سلام مامان های عزیز کسای ک تاپیک قبلم دیروز دیدن اینو میخواستم بزارم ک بدونید
بخصوص کسانی ک نینی پسر دار
دیروز سه شب بشدت بچم بیقرار بود تا ظهر دیروز ب دکتر زنگ زدم گفت عصر میام بردم بیمارستان آزمایش و سنو گرفت گفت نینی هیچ مشکلی ندار و بچه من همچنان بیقرار بود نمیتونست ادرار کنه شیر نمیتونست بخور بخدا از سه شب بگیر تا خود ظهر بشدت گریه شیر هیچی نمی‌گرفت فقد زور میزد و قرمز میشد و صورتش کبود
آخر بیمارستان گفت بستری کن تا چند روز اینجا باش بهتر بش
من بچم پس آوردم ب دکترش دوباره زنگ زدم گفت عصر بیار ساعت پنج بردم وقتی دکتر دید گفت بچه از کولیک بیقرار نیس
جای آلت نینی پر عفونت بود و جای مجاری ادراری تنگ بود و گفت هنوزم زردی شدید دار باید ختنه بش فوری خوب میشه بچه وقتی جای آلتش بی حسی زد و تمیزش کرد یهو پسرم جیش کرد کمی آرام شد وقتی کامل دکتر گفت اول ختنه مردم بعدش جای مجاری ادراری باز کردم گفت اینقدر جیش کرد انگاری نصف لیتر تو بدنش بود
گفت خوب کاری کردی بستری نکردی فوری آوردی وگرنه خدای نکرده با این درد بچه ات چیزیش میشد
من اینقدر گریه میکردم ک خدای شکرت ک دوباره بچم سالم ب آغوشم برگشت
خدایا هیچ کسی با جون بچه اش امتحان نکن خدا جونم من از دیروز رفتم اون دنیا و برگشتم خدایا نینی ک زبون ندار خیلی سخته تا بدونی دردش چیه
😓😓❤️‍🩹

۱۱ پاسخ

خدارو شکر هزار مرتبه شکر

واسه همینه که میگن هرچه زوددددددتر ختنه کنید
حالا باز یسری میان مخالفت میکنن

ای جانم عزیزم من درکت میکنم چون بچه اول منم مشکلش از رودش بود یکماه درد کشید هیچ کس نفهمید همش گفتن کولیک، دکتر بردم واسه ختنه جایه بذرافشان اون تشخیص داد که سر روده پسرم پوسته قرار گرفته با عمل جراحی خوب شد خدارو هزار مرتبه شکر میکنم، اون روزها سختترین روزهای عمرم بود مخصوصا بچه ۳۰ روزه بخوان عمل کنن بچم ۲۷ ساعت شیر نباید میخورد خدا واسه هیچکس نیاره

خداروشکر که بهتره . ایشاالله همه نی‌نی ها سالم و سلامت باشن
کاش اونایی که می‌گن ختنه نمی‌کنیم تاپیکت رو ببینن

