تا همین پارسال،منو جناب همسر سخت مشغول بچه داری و چالشاش بودیم ،از خودمون فراموش کرده بودیم!!
یک شب باهم صحبت کردیم که این رویه درست نیست و دریا احتیاج به یک پدر و مادر سالم داره 🥰 (چه از لحاظ روان و چه از لحاظ جسمی)

خلاصه استارت ورزش و دادن آزمایشات و خوردن مکمل ها زده شد (مثله روال قبل از بچه دار شدنمون 🥰💫
حالمون در عرض دو، سه ماه
ازین رو به اون رو شد 😍

یک سری مکمل ،در کنار تغذیه سالم ،نقش اساسی دارن در تقویت اعصاب و کاهش پرخاشگری،افسردگی
مثل
💊ویتامینD3(زیر ۶۰ نمیزارم بیاد)
💊 گروه ویتامین B,به خصوص B12(زیر ۶۰۰ نمیزارم بیاد )و B6
💊اسید فولیک
و💊منیزیم جان 😅به خصوص اگه مصرف قهوه و چاییتون زیاده 😊
مصرف💊 قرص آهن هم که بستگی به ذخیره آهنتون داره 😊
چند روز پیش ،خونوادگی 👨‍👩‍👧رفتیم و آزمایش خون دادیم 😊
چند روز قبل از آزمایش ،دریا رو حسابی آماده کرده بودیم برای آمپول 😉
بهش گفته بودیم که دردش مثله نیش یک زنبور کوچولو 😎من دکتر میشدم یا برعکس ،و بهم امپول میزدیم 🤭
روز تزریق ،عروسک مورد علاقش همراهش بود که اونم ناظر باشه 😅،و منم براش یک استیکر به عنوان جایزه برداشته بودم ،بعدم بهش قول داده بودم که بعد تزریق میریم برات یک استیکر گل رز که دوست داری میخریم 🥰دریا عالی همکاری کرد و خیلی تشویقش کردن 😇 فقط ماااا نمیدونستیم که ازمایشو ازش خوابیده میگیرن !😅دریا هم به هیچ وجه حاضر نشد دراز بکشه ،آخر سر نشسته ازش نمونه گرفتن با گارد ویژه محافظتی 😅😅
دریا چون ناشتا بود ،بلافاصله بهش ابمیوه دادیم .
♥️راسی قبل ازمایش بچه ها،بهشون حتما آب زیاد بدید تا
(خون رقیق باشه و رگ ها قشنگ دیده بشه و نمونه گیری راحت تر انجام بشه )

تصویر
۲ پاسخ

😍😍😍😍😍باعث افتخاره وجود همچین خونوادهایی ، قطعا بچه‌هاتون بهتون افتخار می‌کنند👌🏻👌🏻👌🏻

ماشالا ب دخترقشنگ، مرسی از معرفی مکمل ها من بشدت افسرده و پرخاشگرم😔

سوال های مرتبط

مامان دریا 🩷 مامان دریا 🩷 ۳ سالگی
ناهار که نباید حتما پلو باشه چلو باشه😅

این یکسال اخیر عجیب خوشحالم که دریا بالاخره میتونه غذا شو درست بجوه و بخوره 🥰

تا دوسالگی فقط غذا میکس خورد! چراااا؟ چون هر چیز بافت داری تا به دهنش میرسید فقط عق میزد !😔
خودم از شکل غذاهای میکس شدش حالم دگرگون میشد ولی کوتاه نمیومدم تا فقط بهش مواد مغذی رو برسونم و اگر میلی نمیدیدم تو خوردنشون با اب بازی، کنار سینک آشپزخونه ،غذارو بهش میدادم (خیلی روش خوبیه به خصوص،وقتی بچه مریض و بی اشتها باشه )

بعد دوسالگی غذاهاشو سعی کردم میکس نکنم و فهمیدم غذاها رو با ماست میتونه بخوره ولی صبحونش و میوه هاش هنوز حالت میکس داشت !
تو همون شرایط درکنار غذاهای خودش ,مرتب غذاهای بافت دار هم میزاشتم مثل برنج ،گوشت ،سبزیجات ،بعضی وقتا باهاش بازی میکرد و بعضی وقتا یک تستی میکرد ولی بلافاصله عق میزد 🫠
خلاصه یک روز خیلی اتفاقی دیدم بله
دریا داره قشنگ گوشتو میجوه و برنجم با دستاش میخوره 🥰🥰حدودا دوسالو شش ماهش بود !
خیلی روز قشنگی بود خیلییییییی


