دیگه حالم از بچه داری بهم میخوره، هر شب میمونم غصه فردا، که با شیر دادنش درگیرم، که شیر بخوره یا نه، غذاشو بخوره یا نه، حالم از عدد و رقم ترازو به هم میخوره که هی فکر کنم الان وزن زیاد کرده یا نه، حق من این نبپد، با اینهمه بدبختی و دکتر و ای وی اف بچه دار بشو، دیگه گونی نمیمونه که بخوام به بچه برسم، هر کی هم میرسه بهم میگه حساسی، آخه اگه ول کنم که این بچه تو ۲۴ ساعت یه شیشه شیر هم نمیخوره، والا شیطونه میگه برم سرلاک و هزار آت اشغال که شکر و کلی مواد مضر داره بخرم و خودمو خلاص کنم، نشستم تو خونه فقط غذا درست کن، شیر درست کن، بلکه این بچه یه کم وزن بگیره، میگن حسودی نکنید، ولی مگه میشه،۲-۳ تا بچه دور و برم هست مادرا هر روز تو عشق و حال بچه هم تپل و با وزن مناسب ، نمی‌دونم والا

وااای چقدر من درکت کردم بخدا همین دو ساعت پیش داشتم کلی گریه میکردم از غصه که چرا غذا نمیخوره چرا وزنش بالا نمیره فقط موندم تو خونه دارم غذا میپزم بچم شیطون شده نمیتونم از جام تکون بخورم داره دندون درمیاره همش چسبیده بهم ، داغونم داغون ، امان از اطرافیا نگو‌و که دلم خونه بخدا

واقعا سخته گلم حق داری❤️

حرف دل من
کلی وقت میزارم و غذا درست میکنم نوش جون بچم. برای بچمه خداروشکر میخوره ولی وزنش زیاد نیست

بعد خواهر شوهرم فقط داره خودشو بچه رو با سرلاک و شیر خشک میکشه بچه شده غول، تاج پادشاهی هم سر اونه

هرچی حساس تر باشی بدتر منم مثل خودت با برنامه غذایی و نکات میرم جلو ولی بازم لاغره واصلا وزن نمگیره

تنها نیستی عزیزم منم همینم حتی دیگه همسرمم خستع کردم با حساسیت هام ولی چه میشع کرد هیشکی هم درک نمیکنه

دیگه با اعصاب خوردی درست نمیشه که بهش برس ولی خودتو اذیت نکنه

ای خواهر من سرلاک و ات و اشغالم گرفتم نمیخوره 🤭🤭کجای کاری همینجوری تاریخ میگذره میندازم دور

عزیزم واقعانمیدونم چراجدیدابچه هااعتصاب شیرمیکنن، منم درگیرم دخترم استپ وزنی کرده
اگه 6ماه شده سرلاک بده بهش، بهش کمکی بده، دخترم رفلاکس پنهان داره منم واقعا باهربارشیرگرفتن میگم خدایاالان میخوره یانه

بچه منم همینه ولش کنم شیر کلا نمیخوره
همش حرص میخورم
ولی تصمیم دارم ولش کنم خورد خورد نخوردم نخورد

بخدا افسردگی گرفتم نصف روزم به گریه و غم وغصه میگذره

وای دقیقا من

مامانا غصه نخورید منم خیلی سر دخترم خودمو داغون کردم ولی دکتر خیالمو راحت کرد گفت دخترت ژنتیکش اینطوریه که کم غذاست و وزن نمیگیره بهش فشار نیار

اگر خدایی نکرده بچت مریض بود و بیمارستان بستری بود اونوقت خدا رو روزی هزار بار شکر میکردی که فعلا دغدغت فقط شیر خوردن و غذاش. من ۶ ماه بیمارستان زندگی کردم دغدغم این بود بجم بتونه فقط یک قطره شیر از. دهنش بخوره. تورو خدا این ناشکریا رو نکنید با کمترین خستگی