خداروشکر رفع شد
الانم زودتر ختنه کن
میگن ختنه کنین درد بچه کم میشه

خدا قربونش ،😍 منم وقتی بچم مریض میشه خودمم داغون میشم الهی هیچ بچه ای مریض نشه

الان خوشحال بازی می‌کنه دستش تو دهنش کرده مامان فداش بش

تصویر

خداروشکر که خوب شد

اره عزیزم هر جه زودتر ختنه بشه بهتره

ممنون از اطلاعات عزیزم❤انشاالله خدا بچتو حفظ کنه

ای خدا😢😢😢
خداروشکر که بالاخره فهمیدید مشکل چیه و رفع شد

سوال های مرتبط

مامان آراد🩵🫀 مامان آراد🩵🫀 ۱ ماهگی
پارت چهار زایمان طبیعی
اومد پیشم و اولین کاری کرد برام رایحه درمانی کرد ک اون منو گیج گیج کرد خواب بودم انگار فقد موقع دردا بیدار میشدم ک هر درد 2 دقیقه طول می‌کشید منو از روی تخت برد پایین و گفت شروع کن لگنتو تکون بده هر موقع درد گرفت تکون نده منم شروع کردم ب تکون دادن ک هر لحظه دردم بیشتر می‌شود و حس دستشویی داشتم گفتم باید برم سرویس گفت برو و وقتی اومدی حالت سجده میشی و چند دقیقه صبر میکنی
وقتی اومدم بیرون تختو برام آماده کرده بود و گاز بی حسی گذاشته بود کنارم حالت سجده شدم و دردا واقعا برام غیر قابل تحمل بود با هر دردی ک می‌گرفت برام گاز میزد حس زور داشتم دوباره گفتم ک باید برم دستشویی گفت پاشو برو رفتم دستشویی و فقد زور میزدم ک یهویی ماما همراهم اومد داخل و دید ک دارم زور میزنم گفت نکن سر بچه تو واژنته من دارم الان موهاشو میبینم اومدم از دستشویی بیرون و گفت برو رو تخت بخواب برای معاینه دکترو صدا زد گفت 20 دقیقه قبل 6 سانت بوده الان حس زور داره دکتر هم اومد منو دید گفت بره رو تخت زایمان ده سانته و سر بچه با ی زور میاد بیرون
و من دردام اونجا تموم شده بود فقد فشاری ک رو واژن و مقعدم بود اذیتم می‌کرد با هر حس زوری ک بهم دست می‌داد با تمومه قدرتم زور میزدم با چند تا زور سر بچه اومد بیرون ک گفتن زور بزن بچه بچرخه دکتر تا منو دید گفت نمیخاد جون نداره دیگ خودم بچه رو میگیرم اونجا بود ک از شدت خوشحالی نمیدونستم چیکار بکنم بچه رو گذاشت رو شکمم و صدای گریش بهترین آهنگ عمرم بود
من بخاطر زور زدن بی موقع تو دستشویی حسابی پاره شده بودم
و کلی بخیه خوردم😑🤦🏻‍♀️
ولی الان درد ندارم و واقعا برام زایمان خوبی بود
امیدوارم همتون ب سلامتی فارغ بشین
مامان 👶🏻🤱🏻 مامان 👶🏻🤱🏻 ۲ ماهگی
شبتون بخیر
8روز بود ک دخترم بدنیا اومده بود هر بار شیر می‌خورد یعنی تقریبا هر دو ساعت یکبار پی پی می‌کرد اسهال بود و بوی بدی میداد داشت دو روز میشد ک اینطوری بود خیلی ترسیده بودم روز جمعه بود و فقط باید می‌بردم بیمارستان راه آهن رفتیم قسمت اورژانس دکتر براش آزمایش مدفوع نوشت اورژانسی اومدیم خونه تا جواب آزمایش آماده بشه شوهرم زنگ زد ک زود آماده شو دکتر گفته باید با بچه بیاد بیمارستان پیش دکتر متخصص شیفت منم با کلی استرس آماده شدم 1ساعتی منتظر اومدن دکتر شدیم دکتر تا دید گفت تو آزمایش خون دیده شده یعنی عفونت داره باید بستری بشه
من ک فقط گریه میکردم و التماس ک بستری نکنید من شنبه بازم آزمایش تکرار کنم شاید اشتباه شده
دیگ دکتر ک دید اینقدر حالم بده فقط علائم خطر بهم توضیح داد و گفت برید خونه اگ اینطوری بود بیاید سریع بیمارستان
دوشنبه نوبت دکتر متخصص گرفتم براش دکترش تا جواب آزمایش رو دید گفت یه آلرژی ساده اس یکسری رعایت ها داره و تا 6ماهگی رفع میشه

