نه گلم حس بدی نگرفتم فقط چیزی که تودلم بود میخواستم بهت بگم
یکی ازدوستام همیشه میگه سنگ بشی مادرنشی واقهان راست میگه مادربودن خیلی وظیفه سختیه بایدم قوی باشی منی که اصلان طاقت به سردردم ندارم
خیلی ناراحت شدم ازهمونجاکه فهمیدیم بردیم بیمارستان اطفال بعد۲روز عملش کردن یک هفته آن آن سیوبودمنم که هم تازه زایمان کرده بودم هم بخیه داشتم بااین همه چیز بچمم مریض بود اصلان خاطره خوبی اززایمان ندارم
زایمان اول طبیعی بود خیلی سخت مث شماتجربه ی نداشتم نمیدونستمم این همه دردداره بالاخره گذشت زایمان دومم خوب گذشت ولی چون پسرم مقعدنداشت
منکی دوتابچه آوردم توی که فقط داری تجربه تومیگی دارم میمرم ازترس که نکنه دوباره تجربه زایمان داشته باشم🥺
بیمارستان ما الان اونجوری ک هرچقد جیغ بکشیم همراه نمیشنوه یا نمیفهمه ک کیه بعدم آقا رو فقط بعد زایمان موقعی ک میخوان ببرن بخش صدا میکنن بیاد بچه رو تو راه ببینه و بره تا وقت ملاقات
بقیه اش کووو
وای چه عالی. اینکه پرسنل خوب باشه فکر کنم زایمان خوبی هم داشتی
بعد از زایمان هم درد داشتی
مگه هیچی تنت نبود ک ملافه کشید روت؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.