۸ پاسخ

گلم من هشت ماهه آمپول میزنم ودارو میخورم تا شوهرم آزمایش داد مشکل از اون بو حالا دوماهه دارو مصرف میکنه به امید خدا این ما باید اقدام کنم واسه منم دعا کن

شوهرت ازمایش نداده هنوز؟؟؟

خب دوستت شاید تو ذوقش خورده شرایطشو نداره دلیل نمیشه که یکی وقتی خیلی تلاش میکنه قدرشو میدونه همه همین باشن من خودم شب عروسی با یکبار پیش اب اصلا انتطارشو نداشتم باردار شدم ۹۸ ازدواج کردم ۹۸ ارتبن دنیا اومد بشدتتت اذیت شدم انقد گریه. کردم ک نگو هنوزم بعد ۶ سال بچه ببینم حالم بد میشع
انشالله بزودی توهم حامله میشی عزیزم بیخیال باشی میشی از فکرش و استرسش ممکنه بیفتی خونریزی بیخیالی طی کن اصلا منتظر نمون یا زوم کنی روش

تنبلی تحمدان معمولا زمان میخاد تا بارداری اتفاق بیفته

نگران نباش ایشاله به زودی حامله میشی

به حکمت خدا اعتقاد داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الان جواب شوهرم‌چی بدم بگه که اینقدر رفتی آمپول زدی جواب نگرفتی چی بهش بگم

نمی‌دونم چه غلطی بکنم دنیارو سرم الان خرابه چرا که دوبار آمپول زدم جواب نداد

سوال های مرتبط

مامان عشقام مامان عشقام ۵ سالگی
مامانا دخترم پنج سالشه چند شب پیش به خالشکه 16سالشه به اشتباه گفته عوضی بعد داداشم که20سالشهو همیشه باهاش مهربون بوده بهش چشم غره رفته و پسر ابجیم که 6سالشه هم بهش گفته حرفت بد بود بگو ببخشید خواهرمم گفته دیگه نگو و خلاصه دور گرفتنش که حرفت بد بود دخترمم که اصلا تاحالاتو اون موقعیت نبودهو همشون قبلش فقط قربون صدقش میرفتنو توقع نداشته کلی گریه کرد تا خوابید صبح بهم گفت پاشو از خونه مامانجون بریم خونمون راهمون پوره رفته بودم چندروز اونجابودم گفتم چرا گفت از دایی میترسم داداشمو صدا کردم گفت ببخشید نمیدونستم انقدر میترسه من همش اون پسرخواهزمو دعوامیکنم هیچی نمیگه خلاصه کادوهم براش گرفت اما دخترم اصلا یادش نمیره همش انگار اضطراب دارهو ترسیده همش میگه میترسم نمیام دیگه اونجا هرچی باهاش حزف زدم گفتم خب معذرت خواهی کرد تموم شده سرگرمش کردم بازم هرچندوقت یکبار شبا گریه میکنه میگه انگار براش نشخوار فکری شده وسواس فکری شده هرچی میگم میگه میدونم اما نمیتونم بهش فکرنکنم همش تو فکرم میاد همش ناراحتم میکنه یه کارژ کن تو فکرم نیاد😭😭دارم سکته میکنم سر کوچیکترین چیز روان بچم بهم ریخته میترسم دچار وسواسای بزرگتر بشه بااین حساسیتای رفتاری که داره حتما میبرم روانشناس اما برای اروم شدن دلم بگید بچهای شما نشده اینطور بشن؟ 😭😭😭
مامان امیر محمد مامان امیر محمد ۵ سالگی
بیاید بگید چکار کنم وپسرم دندون های بالاییش چعار تاش خراب شده بود بعد یکبار با صورت افتاد شکست بعد چند روز یکبار عفونت میکردورم کلی اریت میشد بردیم دکتر گفت این با بیهوشی هم درست کنیم با کوچیکترین ضربه میشکنن فقط بکشید که اذیت نشه عفونت نکنه بیشتر از دوسال گذشته
حالا میره پیش دبستانی چها شنبه گفت به معلمم بگو من چند روز نمیام مریضم منم گفتم نه نمیشه اینجوری بگی باید بری با دوستات.بازی کنی کاردستی درست کنی دسگه هیچی نگفت دیروز دوباره رفتم دنبالش گفت من چند روز نمیرم گفتم چرا گفت همه بچه ها دندون دارن من ندارم انقدر گریه کرد و ناراحت بود کلی گفتم تو داری بزرگ میشی دندون های سفید و خوشگل درمیاری ساکت میشد باز شروع میکرد به معلمش مه گفتم گفت منم دقت میکنم انگار ناراخته گفتم شاید عادت نکرده زود بیدار میشه کسل
گفت میگم بخندید دندون هاتون و ببینم اینم نمیخندیده خیلی خودم ناراحت شدم معلمش گفت من سرکلاس درمورد دندون توضیح میدم که مال همه میفته دوباره درمیاد امابازم ناراحنم حتی الان که دارم مینویسم گریه میکنم دلم نمیخواد بچم ناراحت باشه دندون داداشمم اینجور بود کشیدن خب درمیاد حداقل ۷. ۸ سالگی
به نظرتون راهی هست زود تر دربیاد چکار کنم بچم حساس شده