فکر کن واسه همین آلرژی ساده میخواستن بچه 8 روزه منو سوزن سوزن کنن و تا 4 روز بهش دارو بدن🙄🙄🙄🙄🙄
مامان ماهلین🤍 مامان ماهلین🤍 ۲ ماهگی
پارت4
کیسه آبمو زد ،دردام بیشتر شد یعنی هیچوقت تو زندگیم اینقدر درد نکشدیم، زور زدم گفت موهای بچه معلومع زور بزن دیگ واقعا نمیشد بعد ده دقیقه دید نمیتونم سر بچه کمی اومده بود بیرون به پرستار کنارش گفت زود باش باید پارش کنیم بچه خفه میشه ،نمیتونه زور بزنه، وقتی تیغو میکشد حس میکردم ،خیلی وحشت ناک بود وقتی پارش کرد گفت دوتا زور بزن الان دنیا میاد ،زور زدم بچه رو کشید بیرون ،انگار تمام دردام قطع شد ،راحت شدم
تمیزش کرد ،بعد وزنش کرد و گذاشت رو شکمم گفت مبارک باشه عزیزم اینم دختر قشنگت اونقدر ذوق زده شدم ک همچی یادم رفت ،ماما گفت سرفه کن جفتت بیاد بیوفته سرفه کردم تا افتاد اما انگار یکم بقایا مونده بود بچه رو داد دست پرستار گفت لباس تنش کن بعد محکم روی نافمو فشار میداد و دستش تا مچ کرد داخلم خیلی وحشت ناک بود ،گفت ی چیزایی ته رحمت چسبیده ،رقت مامای دیگه رو صدا کرد اونم ،اومد کار اونو تکرار کرد و ی ویزای مثل لخته ازم کشید بیرون ،گفت تحت نظر باشه
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۳ سالگی
خانما چشم زخم واقعا راسته و جدی بگیرید .
من بچم با وزن کم دنیا اومد یکم بهتر شده بود داشت رو روال میفتاد یه نفر اومد خونمون به بچم نگاه کرد گفت هنوزم جا داره از این چاق تر بشه جالب اینه بچم پوست استخون بود و لاغره نمیدونم چجور تو چشم اون جلوه کرد و همش میگفت قشنگه
هنوز نشسته بودن بچم خود ب خود گریه شدید کرد بیقراری شدید گفتم شاید دلش درده براش ماسار دادم یه قطره دادم خوابش کردم دم ب دم بیدار میشد گریه شدید ک ترسیده بودم ک چشه
یهو افتاد رو اسهال شدید چندین دکتر بردم فایده نداشت
آخر سر آب بدنش کم شد دو سه روز بستری بود بدتر میشد خودم مرخصی کردم ببرم دکتر جای دیگ .
یهو سرما خورد سرفه های بدی میونه دماغش کیپ هست
یهو دیدم سفیدی چشمش خون اومده و زحم شوه تا ناخن زده ب چشمش
تمام این اتفاقا پشت سر هم واسش اتفاق میفته
خدا لعنتش کنه جالب اینه دختر خودش اندازه گاو هست از بس چاقه و خوش اشتها
بعد یه بچه ریز من تو چشمش اومد خدا آخرشو خیر کنه .
نمیدونم چرا بچه من تو چشم همه میاد والله یه بچه خیلی زیز هست
مامان فسقلی🥹💙 مامان فسقلی🥹💙 روزهای ابتدایی تولد
#زایمان پارت سوم: زنگ زدن ب دکتر اومد بالا سرم باز شرح حال پرسید و بهش گفتم ک سرکلاژم و گفت اول باید سرکلاژت رو باز کنیم بعد بری سنو ببینیم بچت هنوز بریچه یا سفالیک چون بهشون گفتم بار اخری بریچ بود و من چقدر اون لحظه دعا کردم ک بچم بریچ باشه ک سزارین کنم خلاصه منو بردن سنو دادم از شانس گندم دوباره بچه سفالیک شده بود😭😭
منو اوردن ک سرکلاژم رو باز کنن وووای ک چقدر دردم گرفت بی مروت دستشو تا ته کرده بود اون تو و هی میچرخوند ک گره نخ رو پیدا کنه و قیچی هم تو دستش بود ک من هرلحظه امکان داشت بیهوش بشم از ترس و از درد ک دیدم گفت دستم ب نخ نمیرسه و اسم یه وسیله گفت ک برن براش بیارن ک با اون باز کنه 😖😖😖
تا پرستار بره دستگاه رو بیاره من کلی گریه کردم و التماس دکتر کردم ک منو سزارین کنن چون واقعا بزرگ ترین آرزوم این بود ک سزارین کنم 🥺🥺
اینو بگم اونجایی ک با امبولانس رفتم بیمارستان مادر شوهرم اومده بود بام و نزاشت شوهرم بیاد و شوهرم رفت دنبال مادرم ک باهم بیان.
دکتره ک انگار از خداش بود گفت چرا میخای سز کنی گفتم میترسم و کلی بدم میاد ک اونم بعد کلی با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن قبول کرد منو سز کنه😍😍😍😍