خانما چندوقته حالم خوب نیست تازکی ها توهم میزنم کسی میدونه از چیه میگن از کمبود آهنه درسته ؟میدونی حیتگاطمون درست نیست خیلی میترسم انگار ی چیزی میبینم .امروز هم اصلا توهم نبود با گوشای خودم نیشنیدم مثل صدای جاریم داره بچه هامو صدا میزنه میرفتم بیرون‌گوش میدادم کسی نبود ولی اصلا توهم نبود میشنیدم بعد از فکرم میرفت دوباره میدیدم کسی داره بچه هامو صدا میزنه .حالم اصلا خوب نیست دختر همسایمون از فشار زندگی دیوونه شده منم سابقه افسردگی داشتم قبلن همون افسردگی که سگ سیاه توی مغزت هست انقدر روی خودم کار کردم ودکتر و داروی گیاهی خپردم و با ازدواج‌خوب شدم الان بخاطر بچه هام خیلی میترسم بزنه به سرم دلم میخواد گریه کنم من دوتاپسردا م که شیر به شیرن دوتا زایمان پشت سرهم دوتا شیردهی پشت سرهم بچه هام شیرخودممیخورن خودم. اروم میکنم میگم‌ از بی قوه ای بدنم هست نمیدونم اما قشنگ هم میبینم هم میشنوم نمیدونم چه کنم .چندبار خواستم توی گهواره مطرح کنمدوباره گفتم دامن میزنم به این موضوع الان هم دیگه از خونم میترسم امشب هم خواب نمیرم

۱۱ پاسخ

زهره ناپرهیزی کردی اگه طالع بین خوبی میشناسی و میتونی بری برو رو طالعتو باز کن همشم تو خونه قران بخون با صدای بلند چون تو خونه اکثرا تنهایی اینجور شدی از یه چیزی ترسیدی اگه بازم دیدی باطالع بینی بهتر نشدی حتما برو پیش یه روانشناس شاید واقعا افسردگیت برگشته باشه

منم یک وقت هایی اینجوری میشم ، به خاطر فشار کارها و ضعیف شدن بدنمون هست ، بعد اینکه ما صبح تا شب درگیر بچه هاییم تفریح نداریم خواب درست نداریم ، من که شوهرم هم اصلا درکم نمیکنه بخوام باهاش درددل کنم دعوامون میشه همیشه طلبکاره ازم ؛ من اگه بچه شیر نمی‌دادم قرص ضدافسردگی میخوردم یا دکتر میرفتم حتما ، با خودم میگم قوی باش به خاطر این دوتا بچه ، به روی خودم نمیارم چقدر از درون خسته و داغونم ، دقیقا روحیاتت مثل منه منم از این موضوع میترسم ، ولی باور کن قابل کنترله ؛ ببین ویتامین ب۱ بگیر بخور آمپول ب کمپلکس هم خیلی خوبه ؛ اگه ادامه دار شد برو دکتر . زیاد بهش فکر نکن ما هم از این توهما میزنیم.

چون منم وسواس فکری ک دارم خیلی حساس شدم صدام میزنن مغزم تیر میکشه بچه اذیت میکنه لرزش میگیرم، افکار مزاحم دارم مث اینکه ذهنم میگه کار اشتباه انجام بده🤐

زهره جان نگران مریضی نباش به خاطر زایمانه ، اینجا بهت گفتن یه نفرپیدا کن سرکتاب باز کنه اگه بتونی پیدا کنی خوب میشه ، یه حرز امام جواد بگیر همراه خودت کن ، توی خونه سوره های قرآن صوتی رو بذار بلند بخونه مخصوصا سوره جن ، توی گوشی اپ نصب کن روزی بذار یه سوره برات بخونه خیلی خوب میشه، منم همینطوری بودم رادمهرو زایمان کزده بودم نمیتونستم بیام توی خونه م از جلوی درانگار یه دستی میگرفت گلومو فشارمیداد همش حس میکردم کسی صدام میکنه اینا دیوونگی نیست هاله انرژی زن باردار یا تازه زایمان کرده ضعیف تره بدی بهش اثر میکنه تنهایی اذیتش میکنه صدقه بدار چله شرکت کن تا حل بشه اصلا از حالات خودت نترس درست میشه من از تجریه م بهت میگم

