بچه وقتی میره بازی میکنه لباساش نامرتب میشن عزیزم الان پسر بزرگ من ۸ سالشه باز میره بالا دوستاش بازی میکنه میاد باید بره حموم و لباساشو عوض کنه طبیعیه لباساش ب هم ریخته بود دیگ
اینکه ساعت ۵ بیدار کرده ک تا دیروقت نخوابه بد بوده یا اینکه تو کوچه برده با بچه ها سرگرم بشه 😕😕😕 من چرا چیز بدی ندیدم از کار مادرت
هر کسی یه روشی واسه نگهداری وبزرگ کردن بچه داره مامانت خیلی لطف کرده ولی روشش با تو یکی نبود من حساسم پیش کسی نمیزارم بلکه مجبور باشم واسه یکی دو ساعت بزارم پیش مامانم و اونم ب روش خودش نگه میداره و بنظرم نباید ناراحت بشم
عزیزم نباید ناراحت بشی
مادرت قدیمی
به روش قدیم انجام داده
فکر کرده اینجوری بهتره
منم گاهی مجبور میشم بچه رو بزار پیش مادرشوهرم
متاسفانه ۹ تا بچه رو نمیدونم چطور بزرگ کرده
بطری شیر درست کرده با آب تسویه
این بماند زورش اومده بود پوشک رو عوض کنع 🤐
من خیلی بی مهری دیدم به همون خاطر اومدم شهر دیگه وغربت البته بخاطر شغل همسرم الان خیلی راحتترم
عزیزم من دخترم که خونه ی مامانمه بخاطر بازیگوشی کلا دیرتر میخوابه هر وقدرم سعی کنم بخوابه نمیخوابه شاید دختر شمام هر چقدر مادرت تلاش کرده نخوابیده بالاخره بچه س ربات نیست که ممکنه یه روز دیر بخوابه
اگه بهش غذا نداده بود یا پوشکشو عوض نکرده بود یه چیزی
تازه لطف کرده که بچه رو زودی بیدار کرده چون شب به موقع میخوابه وهورمونهاش به موقع ترشح میشه و برای سلامتیش خیلی خوبه
کلا بعضیا مو میبینن و بعضیا پیچش مو
به نظرم اینقدر درباره ی بقیه بدبین نباش همین نادر شما رو بزرگ کرده و به اینجا رسونده پس بهش اعتماد کن
دلت پر غصه نباشه عزیزم..بچه ها الان زبون ندارن ولی وقتی بزرگتر میشن اون بی قانونی های خونه ی مادربزرگ و بیشتر دوست دارن
از اینم ک بگذریم لازم نیست همه ی روزای عمر بچگیشونو طبق اصول پیش برن نیازه ک یکم فاصله بگیریم باهاشون تا حال روحیمون بهتر شه..الان ک پیامتو میخوندم توهر کلمه ش دلم میخواست ای کاش منم مامانم نزدیکم بود یا مثل بقیه مادرشوهرم نزدیکم بود تا بچمو حداقل هفته ای ی بار نیم ساعت بزارم پیششون برم دنبال زندگیم
بخدا بچه انقد فقط منو دیده همه فکر میکنن من بد بارش اوردم..همه با طعنه میگن ب خودت وابسته ش کردی میگم خب چیکار کنم وقتی هیشکیو نمیبینه.یهو ادمم میبینه میچسبه ب من..
باورت نمیشه اگه بگم تو این دو سال چقدر از تنهاییم عذاب کشیدم.
دیگه کارم ب جایی رسیده ک پریشب از شدت خستگی روحی با گریه التماس شوهرمو میکردم توروخدا فردا فقط ی ساعت با خودت ببرش پارک من ب خودم بیام
اونم باز نبرد..ن ک دلش نخوادااا دخترم از بس منو دیده ب اسانسور نرسیده میگه مامان😑😑😑
ولی من مادرم بهتر از خودم بهش میرسه
عزیزم ایشالله سایه هممون بالای سر بچه هامون باشه من فکر میکنم بد قضاوت کردی هممون از وقتی مادر شدیم حساس و زودرنج شدیم مامانت کاره اشتباهی نکرده خواسته شب زود بخوابه که کارش درست بوده توو کوچه برده خب خواسته بچه بازی کنه حالا لباسش هم کثیف شده که مهم نیست
میدونی من یه چیزی اذیتم میکنه اینکه حتی وقتی خودم پسرمو دعوا میکنم یا تشر میزنم میپره تو بغل من اون لحظه میگم ای خاک تو سرم که بچم جز من پناهی حس نمیکنه اما من ...
یه حس غم و شادی با هم میاد سراغم که حد نداره و واقعا نمیفهمم چیکار کنم اون لحظه فقط بغلش میکنم و بوس میکنم
الهی آمین عزیزم .من هر سری میرم پسرمو برای چکاپ میبرم تهران دکتر یک روز تقریبا از پسرم دورم دوقلو هستن اما مادرم ب نحو احسن از پسرم مراقبت میکنه غذاشو میده میخابونه هروقتم رسیدم خونه دیدم پسرم ترو تمیز اراستس
الهی آمین عزیزم.ایشالله سایه همه پدر و مادرا بالای سر بچه هاشون باشه.
بخدا موندم بچه های خودشون چ جوری از اب وگل دراوردن
من دیروز پسرموگذاشتم پیشمادرشوهرمبخاطر استفراغش چیزی نمیدادم . حالش بهتر بشه
اومدم دیدم هم بستنی داده هم پسته داده هم هلو داده تازه پسرم ده روزش بود یهو چند قطره اب هندونه میچکونه تو دهنش
تازه ادعاشونم هست همه چی میدونن
من ی بار گذاشتم خونه مادرشوهرم رفتم سراغ کارام واومدم دیدم بچم ک با آب بازی کرده کل لباساش خیس بودن زود آوردم عوضش کردم روش پتو کشیدم لرز میکرد شبم تب کرد شوهرمم منو دعوا کرد ک چرا میذاری اونجا دیگه نذاشتم اونجا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.