سلام مامانا خوبین چخبرا،دخترم خیلی پسرعموشو دوس داره یسال ونیم هم ازدخترم کوچیکتره با خانواده شوهرم وجاریم تو یه ساختمونیم باجاریم رفت وآمد نداریم فقط در حدسلام علیک دخترم همیشه میگه پسرعمومو بیارین باهاش بازی کنم پدرشوهرمم گاهی وقتا میارتش اما دخترم اسباب بازیاشو نمیده باهاشون بازی کنه اونم که عاشق وسایلای دخترمه هرکدومو برمیداره دخترم اجازه نمیده خلاصه باهرترفندی شده دخترمو راضی میکنم وسایلاشو میده اما بعدش پسرجاریم دیگه اجازه نمیده دخترم به اسباب بازیای خودش دست بزنه یاباهاشون بازی کنه وجیغ میزد وگریه میکرد منم نمیخواستم جاریم صداشو بشنوه ممکنه فکر کنه اذیتش میکنیم یا....،مجبور میشدم بچه خودمو راضی کنم که اسباب بازیرو ازش نگیره میدونم کارم درست نیست عزت نفس و استقلال بچم بااین کار نابود میشه،ازطرفی هم مادرشوهرمیما پسرجاریمو بیشتر دوس دارن میدیدن دخترم اسباب بازیشو نمیده وقهر میکنه میگفتن دخترت حسوده باز من مجبور میشدم دخترمو راضی کنم اسباب بازیشو بده بهش😔امشب کلی خسته شدم مغزم دیگه داشت میترکید آخرشم کلی گریه کرد میخواست کالسکه اسباب بازی دخترمو باخودش ببره ازیه طرف دخترم ازطرفی اون هردوتا جیغ وگریه دیگه اعصابم بهم ریخت،بنظرتون بااین شرایط چیکارکنم؟به دخترم گفتم دیگه نگو پسرعوتو بیارن آخه جلو پدر ومادرشوهرم میگه بیارینش منم نمیتونم نه بگم ،هرچقدر توخلوت بهش میگم دیگه نگیا باز سری بعد بهشون میگه بیا یدش بازهمین روال تکرار میشه روح و روان منو دخترم بهم میریزه

۱۱ پاسخ

به دخترت بگو یه سری اسباب بازی مشخص کنه برای مهمون یا دوست ک باهم بازی کنن اونایی ک دوست نداره کسی دست بزنه رو جلو چشم پسرعموش و یا هر همبازی دیگه نیار ولی اون تعداد ک میگه برای مهمون بازی رو جدا بذار و در اختیار بازی های مشترکشون قرار بده

بعد هم برات مهم نباشه دیگران چی میگن بگن حسوده بگن خسیسه بگن فلان ... بگن بهمان... مهممم دخترته ک تو سن رشده روحیشو خراب کنی ک اونا نگن حسوده....؟! سخته میدونم مخصوصا ک تو یه ساختمون هستید... ولی بیخیالشون

دقیقا همون لحظه ای ک میگه بیارینش بش بگو میاد اسباب بازیاتو میگیره ناراحت میشی یا اگه خونه پدرشوهرت جلو اونا میگه بهشون بگو سر وسیله دعواشون میشه اونم کوچکه گناه داره یا وقتی میری خونه پدرشوهرت اصلا هیچ اسباب بازی دخترتو نیار تا باهم سر وسایلش دعوا نیفتن

وا چ ربطی ب پدر شوهرمادرشوهرت داره میهای بچتو عصبی کنی بخاطر بچه جاریت کون. ل ق. شون چ ربطی ب یجا بودن داره گفتش بگو ن من اجازه نمیدم اگر گفتن چرا بگو میاد اینحا دخترمو میزنه اسباب بازیاشو میگیره ازش بزور اکه حرفیم بزنیم یا پشت دخترمم خالی منم نمیشه عصبی و ناراحت میشه ب اونم چیزی بگم یوقت الکی لجبازی میکنه شاید مادرش فکرکنه مااینکارو میکنیم ازقصد اذیتش میکنیم واسه همین نمیخام بیاد اینجا خونته اختیارشو داری قرارنیس کسی واسه تو بچت تصمیمی بگیره ک اون کی با دخترت بازی کنه یان نمیدونم چرا ی سریا رو دروایستی دارن باخانواده شوهرشون ب جهنم بربخوره اون عزیزه بچه تو‌واست نیس اگه باجاریت قهر نیستی بگو حتما بهش

اینجوری خیلی سخته ماهروقت شمال میریم خونه مادرشوهرم خواهرشوهرم دوتادخترداره یکی بزرگ هست میره مدرسه یکی کوچیکه ازدخترم ۱سال بزرگتره دخترمنم واسه همه چی گریه میکنه خیلی لجبازه اماخواهرشوهرم دخترم هرچی بخوادازدخترخودش میگیره میده به دخترمن

خیلی رک باش عزیزم هر موقع بچتون گفت پسرعموش بیاد باحترام بگو نه دخترم من امروز سرم درد می‌کنه نمیشه بمونه یه وقت دیگ یا بگو باید بریم حموم ..یا می‌خوایم بریم بیرون

