تجربه سزارین(هم بی حسی هم بیهوشی)
#پارت_یک🌸
(مناسب کسایی که کلی سوال درباره زایمان سزارین دارن)

دکترم بهم گفته بود که از ساعت ۱۲ به بعد حتی ابم نخورم
شام یه چیز خیلی ساده درست کردم که بخورم ولی از استرس زیاد حالت تهوع داشتمو نتونستم چیزی بخورم
‌🎀نصیحت:تا قبل ساعت ۱۲ کلییی اب بخورید مثل‌من این اشتباهو‌نکنید چون تا چند ساعت اجازه خودن اب رو هم ندارید و شام هم بخورید زورکیم که شده🎀
با هر سختی ای بود خوابیدم….

ساعت ۵ صبح بیدار شدم لباسمو پوشیدم بدون ارایش و فقط موهامو ساده بافتمو‌حرکت کردیم به سمت بیمارستان(همراهم مادرم بود)

علت سزارین من بریچ بودن دخترم بود و من سزارین اجباری بودم اما چون بیمارستان دولتی میخواستم عمل کنم باید تا دقیقه نود منو سونو میکردن

با اینکه ۳۷ هفته سونو داده بودم و دکتر گفته بود که امکان چرخیدنش صفر هست ولی بازم استرس داشتم که چرخیده باشه و مجبور باشم کلی پول دکتر بدم برای سزارین

تا اینکه رسیدیم بیمارستانو دکترم گفت بخواب تا تو زایشگاه سونوت کنم اگر بریچ بود بخاطر بیمه ات و تایید عملت بفرستمت بخش سونو گرافی اصلی که مدرک داشته باشی ...

۶ پاسخ

من دکتر تو مطب خودش منو سونو می‌کنه نمیفرسته بیرون سونو بدم فقط دو بار رفتم سونودادم

دعا کنید ۱۰روز دیگه که میرم بگه بریچ چون دیگه نامه میخواد بهم بده برای۱۸مرداد.

دکترم بیمارستان دولتی میاد

من از اول بریچ بود بعد سفالیک شد بعد الان بریچه.

سلام عزیز میگم منم الان بچم بریچ دیگه سفالیک نمیشه.
دوست دارم بریچ بمونه چکارکنم که بریچ بمونه

در کل راضی بودی از سزارین؟

سوال های مرتبط

مامان نورا کوچولو ❤️ مامان نورا کوچولو ❤️ ۶ ماهگی
#تجربه_زایمان۱
۲۱ اردیبهشت بود دکترم نامه داده بود برم برای بستری که فرداش عمل بشم،صبح رفتم بیمارستان بوعلی نوار قلب گرفتن دکترم مهر زد اومدم خونه ،یه روز قبلشم دکتر بیهوشی رفته بودم تو بيمارستان آتیه
عصری ساعت ۴ وسایلارو جم کردیم رفتیم بيمارستان خیلیییی استرس داشتم که پذیرش نکنن بگن زوده فعلا جا داری صبر کن یا بچه چرخیده باشه
من سزارین اجباری بودن بخاطر بریچ بودن دخملی دکترمم یزدانفر بود نامه داد بهم برای بيمارستان آتیه .۳۸ هفته ۲ ردز بودم
موقع پذیرش اول گفتن دکتر اینحا باید سونو کنه تا تایید کنه ،دکتر شیفت هم جلالی بود که دکتر خوبی بود خدایی
انقد طول داد سونو میترسیدم بگه چرخیده بفرستنم خونه😂😂
آخرش گفت این میچرخه چون کج شده یکم بریچ کامل نیس
گفتم بخدا از ۱۵ هفته این بریچ مونده نمیچرخه خیالت راحت 😂🤦‍♀️رحممو با دوتا دستش محکم گرفت یکم چرخوند گفت الان بریچ شد نامه داد😂😂
اونشب بيمارستان بستری بودم رسیدگیشون واقعا عالی بود از لحاظ تمیزی عالیییی بود کلا خیلی رازی بودم
صبم ساعت ۵ گفتن لباسای عمل رو بپوشید آماده باشید میان برا سوند
ینی انقددددد ک سر سوند اذیت شدم اصلا سر عمل اذیت نشدم
مامان ماهان مامان ماهان ۵ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین

خب من ۲۴ ام ماه قبل بخاطر کم شدن حرکات بچم رفتم ان اس تی و سونوی بیوفیزیکال دادم ولی چون متاسفانه دکتر سونوگراف یه دکتر طرحی بی تجربه بود بهم گفت بیوفیزیکالم ۲ از ۸ هستش وقتی اومدم زایشگاه ماماها گفتن میخوای سونوگراف بیمارستان هم سونو انجام بده بعد دیگه خلاصه سونوگراف بیمارستان گفت ۸ از ۸ هستش بیوفیزیکالم
دکتر بهم گفت بتا بزنم منم یه دوزش رو زدم فرداش رفتم شهر دیگه اونجا بهم گفتن بچه ام آیوجی آر شده ولی خونرسانیش اوکی هستش
دکتر توصیه کرد که یه هفته ی بعد مجدد سونوی بیوفیزیکال بدم که خب هفته ی بعد مجدد سونو شدم که وزن بچه توی ۲۲۰۰ مونده بود و درواقع چیزی زیاد نکرده بود که هیچ تازه خونرسانیش هم گفتند داره بد میشه و باید تا ده روز دیگه ختم داده بشه
دکترم گفت باید توی این ده روز هرروزش ان اس تی بگیرم
من خودم چون نمیخواستم دکتر دیگه ای منو عمل کنه به دکترم اصرار کردم که اگه مشکلی نیست خودش زودتر ختم بده که خب دکترم گفت بزار ۳۷ هفتت بشه بعد
دیروز خودم ظهری اومدم بیمارستان چون میخواستم شیفت عصر عمل بشم ساعت ۶:۳۰صبحانه خوردم و ساعت ۱۲:۳۰ رفتم زایشگاه برای گرفتن ان اس تی
اونجا دکتر بهم گفت ساعت ۵ عصر برم برای عمل
مامان نيلای 🩷 مامان نيلای 🩷 ۱ ماهگی
پارت اول تجربه زایمان اول سزارین اختیاری 🩵
چون زایمان من خیلی عجیب غریب و وحشتناک بود برام نمیخواستم بیام بنویسم چون باردارا ممکنه بترسن یا فکر کنن زایمان سزارین خیلی بده و‌ فرار کنن اما سوالات زیاد بود و خیلی میپرسیدین گفتم بیام بنویسم
من قبلش یه دکتر داشتم که‌ همیشه پیش اون ویزیت میشدم‌ و کل بارداریم تحت نظر اون بودم و قرار بود تو ۳۷ هفته برم مطبش و اونجا معاینه لگن بشم (من همیشه درمانگاه میرفتم پیش اون دکترم بخاطر اون برای معاینه میگفت مطب خودم بیا ) به امید اینکه بگه لگنت تنگه و زایمان من سزارین اجباری بشه میخاستم برم…
اما
۳۶ هفته بودم که رفته بودم بیمارستان چون حرکات نینیم کم بود رفتم ان اس تی بگیرم که ببینم وضعیتش چطوره اونجا پرسجو کردم گفتن برای تنگی لگن قبول نمیکنن که سزارین اجباری بشی و من کلا منصرف شدم و دیگه مطب دکتر خودم نرفتم‌ اونجا تو بخش اورژانس یه دکتر دیگه بود که خیلی خوب و‌ مهربون بود و قیمت عملشم‌ مناسب بود باهاش حرف زدم و هماهنگ شدم که اون منو عمل کنه گفت روز دوشنبه من کلینیک هستم بیا اونجا که من تو ۳۷ هفته بودم و همون روز که گفته بود رفتم و بهم شمارشو داد و گفت اگه لک بینی یا پاره شدن کیسه اب حتی کم شدن حرکات جنین بود بهم زنگ بزن و بگو که من بیام بیمارستان سریع ( مطب خودش یه شهر دیگه بود و فقط بیمارستان میومد ) خلاصه گفت برو و سه شنبه یعنی ۷/۸ گفت برای عمل بیا و صبحش بهت نامه میدم میری بستری میشی و چون بیمارستان دولتی سزارین اختیاری قبول نمیکنن بهانه جور میکنیم و یکار میکنیم انگار سزارین اجباری هستی ...
مامان زندگی مامان مامان زندگی مامان روزهای ابتدایی تولد
مامان گل گلی مامان گل گلی روزهای ابتدایی تولد
سزارین
پارت یک

نه ماه نمی‌تونستم تصمیم بگیرم که طبیعی زایمان کنم یا سزارین
شرایط هر جفتش برام مهیا بود ، اما بلاخره پایان نه ماه فشارم بالا پایین شد و بچه هم تا هفته ۳۹ تو کانال زایمان نیفتاده بود و هیچ دردی نداشتم دکترم تصمیم گرفت که سزارین کنم و منم واقعا خوشحال شدم چون یه بار زایمان طبیعی با آمپول فشار انجام داده بودم و واقعا برام سخت گذشته بود

خلاصه ساعت چهار و نیم صبح حرکت کردیم و پنج رسیدیم بیمارستان رفتم و آزمایش ها و ... رو انجام دادند بعدش ساعت هفت و نیم وارد اتاق عمل شدم
نکته ای که میخام بهتون بگم برای من واقعااا سوند گذاشتن هیچ دردی نداشت هیچی انگار نه انگار که سوند گذاشتند
تو اتاق عمل همه کار خودشون رو به سرعت انجام دادند و من رو یه ذره هم کردند و آمپول بی حسی زدند برام عین تموم امپولا بود دردش درد وحشتناکی نداشت
به سرعت درازم کردند در عرض پنج ثانیه بی حس شدم و خودمم استرس گرفتم که دکترم فهمید و آرامش بخش بهم تزریق کردند