۸ پاسخ

پسرمن ۵سال ونیم درست اینه ست بامن رفتارش یعنی اگر حرف بدی بهش بزنم سریع میزاره جلوم ولی اگر با مهربونی قربون صدقه باهاش حرف بزنم رام میشه گوش میکنه.دیروز بیرون بودیم یجا گیرداده بود کالباس میخاست نگرفتم اومدم دنبالم نمیومد خیلی فاصله که گرفتیم دید جدی ام دوید دنبالم خلاصه که فقط باید با حرف رامشون کرد

بله من...
دقیقااااا همین مدله تازه سوال جوابمم میکنه و ادا درآوردن هم تازگیا به کلکسیون ادبش اضافه شده😁

اره پسرمن ۸ سالشه ،ی وقتایی خیلی خوبه همه کاری برام میکنه حرفم گوش میکنه ،بعضی وقتا هم اصلا کار خودشو میکنه منم زیاد عصبی میشم از دستش همش داد و بیداد میکنم ،خدا بداد بچه تو شکمم برسه از بس عصبی میشم......هر چ هم‌میخام خودمو بزنم ب بیخیالی نمیشه

من داداشم ۸ سالشه
هرچی پدر و مادرم یا ما بهش بگیم برعکسشو انجام میده
بعضی وقتا هم اصلا گوش نمیده انگار نمیشنوه
همه از دستش کلافه هستن
با اینکه بچه آخره و بابام خیلی به حرفاش گوش میده

من پسرم نه سالشه فوق العاده لجبازه بی نهایت
بزرگ تر بشن درست میشه

عزیزم پسر من ۱۰ سالش هست وقتی مهمون میاد قبلش بهش میگیم زیاد اسباب بازی هات رو در نیار نریز ولی کو حرف شنوا ، بعضی وقتها خیلی بی ادب میشه

شری شیطونی هم داره ولی بجاش

من پسر ۷ساله دارم آره خدارو شکر حرف گوش کنه

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه روزهای ابتدایی تولد
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل هفته بیست‌وهفتم بارداری
امشب خیلی ناراحت شدم فقط اشک هام میریخت فقط بخاطر خواهرم چیزی به پسرش نگفتم چون واقعا خواهرم مث مادرمه کم نمیزاره پسرش ۲۱ سالشه خیلی بددهن هستش فهش میده هرچی خواهرم میگه اصلا گوش نمیده به خواهرم یه فهش هایی میده که اصلا روم نمیشه به زبون بیارم خواهرم مطعلقه هستش یع دختر هم داره ۱۷ سالشه چند بار همگی گفتیم نگو زشته درست نیست ولی گوش نمیده اینم بگم پسرش عصبی هستش با هزارتا گرفتاری خواهرم بزرگش کرده زندگی سختی داشته من پسرم تازه ۴سالش شده بچه داداشم ۱سال و ۵ماهشه بازی میکردن سراسباب بازی دعوا کردن منم زود رفتم تا ارومشون کنم ولی متاسفانه هرچی از دهنش در اومد به بچه من گفت تا اومدم حرف بزنم اشکام میریخت خواهرم هرچی به پسرش میگفت بتوچه چرا دخالت میکنی چرا فهش میدی گوش نمیکرد خواهرم فهشش داد منم اشکام میریخت توی چهره خواهرم شرمندگی رو میدیم ولی داشتم میترکیدم نمیدونم دفعه اولش نیست خیلی تکرار کرده امشب قسم خوردم که هرجا پسر خواهرم باشه من نرم چون همش توی فهش هاش به شوهرم بی احترامی میکنه درصورتی که اصلا شوهرم به هیچکس کاری نداره اومدم خونه به خواهر بزرگم گفتم گریه کردم اونم حق رو بهم داد