الان دیگه تقریبا همه چی میخوره
ولی با نخود فرنگی و لوبیا هنوز ارتباط نمیگیره
درواقع با پوستاشون و اگه تو دهنش احساس کنه سریع عق میزنه و...ولی من بازم تو رژیم غذاییش میزارم چون میدونم اینارو هم بالاخره میخوره 🥰

میخوام بگم بچه های مدل دریا ،بالاخره درست میشن فقط باید صبور باشید ،و از همون کوچیکی همه چی رو بهشون بدید بخورن حتی میکس شده چون با طعم ها اشنا میشن 😊
مامان ❤️امیرحسام❤️ مامان ❤️امیرحسام❤️ ۳ سالگی
امروز پسرمو دکتر برده بودم برا دلدردش موقعی که نوبت میگرفتم یه خانوم با بچه اش اومدبچه اش حدود 4یا 5ماه بودگفت دکتر بهش نمیدونم چه دارویی نوشته بود به جای 3قطره ده قطره داده بوداز وقتی که دارو خورد بی حرکت چشاش سمت بالا سر بی حرکت و بی حس فقط مردمک چشاش حالت دور از جون فلج روبه سقف بود از منشی پرسید منشی رفت به دکترش گفت دکتر هم کلی دعواش کرد که چرا این دارو رو که 3قطره بود بهش 10 قطره دادی صورتشو فلج کرده بود عوارض دارو واقعا وحشتناک بود طفلی بچه هیچ حرکتی نداشت دکتر براش یه آمپول نوشت که نصفشو براش زدباید یکساعت تو مطب مینشست تا آمپول اثر کنه گفت دکتر گفته اگه خوب نشد نصف دیگهآمپولو باید بزنه اونجا که نشسته بود بچه تو بغل مامانش خوابید بیدار که شد حال بچه خوب شده بود و اینور اونورو نگاه میکرد مامانش. فت پیش دکتر گفت ببریدش خونه اگه باز اینجوری شد باید ببرید بیمارستان یعنی تو این حدود یکی دوساعت همه ی کسایی که منتطر بودیم نوبتمون بشه نه تنها استرس مریضیه بچمونو داشتیم همه چهره ها نگرتن اون بچه بودیم هی از مامانش سوال میکردن که حالش چطوره خدارو شکر خوب بود رفتن خونه .. واقعا مادر بودن چقد سخته وقتی بچه مریض میشه چه بچه ی خودمون چه هر بچه ی دیگه چقدر نگران میشیم چقد برا مادر سخته استرسا همش رو مادره و مخصوصا این اتفاقای ناخواسته چقد مادر سرزنش میشه در کنار استرسی که داره باید حرف دیگران هم بخوره و بدوش بکشه خدا اول به مامانا بعدهمه ی بچه ها سلامتی بده 🙏🏼❤💚🌹❤❤❤💚💚💚
مامان مینل مامان مینل ۳ سالگی
سلام مامانهای عزیز امیدوارم هرجا هستین خوب ‌و خوش باشید…
خانم‌ها دختر من سه سال و چهار ماهش هست و‌ شبها که میخوابه معمولا کاری نداشته باشیم یا مسافرت نباشیم تا ظهر فرداش میخوابه و بخاطر همین طبیعیه که تا ظهر دو بار تو خواب شیر میخوره احتمالا گرسنه اش میشه…تاکید میکنم قبل از خوابش هم حتما میبرم دستشویی و قبلش هم غذا میدم و سیر میشه.

مشکلم اینه تا الان که به اینجا رسیدیم کلا یک روز بوده که طول شب بدون سر و صدا و غر زدن یکسره تا صبح حدود ساعت ۵-۶ صبح خوابیده ، بطوریکه اون یک روز یادم مونده…و لازم‌ به ذکر هست که هم پستونک میخوره و هم شب تا ظهر که میخوابه حدودا دو شیشه شیر خشک میخوره تو خواب.

