مامانم همش استراخت بعد بیدار میشه از تو اتاقش میاد بیرون میگه چرا بچه گریه کرد همش گشنس بچه یچیزیم برا بچه درست نمیکنی بچه از کشنگی گریه میکنه

خب ادم حسابی دیشب من تا صبح بیدا بودم تو نیومدی ببینی بچه تب داره یا نه ساعت ۱۰ شب گرفتی خوابیدی همه لامپارم خاموش کرد ی که یوقت اذیت نشی موقع غذا هم سرموقع غذا میخورین من خوش شانس باید بچه رو ببرم که با ارامش غذا بخورین بعد که سرد شد واز دهن افتاد وهمه رفتن کنار من باید غذا بخورم کی غذای سرد میخوره بابا غذا خوردن به دور همی خوردنشه از کجا شیر کنم از هوا 😭😭😭😭ای خداااا کم اوردم از ماراشون از اینکه بچه وقتی ساکته سریع برمیدارن وقتی گریه میگنه همه فرار میکنن یا هم اب تو حلق بچه میکنن تو ابم همش قند میندازن

میدونم سخته ولی چشم به هم بذاری تموم میشه و باید برگردی خونه تون. بچه های سالمت رو ببین و شکر خدا بگو از اینکه خدای نکرده ناراحتی سختتر و بزرگتری نداری

چرا نمیری خونه خودت عزیزم به نظرم خونه خودت باشی برات راحت تر میگذره آخه خونه مامانت کسی هم کمک حالت نیست

عزیزم‌سعی کن یکم ریلکس باشی اتفاقاتو بدای خودت بزرگ‌نکن تو ذهنت نشخوار فکری نکن اینطوری هم به خودت اسیب میزنی هم‌اون بچه ای که داری بزرگش میکنی و شیر میدی بهش
سعی کن سطح انتظاراتتم بیاری پایین فک نکن وضعیت بقیه هم گل و بلبل هممون‌همین شرایط و داریم منم جایی میرم غذای سرد میخورم وقتی بچم اروم بغلش میکنن گریه کنه سریع میارنش همه شرایط مشابه داریم ولی اگه اتفاقاتو تو دهنمون زیاد مرور کنیم تو دلمون دلخوری پیش میاد پس از اتفاقات بگذر و بهشون فک نکن

کلا برات خیلب ناراحتم خیلییییی همه پستاتو میخونم بهم میریزم کاش میتونستم کمکت کنم

این مادره یا نامادری چرااینقدر بهت پشت میکنن