چقدررر میترسم از زایمان و روزای بعدش...
همش به دختر کوچولویی که قرار ه بغل کنم فکر میکنم تا به حسای منفیم غلبه کنم...
ولی واقعیت اینه که نگران سلامتی بچم و خودمم حین زایمان
نگران دردای بعد عملم
نگران مراقبت هایی هستم که نوزادم نیاز داره
نگران حرف و رفتار دوروبریامم.. نمیدونم چجوری باید با جو اون لحظه ها کنار بیام.. تصورم اینه که از یکطرف مامانم میگه اینو بخور اونو نخور این کارو بکن اون کارو نکن از یکطرف مادرشوهر و خواهر شوهرم کلی توصیه میکنن که گاها با نظر مامانم جور در نمیاد... از اونور همسرم که تو این وضعیت عموما همه چیو میسپره به خانوادش و هر چی بگن قبول داره
نگران کسایی هستم ک میخوان بیان بچه رو ببینن... کاش قبل چهل روز شعورشون برسه و من و بچه رو با مامانم تنها بزارن تا روال زندگیم دستم بیاد... کاش وقتی میگم فعلا کسی نیاد جدیم بگیرن و واقعا اجازه ندن کسی بیاد تا خودم سرحال شم...
هزارتا فکر و خیال دارم... کلی چالش پیش رومه...
خداکنه بخیر بگذره و با خوشحالی و خاطره ی خوش از این روزا یاد کنم..
برای همه‌ی مامانا همین رو میخوام🤍

۷ پاسخ

اینا همه درست چون واقعا سخته اون لحظه و نمیدونی به حرف کی باشی و چیکار کنی.. ازونور مسئولیت به نی نی رو دوشته که گشنش نباشه تمیز باشه آرامش داشته باشه.. و ازینورم خودت تحت فشار روحی و جسمی هستی و انتظارات بقیه هم خب نگم برات.. ولی درکل اون حس قشنگ مامان بودن تموم خستگیارو از تن آدم در میاره.. منکه خیلی منتظرم ببینم اون روزو ❤🙂

ببین فقط از این گوش بشنو از اون گوش بده بیرون بخوای ب حرفای همه اهمیت بدی و همه رو جدی بگیری دیوونه میشی استرسی و افسردگی و حس ناکافی بودن بهت میده
سعی کن هرکاری خودت میدونی درسته رو انجام بدی و ب همه بگی خودت بلدی و میتونی همین
اینحوری دخالتا کمتر هم میشه

دغدغه همه اس منم دوست ندارم هیچکس بیاد پیشم
خودت وضعیتت خوب نیست بخوای بشینی به مهمونا خوشامد بگی کاش جا میفتاد که فردای زایمان نرن پیش مادر و بچه

منم دقیقا به همه اینا فکر میکنم بچه فامیلمونو مبگیرن بوس میکنن من حرص میخورم دوست ندارم نوزادو کسی ببوسه عکسشو روز اول زایمان استوری کردن من اصلا خوشم نمیاد موندم چجوری بگم نکنن
یا هی نیان برن خونمون تا یه مدت
😞😞😞

منم دقیقا به همه اینا فکر میکنم بچه فامیلمونو مبگیرن بوس میکنن من حرص میخورم دوست ندارم نوزادو کسی ببوسه عکسشو روز اول زایمان استوری کردن من اصلا خوشم نمیاد موندم چجوری بگم نکنن
یا هی نیان برن خونمون تا یه مدت
😞😞😞

حتما که به خیر میگذره عزیزم
سعی کن به چیزهای خوب فکر کنی
این راه پر فراز و نشیب رو تا حالا به خوبی سپری کردی مطمئن باش مابقی هم خوب میگذره
طبیعیه این افکار ولی تو حرفات جوری که بقیه ناراحت نشن بگو که دوس دارم یکم فرص باشه تا به شرایط و نی نی عادت کنم بعد بقیه رو ببینم و ....
خدا مهربونه خودش داده خودش صبرش هم میده 😍

ببین همه اینایی که گفتی بخدا دغدغه منم هست کلی بهش فکر میکنم

سوال های مرتبط