مامانای عزیزم هیچوقت توی بچه داری داری به خودتون مغرور نشین.خدا بدجوری ضدحال میزنه به آدم مغرور .همه چیز دست خداست و واقعا ما هیج کاره هستیم در رابطه با دلبندمون.
یادمه بچه ی اول خواهرم (علی)خیلی ماشالله خوب وزن میگرفت و هر ماه یک کیلو اضافه میکرد و خیلی وزنش عالی بود.
یه روز رفتیم روضه و علی یک ساله بود. دقیقا یه بچه دیگه هم که پسر بود و یک سالش بود توی روضه بود.ولی اینقدر لاغر و کوچیک بود دقیقا نصف علی بود وقتی مامانش فهمید هم سن علی هست یه جوری فهمیدم چهره اش ناراحت شد.
خواهرم اونجا حرفی نزد اما به خودش و به خوب مادری کردنش افتخار کرد.

بچه دوم خواهرم ( ایلیا) از وقتی دنیا اومد اصلا وزن نمیگرفت.خواهرمو دق داد.هر کی میرسید میگفت چه قدر لاغره.یادمه شش ماهه بود اما مثل یک نوزاد دوماهه.یک سالش شد اما از همه ضعیف تر و کوچیک تر..اینقدر خواهرم ناراحت و درگیر بود که یه روز خودش گفت من سر علی خیلی مغرور شده بودم به خودم و اون روز توی روضه فکر کردم من بودم که بچمو تپل کردم در حالی که من همون مادرم.

خود من هم همینطور.از هر ناحیه به خودم افتخار کردم خدا زد پس کله ام.
من همیشه بعد هر تعویض بچمو توی روشویی میشستم که پاهاش نسوزه.
اما دخترداییم با اینکا بچه اش دختر همیشه توی دورهمی ها دستمال مرطوب استفاده میکرد‌.
من با خودم گفتم وای من که بچم پسره دستمال مرطوب استفاده نمیکنم دختر دارا که خیلی بیشتر باید مراقب باشن.
چندتا هم نشستم تعریف کردم از خودم که همیشه میگیرمش زیر آب.
چشمتون روز بد نبینه طوری پای بچم سوخت که خدا بهم گفت تو هیچ کاره ای‌‌.منم که تا الان به بچه رحم میکردم.
از الان به بعد کلا دیدگاهم تغییر کرده.هر چی میشه میگم خدایا شکرت کار خودته نه من❤😍

اره همه این چیزا برمیگرده ب شخصیت بچه وگرنه هیچ مادری واسه بچش کم نمیزاره

الان من یک سوال دارم
منم بچه رو روشویی میشورم
تاکی باید اینکارو بکنم
چون مامانم خیلی حساسه و جلو اون اینکارو نمیکنم
بعدا کجا باید بشورمش؟

بچه خواهرم هیچی نمیخوره ۳سالشه خبلی ریزس من همیشه باهاش دعوا مقکردم ک خوب بهش نمیرسی من هرروز غذاهای متنوع برا پسرم درست میکنم ک میخوره ولی تو چی حرفتون حقه الان پسرم هیچی نمیخوره قشنگ دیونم کرده

اینجوریم نگوببین خودشخص من میگم جای دوری نریم قرارنیس هرمادری که به بچه اش برسه وجون بگیره فازبگیره خدامیزنه توکله اش بعضی مادراواقعن کم میزارن برابچه اشون یکی من بعضی وقتاخیلی میرسم بعضی وقتانه ومنی که بامادرشوهرم زندگی میکنم ازبس دارم روانی میشم بچه ام دعوامیکنم بچه ام میزنم ازبس رددادم دیشب بچه ام خوابیده اومدم دیدم انگارایستاده بهش میگفتم جوجه بشین نیفتی دیدم تکون نمیخوردنزدیک که شدم دیدم بچه خوابه وخرس بودفکرکردم دخترمه مهمون که بیادبچه ام ازگشنگی میاددنبالم نق میزنه امانمیتونم برسم بهش این تپل بودن اول عافیت ازخداس وبعدرسیدگی مادره من قرارنیس چون بچه ام لاغره چشمم به بچه ای که تپله یابچه ام تپل باشه فازبگیرم همش برمیگرده به رسیدگی چون میبینم روزای که به بچه ام برسم صورتش تپل میشدامااگه نرسم لاغرمیشه

اره یه عده که بچشون تپله می گن خیلی زحمت کشیدم تپل شده در حالی که مادری که بچش لاغر و ریزه خیلی بیشتر زحمت میکشه

اتفاقا هر وقتم منو میبینن میگن چرا بچه ات لاغره چرا ریز مونده چرا فلانه من همیشه با خودم میگم نکنه برا پسرم وقت کم میزارم با اینکه سر ساعت همه کاراشو میکنم اما این افراد باعث میشن من احساس خوبی نداشته باشم

و منی ک هنوز خودما سرزنش میکنم و مطمئنم مادر خوبی نیسم و برا بچم کم گذاشتم

حق👍🏼
کلاً تو هیچ زمینه ای ما آدما نباید به خودمون غره بشیم هر چه بوده و هست لطف خداست

دمت گرم منم هواسم باشه چون دوتا پسرای اولم ماشاالله خیلی تپل هستن و هرچی میبینع میگه چی بهشون دادی ....
ایشالا منم فاز نگیرم سر شاهان خدا نزنه پس کلم

آفرین عجب متنی نوشتی . من که به خودم قول دادم هیچ مادری رو قضاوت نکنم چون توی همین مدت کمی که مادر شدم متوجه شدم گاهی اوقات هیچی دست مادر نیس

دقیقااااا

ممنون عزیزم

دقیقا
من همیچوقت به خودم مغرور نشدم همیشه هم میگم من کم گذاشتم واسه بچه ها

کاملا همینطوره عزیزم، ممنون از تلنگر و یادآوریت🌹🙏