۱۰ پاسخ

چقد سخت چه حس بدی داشتین ازدست این بچها خداروشکر بخیر گذشته

پسر من یبار تو ماشین گیر کرده
سوئیچ داخل
در قفل شد

دقیقا برامنم همین اتفاق افتاد خیلی بد بود🥴🥴🥴

خداروشکر بخیر گذشته برو یه اب میوه یه شربت درست کن هم خودت بخور هم بچه بده

درکت میکنم یبارم منو پسرم دوتایی تو حموم موندیم 🤐 در از پشت خودش بسته شد.
بعد اون قضیه دستگیره حموم رو در اوردم

ی آب عسل بخور فشارت افتاده از استرس.خداروشکر بخیر گذشت‌

بدترین حسه بقران، چند روز پیش شوهرم و بچم رفتن بیرون منم گوشی رو گذاشتم تو شارژ رفتم حموم، وای در از اینور بسته شد، هرچی تلاش کردم و گریه کردم بی فایده بود، هیچی هم نبود بشکنم اینه در رو، با شامپو دوساعت زدم تو اینه تا شکست بالاخره اومدم بیرون، با بغض زنگ زدم ب شوهرم تعریف کردم هزارتا درشت بارم کرد، که مگه چندبار نگفتم در مشکل داره میری حموم درو قفل نکن😑

منم تو حموم لباس میشورم بادست. ولی همیشه درو بازمیزارم پسرمم میاد درازمیکشه میگه میخام لباساموبشورم

اخی عزیزم منم تجربع داشتم پسرم یه ساله بوده بردمش حموم شوهرم اومد تد حموم نگاش کرد در رو قفل کرد ورفت بیرون منم اومدم بیام بیرون دیدم در قفله دخترمم بیرون بود دیگه اینقد صدا دخترم کردم ودر رو هل میدادم جاریم از طبقه پایین متوجه صدام شد اومد در رو باز کرد ولی ایقد گریع کردم اخه زمستونم بود حموم هم پر بخار احساس خفگی بهم دست داد

وای خیلی موقعیت بدی بوده من میفهمم،یبارم پسره من درو بست موند خونهرمنم بیرون انقدر گریه میکرد کوچلو بود یسالش بود،زنگ زدم بابام اومد دستگیره درو شکست تونستیم بریم تو

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم