خیلی حالم بده نمیدونم باید چیکار کنم حس کنم دارم دیوونه میشم...مریضی مادر شوهرم بستری بودنش تو آی سی یو...به دنیا اومدن پسرم تو بدترین شرایط بستری خودم...درد زایمان طبیعی و ایست قلبی شدنم...اومدم خونه هیچ استراحتی نداشتم...فوت خواهر شوهرم اونم یهوویی...رفتن تو مراسم با کلی بخیه و درد ودوری از بچه ام که تو مراسم نباشه....نمیتونستم راه برم یا بشینم همش دولا دولا بودم همین الانم بیشتر وقتها همینم....بعدش فوت مادر شوهرم تو فاصله ی دو سه روز با خواهر شوهرم‌... خوابیدن کار کارخونه همسرم تا همین هفته ی پیش...هم به خاطر مراسمها هم به خاطر جنگ....از یه طرف درد شدید خیلی شدید واژن که نمیشه بشینم یه جوری صدای ترق ترق میده هرکار میکنم موقع خواب نشستن یا جا به جایی...رفتم دکتر گفت غضروف واژن در رفته دارو داد که غضروف سازی بشه هنوز هیچ خبری نیست همچنان درد میکشم و اذیتم ...دکتر گفت سر زایمان خیلی بهت فشار اوردن و معلوم نیست کی خوب بشه....خسته شدم مغزم نمیکشه دیگه....برام دعا کنید مثل همیشه که دعام کردین مامانهای عزیز خیلی نیاز دارم....

۱۹ پاسخ

حالا چرا با اون وضعت رفتی مراسم خواهرشوهرتو؟

انشالله زوده زود حاله جسمت خوب بشه ک بتونی حاله روحتو خودت خوب کنی عزیزم

الهی. چه سخت. انشالله سلامت باشی

همه مشکل دارن عزیزم توهم برام دعا کن 😔

خدا بنده هاشو ناامید نمیکنه تمام امیدت ب خودش باشه

عزیزمی..تو یک بازی زمانی همه دچار مشکل میشن مرگ هم دست خداست شما مقصر نیستید....انشاالله درست میشه فقط توکل و حوصله

عزیزم بنام نام نیک پسرت حسین..بسپار به امام حسین.میگذره.

فداتشم عزیزممم واقعا خیلی سخته مطمئن باش ریگه کم کم روبه راه میشی فقط اگه یکی باشه بهتون برسه یکم استراحت کنید نثلن ۱۰ و ۱۵ روزی استراحت کنید یکی کلن بهتون برسه پا نسید انگار زائو هستید تا استخوان ها خودشو پیدا کنه

من یادمه زایماتت عزیزم چقد اذیتت کردن بیمارستان خدا لعنتشون کنه

سلام عزیزم
خدا رفتگانت رو بیامرزه 🙏🏽
برای درد واژنت برو متخخص حاذق بالاخره برای هر دردی درمانی هست با چند تا متخصص زنان مشورت کن
برات روزها و ساعات خوشی رو آرزو میکنم
انشالا همیشه خوش باشی

عزززززززیزم
یه مامان قوی هستی
هه اینارو گذروندی
الاااااهی که دلت شاد باشه

خداییی شما خیلی سختی کشیدی دوران پر از استرسی داشتی انشالله که هر چی زودتر سلامتیت برگرده قوی باش بچه ها به امید مادرشونن
خدا باهاته

بگردم چي كشيدي🥲🥲خدا بهت ارامش ميده عزبزم مطمعن باش❤️چون ميگذرد غمي نيس

چ سخت الهی🥺
ایشالله از این ب بعد فقط راحتی و خوشی تو زندگیت باشه عزیزم

انشالله خدا کمکت کنه علجزیزم

خدا صبرت بده واقعا

بعداز سختی آسانی هست توکلت به بالا سری باشه 💗

بگردم🥺

وای عزیزم خیلی سخته واقعا خیلی قوی هستی
ان شاءالله خدا بهت توان بده و سلامتی

سوال های مرتبط

مامان نلین💕✨ مامان نلین💕✨ ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۶

درباره دستش جلو تر توضیح میدم از‌ روند زایمان بگم فعلا
همین که دخترم گریه کرد
دکتر کمم و فشار داد و به زور جفت و خارج کرد
دکتر شروع کرد به بخیه زدن دیگه
موقعه به دنیا اومدن صدای قیچی و شنیدم که پرینه رو قیچی کرد ولی متوجه نشدم
یه آمپول دیگه زد که سر بودم سر قبلی اونم متوجه نشدم
یه بیست دقیقه طول کشید بخیه…
گفتن دو ساعت باید توی ریکاوری باشی و همسرم و صدا زد که بیاد پیشم…
همون لحظه ای که به بچه به دنیا اومد اینقدر راحت شده بودم و حس خوبی داشتم، احساس خیلییی قوی بودن میکردم با اینکه موقعه خروج بچه حس میکردم یه تریلی افتاده روم و نمیتونم بیرون بیام از زیرش…
با اینکه میگفتم من غلط کنم دیگه حتی پیش شوهرم بخوابم که حامله شم
بازم حاضر بودم انجامش بدم
همین که دردت تموم میشه و بعد اون همه درد یهو آروم میشی همشو فراموش میکنی،،،
کل سختیش اون نیم ساعته که بچه خارج میشه
که اگر زور خوب هم بزنی شاید زود تر تموم شه…
همسرم اومد پیشم و دوساعتی کنارم بود بعدش با پای خودم بلند شدم و رفتم دستشویی حجم زیادی خون ازم خارج شد و پرستار برام شورت و پد پوشید و بعد بردنم بخش
بجز احساس ضعف هیچ دردی نداشتم حتی جای بخیه هم درد نمیکرد
فکر میکردم الان سر شدم و بعدش درد میگیره ولی اینجوری نبود خداروشکر