده(به کثیفی میگه لولو) دیگه نمیشه بخوری،دو سه روز کارم همین بود،انواع آبمیوه و شیر طعم دار دادم خورد بعد دیگه روزا از سرش افتاد،ولی شبا خیلی خیلی خیلی سخت میخوابید،هنوزم بلد نیست بخوابه،انقدر گریه میکنه تا بیهوش بشه.

اره من گرفتم

من هم شیر خودمو میدادم هم شیرخشک الان یه ماهه شیر خودمو قطع کردم شیرخشکم فقط یه وعده قبل خواب میدم
روی سینه هام رژلب مالیدم نشون دادم گفتم ببین اوف شده دیگه نمیشه بخوری از اونموقع اصلا شیر نخواسته همش دستشو میاره روش میگه اوف اوف میگم آره😅

دختر من به شدت وابسته بود ولی به لطف خدا و سوره یس راحت گرفته شد

شبا بهش غذای سنگین بده ک بدون شیر بخوابه من شیر شبشو خیلی وقته گرفته بودم برا همین راحت از شیر گرفتمش