۴ پاسخ

الهی شکر عزیزم اینا همش حساسیت زیاد از حد هست

خدا رو شکر که هیچی نبوده
برای حرز جوادم عزیزم من پیگیرم خالم گفت آخر هفته که شیفت حرم ندارم میرم شمارشو میگیرم برات

خدارو شکر چیزی نبوده

الهی شکر که چیزی نبود عزیزم

سوال های مرتبط

مامان ماه من🌙🌙 مامان ماه من🌙🌙 ۲ سالگی
خلاصه که شب جنگی مون هم گذشت ،فردا عصرش دخترم چون بیحال بود دوبار خوابید،هر دوبار به حالت تشنج یهو تو خواب پرید دستاش از هم باز شد و یاو ونشتناک فقط جییغ میزد،من گفتم تشنج ولی مامانم و مادرشوهرم گفتن ترسیده بچه،دیگه تحمل نکردم بچه رو بعل کردم با مامانم بردم مطب دکتر مغز و وعصاب که قبلا گیبردمش،حالا دقیقا همون روزی بود که عابر بانکاا قطع بود،خدایا بی پول چه کنم،حدود ۱۵۰۰داشتم ولی کم بود
خلاصه رفتم مطب ،دخترم فقط جیع،پون خیلی درد داشت،۵۰۰ویزیت دارم رفتم پیش دکتر گفت باید نوار مغز بگیری بعد آزمایش تا ببینم تشنج هست یا نه،خدایا با کدوم پول،گفتم خانم دکتر پول نوار مغز ندارم،گفت برو هر وقت پول داشتی بیا😭الهی خیییر نبینه منطورم این بود که مثلا کارت ملی بگیره من یکی دو روز بعد برم بهش پول بدم تا بانکها وصل بشه،خلاصه گفت اول برو ازمایش بده،نمیدونید با چه وضعی این بچه رو بعل کردم تا آزمایشگاه پیاده رفتم،یعنی قوت به جونم نبود،شوهرمم شب کار بود،آزمایش گرفتم و زنگ زدم به یکی از اقوام ۵تومن برام ریخت،خلاصه نوار معز گرفت و گفت تشنج نیست و ترسیده،تو آزمایشش هم عفونت نشون داد،گفت ببر بستری،خلاصه اوردیم ۱۷شهریور بستری یه شب تو بخش عمومی و یه شب هم ایزوله بستری شد و مرخص شد
یه قرص به داروهاش اضافه شد واس همین حالت تشنج ،که فعلا باید کم کم تا آخر شهریور قطع بشه،این وسط هم هر هقته باید میبردم بیمارستان سوختگی واس نشون دادن زخمش و چکاپ
اثاث کشی هم این وسط داشتم،دخترم تو دوران سوخکگیش اصلا غذا نمیخورد،انتی بیوتیک داشت،اسهال شدید،این وسط سرماخوردگی وحشتناک،یعنی نگم براتون که چطور جیع میزد،از صبح تا شب،الان شکر خدا بهتره،ولی هنوزم جیع های بدی میکشه،نمسدونم جرا،فقط میدونم از بعد سوختگی عصبی شده
مامان فرهان مامان فرهان ۲ سالگی
خانما من دیروز یه کار اشتباهی انجام دادم خییییلی ناراحتم؛ما بغلمون میوه فروشیه یبار که رد میشدیم پسرم یه میوه برداشت و من که دیدم گذاشت دهنش؛فروشنده گفت چیزی نگوها بزار بخوره؛بعد اون‌ماجرا من حواسم بود که همچین اتفاقی نیفته تا بد عادت نشه؛جدیدا هم ازاین ویروس گرفته بود من یه هفته بود هیچ میوه بهاری بهش نمیدادم؛امروز خواستم گوجه بگیرم در کسری از ثانیه که غافل شدم هلو برداشت و میخواست برره سمت دهنش یهویی که ازش گرفتم ناراحت شد و گریه کرد فروشنده گفت بزار بخوره بچس و گفتم‌که مریضه و هلو هم چون دهن زد یه لحظه دیگع نزاشتم سرجاش و اوردم خونه شستم و بهش دادم خورد و شبم گفتم همسرم‌میوه خرید براش؛من بخاطر مریضیش یه لحظه بد رفتار کردم و پسرم ازاینکه تو ذوقش زدم و ازش گرفتم گریه کرد؛احساس میکنم این حرکتم که توذوقش زدم یادش نمیره و بعدا براش مشکل میشه😌خییییلی ناراحتم کاش ارومتر ازش میگرفتم؛اوردم خونه توضیح دادم که مامان نشسته نمیتونی بخوری و خودش داد که بشور بخورم ولی ناراحتم خیلی