۹ پاسخ

مثل خود ما از کار خونه بشور وبساب خسته میشیم

عزیزم ما که نزدیکیم هیچ گلی به سرمون نزدن با خونواده خودم دو ایستگاه فاصله داریم هفته ای یه بار به زور سر میزنن بهم

خب موقع خرید با شوهرت برو
چطور میشه با بچه رف

ولله ماکه نزدیکیم بازم همه کارای بچه باخودمونه
تازه مادرشوهرمونم انتظارداره بریم کارای اونم انجام بدیم☹️

همه مادران در عین حال مثل هم هستیم کم وزیاد چاره ای نیست مجبوریم تاوان مادر شدنمون پس بدیم آخه بچها از خونه آدم واسباب بازی‌های تکراری خسته میشن دیگه براهمون بهونه بیرون میگیرن

عزیزم میدونم خسته ایی
ولی زندگی همینه دیگه
ماهم خسته میشیم ،بچه های گاهم اذیت میکنن و خیلی مشگلات دیگه
اولویت آدم تو زندگیش همسر و بچشه بعد بقیه
خدا رو شکر کن بچت سالمه شیطونی میکنه

دختر من هم از صبح گریه میکنه تا شب میخواد بره بیرون خدا بگم چکار کنه مادر شوهرم‌ رو بس که عصرا بردش بیرون اینجوری شده .

دختر منم همش دمپاشو میپوشه بریم ددر

والا بچم منم همینطوره همش میخواد بره بیرون و گریه میکنه

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱ سالگی
هانا ب شدت وابسته شیرمه ، غذا و میوه شم میخوره ولی باز اویزونه شب تا صبح قبلا ی مدتی باز شب یکی دوبار بیدار میشد الان باز دوباره برگشتع و همش شیر میخوره مخصوصا طرفای صبح حدود ۵ونیم اینا
ن پستونک میخوره ن شیشه میگیرع ، اینجوریم نیس ک مثلا بلندش کنم بالیوان اب بخوره بعد بخوابه ، وقتی شیر میخواد هیچی رو قبول نمیکنه چنان دادوفریاد میکنه ک صداش تا دو طبقه پایین ترم میره
نمیدونم چیکار کنم شاید میگین بازی کن و فلان ولی مشکل اینکه ک بیرون بخوام ببرمش اصلا هجکاری نمیکنه ن تو کالکسع میشینه ن حتی دستمو میگیره ب محض اینکه ببینه تو کوچه س کلا برا خودش میره و حتی نمیزاره بهش دست بزنم برا همین خونه ایم همش، ودر هفته د سه باری میریم باغ مادر شوهرم یا میبرمش پشت بوم یا خونه جاریم تو ساختمون ماست میره یا دختر عموش بازی میکنه
خودم واقعا پوسیدم تو خونه ... مامانم نزدیکم نیس ، پیش کسی هم واینمیسته مگه باباش اونم دیگه ۱ ساعت نهایت بعدش بهونه منو میگیره

شب ک میشع دیگه غرعراش شروع میشه تا وقتی بخوابه ، کلا رو خوابشم حساسه باید یا دراز کش شیر بخورا یا تو پتو تابش بدم
اصلا نشسته باشم شیر ننمیخوره، تو ماشین از ۱۰ دیقه ک رد بشه شروع میکنه ب جیغ و داد ، با هزار مکافات گوشی و خوراکی ساکتش میکنم تا برسیم ب مقصد ،
خونه م ک هستیم ننمیزاره جم بحورم از جام
اسباب بازی گرفتم باهاش بازی کنن ولی پرت میکنه اینور و اونور
صبح پا میشه میگه بریم ، رپب زور نگهش میددارم یکی دو ساعت بعد میرم خونه جاریم چند ساعتم هستم بعد اوردنی باز بهونه مییگیره و جیغ و داد
حتی خواب ظهرم پا میشه وسطش شیر میخواد
دیگع واقعا نمیدونم چ کنم

ن میزاره دست ب موهاش بزنم یا کشی چیزی بزنم ن مسواک
مامان آرکان👶💕 مامان آرکان👶💕 ۱ سالگی
از شیر گرفتن بچه اونم یکروووووزه ‌؟؟از هی میخواد از شیر بگیره بیاین 😇😂
من خیلی وقت بود ک تو فکرم بود بهداشت هم گفت ک وزنش کم شده از شیر بگیر ک غذا بخوره چون اصلا لب ب غذا نمیزد دیگ دیروز صبح پاشد هر چقد ک دلش می‌خواست ممه خورد بعدش دیگ پاشدم ب نوک ممه ها پودر زنجفیل زدم گفتم دیگ نباید ممه بخوری بزرگ شدی با هم پاشدیم رفتیم بیرون ی شیشه شیر جدید گرفتیم با شیر پاستوریزه امدیم خونه ۱۲۰تا پر کردم دادم بهش گفتم اینو باید بخوری هی ی ساعت یکبار هم بهش خوراکی ناهار عصرونه میدادم ک گشنه نمونه یبار آمد گفتم بخور ببین اه شده خورد دهنش سوخت گررریه کرد دیگ سمتشون نیومد خلااااااصه ب خوبی پیش رفت نگران خواب شبش بودم ک رفتیم پارک یکم بازی کرد شام هم بهش ماکارونی ماست دادم خورد شب یکم دیر تر خوابید خداروشکر تا صبح ب نظرم خیلی تو غذا خوردنش فرق کرده الان ک میبینه ممه نیس قشنگ غذاشو میخوره ماشالله گوش شیطووون کرر

فقط مشکلی که دارممم اینه ک سینه هام داره میترکه از درد شیر جمع شده مونده حسابی هم بزرگ شدن اصلا نمیتونم دست بزنم نفسم میره چ برسه ک یکم بدوشم چیکار کنم ؟؟بعدم اینکه چند وقت زول میکشه ک خشک بشه شیر؟
مامان آرتین مامان آرتین ۱ سالگی
سلام ماماناامروز برا اولین بار خودم تنها از ساعت ۵ آرتین بردم پارک با کالاسکه کلی دورش دادم جوری ک تو کالسکه خوابش آورد نیم ساعتم آوردمش خونه تو پارک ی بچه ۳ سالش بودا زورش ب بچه های دیگه نمی‌رسید گیرش داده بود ب آرتین آرتین میخواست سر سره بازی کنه جیغ میزد می‌گفته ن نباید تو بازی کنی مال کنه اینجا انگار وسایل ارثیه پدری این بچه بود بردمش سمت تاب اونجام اومد پشت سرمون منم اعصابم نمی‌کشید مادر هم فقط میخندید بذبچش ک داره زور میگه منم بش گفتم مگه مال تو اومد آرتین هل بده من تا حالا آرتین کنارش بچه نبوده نمی‌دونستم عکس العمل آرتین چطوره ولش کردم ببینم چکار می‌کنه دیدم خداروشکر نموند ک کسی بخواد بزنش پسر ک اومد هلش بده آرتینم دست گذاشت رو سینشو گفت نه سری بعد ک باز اومد هلش بده دیدم آرتین هلش داد پسر ک بش دستشو گرفته بود جلو سر سره ک آرتین نره آرتین میزد زیر دستش بش غر میزد ک بره سوار بشه دردش ب جونم خداروشکر ک من نباشم از پس خودش برمیاد