خانوما من چند روز دیگه میرم برای زایمان، از احساس اونروزتون بگین که چه حسی داشتید؟ من والا الان همش درگیر خونه تمیز کردن و نظافتم😂یا درگیر اینم خرید کنم وسایل بگیرم بزارم فریزر، یکمم نگرانم که بااون وضعیتم سوند و خونریزی و بخیه چطوری بقیه رو ببینم واقعا حوصله خودمم ندارم اون روز احتمالا 😂🫥ولی همه شون میخوان بیان روز زایمان

والا منم خاله هام سزارین کردن قیافه هاشونو ک دیدم ترسیدم اصلا نمیتونستن تکون بخورن ازجاشون جیغ میزدن بابا ۷لایه شکم پاره میشه هااا هنوزم ک هنوز بعد چندسال میکن میسوزه و بی حس جاش

سلام گلم الهی بسلامتی ودلخوش، خیلی رک بگو شرایط مهمانداری ندارم
کسی ام اومد توزائو ک نباید بلندشی بخودت برس

محل نذار بهشون
🤣🤣

منم مثل توام همش در حال کارای خونم ولی خب کسی نمیاد و نمیخوام که بیاد وگرنه رسم شب هفت گرفتن دارن خانواده همسرم ولی من گفتم تا یکی دو ماه اول بچه جون بگیره بعد که قبول کردن البته تو محرم صفر هم افتاد از اونورم گفتم برمیگردم خونم بعد زایمان خونه مادرشوهر یا مامانم نمیرم
اونا بیان 😁

من سز با بیهوشی بودم از ریکاوری ک برگشتم پاشدم نشستم سرجام
بقیه ک بیحسی بودن عینه فلجا ن میتونستن حرف بزنن ن سرتکون بدن ن حرکت کنن خیلی بد بود اگر امکانشو داری بابیهوشی برو

منم همینطور شوهرمو تهدید کردم تا وقتی من سرپا نشدم فامیلات نیان خونمون .

آخه سر بچه اولم مادرشوهرم هیچ کمکی به من نکرد فقط یکسره میرفت میومد خواهر برادراشو میوورد منم با اون وضعم و دردو بخیه هیچکاری نمیتونستم کنم مامانم هلاک شد.

بسلامتی عزیزم انشالله زایمان راحتی داشته باشی
من از اول بارداری تا الان درگیر اختلاف مشکلات با شوهر خدا زدم