طبیعیه من خیلی به مامانم وابسته شدم همش دوست دارم پیشش باشم حتی برای یک روز ندیدنش گریه ام میگیره
خیلی اوضاع سختیه شوهرمم میگه همش اونجایی🤕
به حاملگی ربطی داره
۲۳ هفته ام

مرد به مرد فرق داره، بعضی مردا دوست دارن با زنشون تنها خونه باشن مثلا خونه مادرزن سختشونه بعضیا میگن نه ما سرکاریم نمیرسیم برو خونه مامانت مامانت بهت برسه
ولی اینکه دلن برا مامانت تنگ میشم منم بعضی وقتا اینطوری ام
به خصوص میرم خونشون میمونم چند روز موقع برگشت به خونه خودم هم دلم میخواد بیام خونه خودم هم به مامانم تو اون چند روز عادت کردم دوست دارم بمونم اونجا
خلاصه تو بلاتکلیفی میمونم گریه میکنیم موقع برگشت بیشترم مامانم اذیت میشه وقتی میام خونم
بهتر که ادم نره بمونه اصلا😂

من راضی ام مامانم بیاد بمونه خونمون که اونم نمیاد میگه من خوابم نمیبره اونجا داداشتو بابات میان خونه
خلاصه داستان داریم
حالا به این فکر کن زایمان کنی میاد کلی پیشت میمونه دیگه سرتونم با بچه گرم میشه

غصه نخور

من ک از وقتی فهمیدم باردارم خونه بابامم دو سه روز میرم خونه خودم دوباره برمیگردم

تنبل شدیم مامان آزمون میکشه ماهم عادت کردیم

اره فکر کنم
منم زیاد اینجوری شدم
همش دلم تنگ میشه🥺

خوشبحالتون منی که تا الان که ۱۳ هفته شدم مامانمو ندیدم و نمیدونه باردارم

و‌ منی که از هفته هفت کلا شاید ۱۰ روز خونه خودم بودم😅 بقیش خونه مامانمم همسرم هم میگه اونجایی خیالم راحت تره

آره به خدا منم همینجوریم خیلی. سخته عادت کردم بهش خیلی زیاد