سوالم اینه که بچه های شماهم یکسره تو‌خواب غر میزنن و شیر و‌ پستونک میخوان؟ یعنی حسرت به دلم‌ مونده خوابش سنگین باشه و شبها بخوابه و بدون سر و صدا و غر زدن منو بیدار نکنه تا صبح 😒 من آدم صبوری هستم ولی دیگه صبرم سر اومده .. مسئله دیگه اینکه با صدای بلندی هم غر میزنه و استرس و اضطراب میگیرم بیدار میشم … تازه بماند که ماهی حدودا دو بار هم که کلا با گریه شدید بیدار میشه و میگه پام درد میکنه😐 نمیدونم چجوری پستونک و شیر شب رو ازش بگیرم چون با صدای بلند گریه و غر میزنه تو خواب
بچه های شماهم تو خواب هر یک ساعت ازین پهلو به اون پهلو میشن سروصدا دارن و غر میزنن تو خواب؟
راجع به سر و صدا تو خواب و از پستونک و شیر گرفتن شب و خواب عمیق هر راهنمایی بلدید بگید لطفا 🤯🤕
این غر زدن مشترک هر شب هست چه بیرون بره چه خونه باشه چه خواب روز داشته باشه چه نه.. چه زیاد غذا خورده باشه چه کم ...
مامان باراد مامان باراد ۳ سالگی
مامان دلی😍 مامان دلی😍 ۳ سالگی
منبع :خبرگزاری فارس

🔹قدم نورسیده مبارک!

تا حالا شنیدید که می‌گن: «قدم نو رسیده مبارک»؟
دیشب من واقعاً قدمِ مبارک یه نوزاد رو دیدم.

توی یکی از بیمارستان‌های زنان و زایمان تهران، وقتی یه مادر تو اتاق عمل داشت سزارین می‌شد، یه موشک به سمت بیمارستان اومد. موشکی که احتمالاً ساخته‌ی شرکت‌های تسلیحاتی اسرائیلی مثل آی‌ام‌آی یا رافائل بود.
همون موشک‌های دقیقی که به قول خودشون فقط «اهداف نظامی» رو می‌زنن و قراره برای ما ایرانی‌ها «دموکراسی و صلح» بیارن!

اما این یکی، درست وقتی به بیمارستان برخورد کرد، منفجر نشد.

موشک، توی آسمون سر خورد، به هدف خورد... ولی نترکید.
و این یعنی نه فقط جون اون مادر و نوزادش نجات پیدا کرد، بلکه جون ۶۰–۷۰ تا مریض دیگه هم حفظ شد.

بیمارستان رو تخلیه کرده بودن و مریض‌ها رو برده بودن تو محوطه‌ی باز بیرونی.
مادر، تازه چشماش رو باز کرده بود؛ با تعجب خودش رو زیر یه درخت وسط پارک دید، نه زیر سقف اتاق عمل.
بی‌قرار بچه‌اش بود، و نمی‌دونست چه اتفاقی افتاده.
پرستارها که نوزاد رو آوردن و نشونش دادن، یه نفس عمیق و آروم کشید...

پ.ن:
برای آدمی مثل من، با ایمانی که بیشتر وقت‌ها لنگ می‌زنه، خدا توی همین لحظه‌ها راحت‌تر پیدا می‌شه تا توی کتاب‌های قطور دعا.
من خدایی رو می‌شناسم که، با وجود هزار و یک کنترل کیفیت توی صنایع نظامی رژیم، باز هم کاری می‌کنه که یه موشک عمل نکنه... فقط برای اینکه یه بچه به دنیا بیاد.

این روزها، خدا رو خیلی بیشتر از قبل حس میکنیم
مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
مامانا یه سوال دارم ازتون با عرض معذرت دوستم یه پسر داره هم سن و سال پسر من دقیقا ۲۶ روز از آراد بزرگتره ، یه مدته یه نگرانی هایی براش پیش اومده که کلا بهمش ریخته میگه پسرم دوست داره لخت بمونه و بلافاصله تا لخت میشه دست میرنه به آلت تناسلیش، یا اشیا رو میزا ه روش و یهو میبینم که حالت نعوظ هست، و تا میگم چیکار نیکتی میترسه و دستشو میکشه میدونه که اینکارو باید قایمکی کنه چند بار هم میگفت تو حموم تکیه داده بود بهم و یه حالت تماس با پام ایجاد کرده بود ؛ خیلی نگرانه میگه طبیعیه یا نشونه ی بلوغی چیزیه، من بهش گفتم شاید چیزی دیده گفت اصلا و ابدا رابطمون که با همسرم هیلی کمه اونم در زمان مناسب اصلا ندیده، شوخی جنسی اصلا نداریم و حتی ماهواره هم نداریم که بگیم تو تلوزیون چیزی دیده، حالا به نظرتون این حالت ها طبیعیه ؟ و اینکه چکار باید کنه ، مدام در حال انجام این کار نیستا خیلی کم پیش میاد این چیزا رو ازش ببینه و اینکه فوق العاده بچه باهوش و با استعدادیه