شاید بخندی بهم ولی امروز با دلیار قهر کردم سر این ک چیزی نمیخورد 😑😑بعد ب خودم اومدم ک این الان چ میفهمه من قهرم

سرلاک های طبیعی بگیر از پیجا منم میخوام بگیرم تازه وضع تو خوبه تا یه ماه اول با چنان جیغهایی طرف بودم رفلاکس مدفوع خلطی بدن پر از دونه هربار میبردم میگفتن کولیکه بعد فهمیدم بابا آلرژی به پروتئینه حالا خودم اینو نخور اونو نخور دیگه شیرم میخواد چی باشه تا به خودم اومدم رفلاکس بدتر شد به زور به دکتر گفتم دارو بده گفتن خودش خوب میشه دارو دادم تا خواست خوب شه تموم شد بدتر شد دوباره یه ماه دادم باز خوب نشد تا ۵ ماهگی شروع کرد شب تااا صبح اون ور غلتید این ور غلتید نخوابید منم تا صبح بیدار میموندم باز گفتن خانم طبیعیه خانم رفلاکسه خودش خوب میشه تا شد ۶ ماه سرما خورد تا خواست بهتر شه اسهال استفراغ گرفت خوب شد به خودش اومد هنوووز جیغهای شبانه ادامه داشت نه آب نه شیر نه بغل راه بردن بعد فهمیدم آلتش پوستش یه ذره چسبیده به کلاهک بازش کردم چند روز طول کشید خوب شه تا باز دیدم گریه میکنه فهمیدم موقع ادرار اینجوری میشه الان دو سه هفته س اون دکتر ببر این آزمایش بده پوشک عوض کن پماد بزن همه چی خوبه ولی هنوزم گریه میکنه تا ببرم مثل بچه های بزرگ پوشکشو باز کنم جیش کنه امروز بردم دکتر میگه گلوش عفونت کرده واسه ادرارش اگه خوب نشد میل میندازن بخدا انقد گریه کردم مگه این بچه چه جونی داره چه گناهی داره یه روز خوش ندیده شبا شده من هر نیم ساعت پاشدم هر یه ساعت بهترین وضعم دو ساعت سه ساعت بوده

الان چند کیلوعه؟
ببین امروز تو مطب از بچه دو ماهه تا هفت ماهه همه شیر شب قطع از ۸ تا ۶ صبح یه کله میخوابن من ..نم پاره شده

برا اینکه بیخیالن،بچه استرس شما رو از بغلتون متوجه میشه
آلات فکر میکنی اینهمه خودتو زجر میدی پس فردا بزرگ بشه مدال افتخار میندازه گردنت ،والا نه
بزن به در بیخیالی ،وزن هم میگیره
من سز بچه اولم همینطور مثل شما هرررر چی خوشی و بیرون و خواب و خوراک به خودم حروم کرده بودم،خدا شاهده تا ۸ سالگی سر غذا خوردنش عذاب کشیدم دنبالش میدویدم
سر دومی علی بی غم ترین بودم،ماشالله خوش اخلاق اصلا اذیتم نکرد چون خودم رها کرده بودن همه چیو

عزیزم اون بچه یه مامان با حال خوب میخواد
حالا سرلاک بخری بدی اتفاقیم نمیوفته توش ویتامینم داره من بیرون رفتنی میدم
حداقل یکم ذهنت اروم میشه چند روز استراحت میکنی یکم جون میگیره
فک میکنی ماها که شیرخشک میدیم نگهدارنده نداره

عزیزم بچه باید تحمل کنی بیشتر بچه ها همینن ولی هرچی حساس تر بشی بده

غذای انگشتی میدی عادت کنه خودش برداره بخوره چون دوس دارن همه چیو بزارن دهنشون

مگه چند کیلو هست؟زیر خط نموداره؟

مگ چند کیلوعه نینی