مامانا من دیشب خیلی گریه کردمو حال روحیم خیلی وحشنتاک بود سر یه موضوعی،ولی حواسم بود همش نفس عمیق میکشیدم نمیزاشتم شکمم انقباض داشته باشه اب میخوردم اب قند میخوردم با اینکه خیلی بد ناراحت بودم حپاسم بود، دخترمم هم شب‌هم صب تکون خورده بنظرتون برم یه سونو بدم یا نه میترسم

منم دیشب شوهرم باهام دعوا کرد تازه جلوی مادرش، خیلی برام داره سخت میگذره تازه الانم مامانه خودم داره میاد باید جلوش حالمو خوب بگیرم وگرنه جنگ میشه، ازصبح تا حالا هم چیزی نخوردم دیابتم دارم زیر دلمم خیلی درد میکنه دعا کنید برام به خیر بگذره

بابا یه گریه ساده ست قرار نیس اتفاقی برای بچه بیفته چرا انقدر سخت میگیرین
بچه نهایت ناراحتی شما رو حس کنه همین

نه عزیزم من همین هفته پیش دو روز پشت سر هم استرس زیادی بهم وارد شد .‌ و گریه کردم دخترم از روز دوم دگ تکون نخورد خیلی کم و بی جون. کلی شربت خوردم فیلم طنز دیدم فهمید خطر رفع شده 🥹 قربونشون برم اونم ترسیده احتمالا. امروزو استراحت کن باهاش حرف بزن واقعا همه چیو میفهمن

نه بابا نترس بچه با ابن چیزا طوریش نمیشه

نه نمی‌خواد بترسی

سلام اگر تکون خورده دیگه استرس نداشته باش
چون خودمم تو این وضعیت بودم تجربه دارم
خداروشکر مشکلی پیش نیومد برام
من به اندازه شما مراقب نبودم حتی مدت طولانی تکون نخورده بود
ولی بخیر گذشت

نه بابا نیازی نیست من یه روز در میون دارم گریه میکنم