بنظرم با دخملی برو خرید اسباب بازی بگو مامانی ی اسباب بازی برا خودت انتخاب کن یکی برا داداشی ... ک داداشی میاد اسباب بازیا دخترمو نگیره برا خودش

جاریه منم با پدر شوهرم اینا یه جان .هر سری میرم پسر جاریم اونجاس .بازی میکنن یهو که میره خونشون دختر من بد خلق میشه .چن سری به مادر شوهرم گفتم من اومدنی خواهشا با اون زنیکه بگین بچشو نزاره بیاد اینجا یا دعوا میکنن یاهم که وسط بازی میزاره میره بعد من باید با دخترم بمونمو گریه هاش .ولی میگن نه نمیتونیم بگیم نیاین

دفعه بعدی بگو نوبتیه
یبار دختر تو بره
یبار پسر اون بیاد
هربارم مادرا باهم برید
رفت وامد داشته باشی بهتر ازاینه که اعصاب دخترت و خودت داغون بشه که مبادا مامان بچه فکرکنه بچشو اذیت کردی

سلام عزیزم ببین بنظرم قبلش ببر تو اتاق و بگو روی کدوم وسایل حساسی بگو اونارو جمع کنم که اگر دوستت اومد و برداشت ناراحت نشی
دوم اینکه وقتی می‌خوان برن بیارنش با احترام بگو پس لطفاً اگر میشه به مامانش بگین ی چند تیکه اسباب بازی هم بفرسته که هر کدوم با مال خودشون بازی کنن و اگر هم بخوان به هم قرص بدن
اینجوری اونم بیاره و نده مادرشوهر پدرشوهرت متوجه میشن که خصلت بچه ها همینه
در ضمن یک مسأله دیگه بهت بگم روی روح و روان بچت با هیچ کس شوخی نداشته باش و قمار نکن
وقتی دخترت میگه فلانی رو بیارید خونمون با احترام بگو نه مامانی پسرعموت هنوز کوچولوی قوانین رو نمیدونه میاد وسایلت رو برمیداره میخواد ببره تو غصه میخوری من دوست ندارم ناراحتی تو ببینم
اینجوری هم با احترام حرف زدی هم اینکه بهشون فهموندی که دختر تو اشتباه نمیکنه بلکه مشکل از اون بچه کوچیک تره هست که هنوز قوانین رو نمیدونه و سوم اینکه به خودشون اجازه برچسب زدن نمی‌دن و می‌فهمن که ناراحتی بچه ات خیلی برات مهمه
در نهایت با همه اینا اگر درست بشو نیستن با کمال احترام حذف کن از روزمرگیت و فقط به ماهی یکبار دیدن بسنده کن

چه شرایط سختی داری که باهاشون رودربایسی داری
به نظرم پسرتو بیشتر ببر بیرون مثلا وقتایی که دختر جاریت خونست شما برین پارکی خانه بازی جایی
که کم کم از سر پسرت بیفته
اینجوری که خیلی اذیت میشین

خوب عزیزم اسباب بازی نده بیاره پایین چاره ای نیست

سوال های مرتبط

مامان مایا مامان مایا ۳ سالگی
خانومایی ک منو دخترمو میشناسن میدونن چقد من همیشه از دست دخترم شاکی ام😂 اینارو اینجا میتویسم بعد چند مدت میام میخونم مثل خاطره میشه 😂😂 دخترمن از صبح ک بیدار میشه دنبال بهونس گریه کنه بعدشم انقد خرابکاره تا چشم منو دور میبینه میره بهذجون دیوار ها میافته یا رژ میگیره به سر و صورتش و وسایلا میزنه عصرا ۳ تا ۷ میره مهد ۷ میاد گشنه خسته فقط جیییییغ گریه!!!! انقد اخلاقش بده اصلا باهاش بازی نمیکنم دوس ندارم بازی کنم خسته میشم حوصلمم نمیکشه! اما واسش پرستار خصوصی میگیرم بیاد بشینه باهاش بازی کنه: الان وقتی میگم فضولی میکنه در این حده که مامانم هر دفعه میاد (شهر دیگه س) نمیاد خونه من میره خونه ی اون یکی خواهرم که اونم دخترش از مایا یک سال کوچیکتره. سری اخر ک تولدم بود و همه خونه خواهرم رفتیم باز!!! شوهرم میخاس چایی بخوره مامانم انقد خسته بود از دست شلوغی های دخترم به شوهرم گفت نمیخاد چایی بخورین سریع تر بلند بشیم بریم. ازون موقع بهم بر خورده میگم دیگه مامانم اومد منم نرم!!! همیشه میرم پیششون همی میگن چقد فضوله!! امروز صبح زنگ زده مامانم میگه مایا اروم تر نشد؟؟؟ خب اخلاقشه دگ انتظار دارن یه روز صبح بیدار بشه اصلاح بشه. خلاصه شلوغی های دخترم از یه طرف حالمو میگیره حرفا و قضاوت های بقیه جور دیگه
مامان امیر مامان امیر ۳ سالگی