از خستگی بچه داریه یا وسواس فکری

به نظر من بیشتر از خستگی و فکر و خیاله منم گاهی ک تو سرویس میرم همش فکر میکنم صدای جیغ میاد یا تو حمام ک هستم فکر میکنم و اینطور می‌شنوم ک بچه ام داره گریه میکنه اما میبینم نه.به نظرم خودت حال دلت رو خوب کن یه لیوان چای بخور آرایش کن لباسای رنگی بپوش آهنگ بزار قرآن بخون نماز بخون اون کاری رو ک بهش علاقه داری انجام بده البته داشتن دو تا بچه پشت هم خیلی سخته اما به اینکه افسردگی داری دامن نزن

عزیزم حتما تو اولین فرصت به دکتر اعصاب و روان مراجعه کن علائمت بگو ازت نوار مغزی میگره و دارو میده
اصلا این علائمت شوخی نگیر
هرچه زودتر اقدام کنی زودتر خوب میشی
نشونه های اسکیزوفرنی میتونه باشه

عزیزم تحت نظر پزشکت باش .
من خودمم اینطوریم . نمیتونم مطرح کنم . حتی همسرم میگه صبح تا شب خونه موندی واسه همونه ، پاشو برو خونه مادرت دورت شلوغ باشه . میرمم اونجا همنطورم .چی بگم والا

عزیزم اصلا به این چیزا فکر نکن.
الکی که ادم دیوونه نمیشه
شما همین که دوتا دسته گل به این دنیا اوردی یعنی خیلی هم سالمی.
سعی کن مدیتیشن کنی هر کاری که میدونی حالتو خوب میکنه انجام بده حتی شده درحد ۱۰ دیقه.
شمع روشن کن توخونه خیلی انرژی خوبی بهت میده

یعنی از کمبود ویتامین و اینا نیست؟ .کلن یکی از ترسام توی زندگی این هست که دیوونه شم خیلی میترسم حالا افسردگی یا هرچی دیگه اسمش هست

میشه درخواستمو قبول کنی ممنون

سوال های مرتبط

مامان Aron مامان Aron ۲ سالگی
مامان ارغوان کوچولو💗 مامان ارغوان کوچولو💗 ۲ سالگی
مامانا شده مداااام بچتون با بقیه بچه ها مقایسه بشه؟
نه یه بار نه دووبار
مدام از روزتولد تا به امروز
ارغوان من از ۳ ماهگی درگیر رفلاکس آلرژیک لعنتی و اعتصاب شیر شد
روزایی رو گذروندیم که گفتم دو تایی زنده بیرون نمیایم
آلرژی به هزار تا چیز بی اشتهایی
خواب دااااغون و سبک
مدام گریه و زاری
گاهی روزی یه بار شیر میخورد تو ۲۴ ساعت اونم مثلا دو تا ۳۰ تایی

همش،میگفتم زنده نمیمونه
بیست تا دکتر و دارو و آزمایش و تعویض شیر که هیچکدوم جواب نداد

بچم گرم گرم وزن میگرفت طوری که الان تازه ۱۱ کیلوعه به زور

روزی نیست که مقایسه نشه هر بار میزنم به کوچه علی چپ که ادامه ندن
توضیح میدم که بچه ها با هم متفاوتن و ارغوان معده ش مشکل داره

اما هر بار میگن و میگن

که چند وقتشه ؟ واااای انگار یک سالشه
چطور انقدر ریز مونده
از دختر عمش،کوچیکتره میگم نه یک سال بزرگتره میگن وای مکه میشه؟ چیزیش نیست بچت؟؟
خودم میدونم بچه سلامتش از چاقیش،مهم تره
اما هر بار که میشنوم داغون میشم که ای کاش ارغوان اینجوری درگیر نمیشد که نتونه شیر بخوره
باورتون نمیشه حتی صدای قلپ قلپ شیرخوردن بچه ها تجربه دو ساعت خواب پشت هم برام یه حسرت بزرگه که تا ابد باهامه و نتونستم با ارغوان تجربه کنم

خداروشکر میکنم بابت داشتنش اما چقدر بعضی بچه ها سخت بزرگ میشن که نشه از داشتنشون لذت ببری و مدام درگیر باشی