۱۴ پاسخ

ان شاءالله همه اونایی که چشم براه بچه هستن خدا بهشون بده☺️☺️

مامانا برا فرزند آوري
موقع هر اذان تو خونه با صداي خودتون اذان رو بكيد
هر روز هم ٧٠ مرتبه استغفار كنيد
ان شاءالله خدا بهترين رو نصيبتون ميكنه

ببخشید شرایط مالیتون چطوره کمک داری ؟

منم همینم سر پسرمم بعد سه سال شد الانم ۴ سال جلوگیری ندارم نمیشه

منم تو اقدامم مشکل دارم خدا میدونه کی باردار شم انشاءالله یه روز همه مون می‌آییم اینجا خبر بارداری مونو میزاریم

وای من تازه ۳ ماهه بچه امو از شیر گرفتم دارم نفس،می کشم از کم خونی رنج میبرم و سرگیجه
همه میگن بعدی را بیار میگم فعلا اصلا تا از پوشک بگیرم یه غول شده برام

ان شاءالله عزیزم

منم شدید دلم نی نی میخواد
یک سال خورده ای تو اقدامم

گرمی بخوری وسردی راکم کنی زود باردارمیشی

منم یک سال و خورده ای اقدام هستم رفتم دکتر تخمدان پلی کیستیک دارم دکتر گفت ورزش کنم دارو بهم داد من سپردم به خدا استرس ندارم مشکل شما چیه

منم 9 ماهه اقدامم😑

بحق حضرت رقیه ان شاء الله همین روزا خبر بارداریت اینجا بدی

امیدوارم هر چی میخوای بشه

خدا

سوال های مرتبط

مامان کوچولوهای قشنگم مامان کوچولوهای قشنگم ۲ سالگی
۴ساله ازدواح کردم
موقعی که ازدواح کردم تو کرونا بود رفتیم محضر عقد خوندیم و اومدیم خونه بقیه هم رفتن خونه
۸ماه بعد عروسی هم باردار شدم (چون سه ماه بعد عقد پریود نشدم یهو و فکر کردم حامله ام و اینا بعد دکتر گفت تنبلی تخمدان دارم بعد به همسرم گفتم گفت‌ بخاطر این مشکلت زود باید بچه بیاری که بعدش ۴-۵ماه تو اقدام بود تا با دارو دوقلوهارو باردار شدم بعد الان میگه منظورم اینقدر زود نبود بعد این همه سختی بزرگ کردن بچه ها )تو دوران عقد چوم کرونا بود هیچ جا نرفتیم نه سینمایی نه کافه ای نه رستورانی نه مسافرتی
به دلیل بارداری دوقلوها عروسی هم نتونستم بگیرم چون پرخطر بود و ۹ماه استراحت مطلق بودم الان خیلی به دلم مونده عروسی نگرفتم
همون موقع که گفت زود باید بچه بیاری خودم در مورد تنبلی تخمدان تحقیق کردم خیلی ترسیدم که نازا باشم و ۲-۳ماه هرشب بحث داشتیم سر بچه من میگفتم اقدام کنیم چون ترسیده بودم نتونم بچه بیارم هیچوقت
یه ماه دیگه مادرشوهرم و پدرشوهرم و برادرشوهر مجردم میرن مشهر با قطار
همسرم میگه هم قیمتش خوبه هم مامانشون اینا دست کمک هستن
ولی خانوادشون خیلی آشوب میکنن تا بچه یه ذره آشوب کنه میگن چشه یا میگن بیا بچه رو اینجور اونجور کن مثلا هربار تلفن من کسی زنگ بزنه مادرشوهرم میگه کی بود
من گفتم خردادماه اوج گرما سه تا بچه کوچیک ببرم کجا
بعد هم نمیخوام کسی همرام مسافرت بیاد
همسرم میگه یکی بالاخره باید همراهمون بیاد میگم هروقت بچه ها بزرگ شدن میریم
آخه مادرم هم کمردرد و پادرد هس
حتی برا زایمان هم نیومد کمکم خودم سه تا بچه رو تر و خشک کردم و میکنم
مامان دلی مامان دلی ۳ سالگی
سلام مامانا میخاستم باهاتون یه دردو دل کنم من با شوهرم یه مشکل دارم ک خیلی اذیتم میکنه شوهرم ن بمن نه به دخترم توجه نمیکنه مثلا دخترم لکنت داره این ماه چند بار بهش گفتم ببر دکتر ولی نمی‌بره اونجوری نیس ک پول نداشته باشه یا خسیس باشه اگه من وقت دکتر بگیرم هیچی نمیگه از خداشم هست ولی من دلم میخاد شوهرم به عنوان یه پدر نگران دخترش باشه پیگیر کاراش باشه بگه ببر دکتر یا مثلا من دوسال پیش آزمایش دادم نسبت ب سنم قندم بالا بود از اون ب بعد حتی یبار نگفته برو آزمایش بده یا بریم دکتر بهت دارو بده یا مثلا چند بار بهش گفتم من دلم میخاد برم مسافرت برم مشهد برم شمال ولی نمی‌بره اصلا دل ما چی میخاد براش مهم نیست میدونید اگه هرروز من بگم بریم بیرون شام بخوریم یا بگردیم چیزی نمیگه میبره ولی من دلم میخاد وقتی میبینه مثلا یه هفتس نرفتیم بیرون خودش بیاد بگه بیاید بریم بیرون یا مثلا تا حالا نشده خودش با ذوق بره واسه دخترم چیزی بخره مثلا کادوی روز دختر یا تولد هیچی حتی یه شاخه گل از ته دلش نخریده منم خسته شدم از بس گفتم اینکارو بکن اینکارو بکن مثلا تا من نگم یه کیلو میوه نمیخره تا حالا از سرکار اومدنی یه خوراکی نخریده واسه بچه یا یک کیلو میوه .ما ۴ سال نامزد بودیم ۴ ساله عروسی کردیم ینی از عروسی ب بعد این مشکل منه من دیگه خسته شدم واقعا راستی بعد زایمان ینی ۳ ساله من افسردگی داشتم شوهرم نفهمید حتی یبار نگفت چته خودم رفتم دکتر نظر شما نسبت ب این رفتار شوهرم چیه