من درسته کلا بارداریم استراحت مطلق بودم.اما بعد زابمانم خیلی دارم اذیت میشم خیلی بیحالم انگار اصلا جون ندارم.شیر که میدم بیحال میشم بچه انگارجونمو داره میخوره نا ندارم کلا شبا اهن و صبا ویتامینم میخورم.وسطا کلسیم ویتامین د هم میخورم اما نمیدونم ازبی خوابیه از خستگیه از چیه سینمم ازیه طرف
اصلا انگار استخونام درد میکنه زانوهام نانداره
هیچ لذتی ازبچم نمیبرم
دکترم رفتم یه سرم زد با استامینوفن داد
انقد بی جونم که نمیتونم برم خونم
هنو‌خونه مامانمم

سلام عزیزم شما بیمارستان نور زایمان کردی؟؟؟ چقد دادی بیمه داشتی

فک کردم فقط من خسته شدم تا تاپیکارو خوندم...خدا به هممون کمک کنه بتونیم از پس بچه داریو مشکلاتش بربیایم...انشالله بچه هامون سالم باشن

دکتر واسه من زینک و ویتامین سی..اهن اینا داده حتما بهش بگو برات بنویسه ...

خوش ب حالتون ب خدا خونه ی مادراتون هستید
من دلم لک زده واسه یک ماه اول زایمانم ک مادرم پیشم بود
خوش ب سعادت تون
لذتشو ببرید

عزیزم طبیعیه خب همه بدنشون یطور نیست
یکی ضعیف تر یکی قوی تر
نه اینکه بگم ضعیفی کلا سیستم هرکی یطوره
توام ی عمل بزرگ روت انجام شده خدت در نظر بگیر دیگع حالا بمون خونه مامان استراحت کن جون بگیری

منم همینطوریم نمیدونم چیکار کنم،خونه مامانم موندم ،دلم برای خونم شوهرم زندگی قبل زایمان تنگ شده این وضعیت داره اذیتم میکنه خیلییی سخته،درد و خستگی و بی خوابی و دور شدن از شوهر و زندگی کلاااا رو مخمه،شوهرمم میاد سر میزنه و میره اما الان اصلااا حالم خوب نیست دلم میخاد این روزا بگذره

منم همینجوریم دقیقا حتی موقع راه رفتن انگار لق میزنم 🤦🏻‍♀️ حال ندارم هیچکاری انجام بدم یعنی توانشو ندارم

تا ۲٫۳ ماهگی بچت اوکی میشی انشالله گلم این روزا هم میگذره

مادر است دیگر 💔🫶