۶ پاسخ

میگن تا ذوق چیزی کردی ذکر کامل ماشاالله رو بگو قضا بلا دفع میشه

منم اینطوریم تا دلم قنج میره برای دخترم آنی مریض میشه

بعدش بگو ماشاالله و لا حول و لا قوه الا بالله

همیشه ایه الکرسی بخون و ۴ قل

من اعتقادی ندارم ،خواهرم زادم تازه ب دنیااومده ازبس شیرینه چنان دوستش دارم میمیرم براش ،امانمیدونم چرا هربار بغلش میکنم بچه تاصبح گریه میکنه بااینکه ماشالله هم میگم ،،،،البته از دوست داشتن حسودی نمیکنم خدای نکرده

چشم زخم بیشتر از حسادت میاد یعنی طرف از حسادت زیاد با نگاهش اسیب میزنه مادر که حسادتی نداره به بچش

سوال های مرتبط

مامان فرشته ها❤👼👼 مامان فرشته ها❤👼👼 ۵ سالگی
امشب انقدر گریه کردم خدا میدونه، چرا دختر من بیشفعال باید بشه ،باورتون میشه یه دختر ۱۵ دیگه دارم نمیتونم هر دو با هم نگه دارم تا حالا نشده یه هفته بیشتر نگه دارم اون یه هفته هم همش خونه مادرشوهرم پایین میره میاد وگرنه پدر درمیاره، بعد یه هفته هم خونش مامانم هست،از دو سالگی ما فهمیدیم با بقیه یکم،فرق میکنه هر دوره هم یه جور اذیت میکنه ،الان چه جوریه حتی با اینکه دارو میخوره،بیقراره نا ارامه،زیاد حرف میزنه ،باید ببینید چی میگم ،تلویزیون نگاه نمیکنه در حد پنج دقیقه همش میخواد بره بیرون ،با بچه ها میخواد بازی کنه بیشتر اوقات نمیسازه بهشون کرم میریزه ،دست بچه ها رو فشار میده دور لبش همش لیس میزنه انقدر ابن کار و کرده دور دهن سیاه شده ،زخم شده خوب نمیشه،تازه الان کنترل شده اینه چند روز امدم یه دوز به پیشنهاد دکتر قطع کردم لامصب خیلی بد میشه خیلی، همین الان خواهرم میگه با این وضع چه جوری مدرسه میخواد بره ،پنج ساعت تو مدرسه بشینه به معلم گوش بده بچه ای همش در حال جنب وجوش هست یه جا نمیشینه ،سر سفره میرقصه تو ماشین نمیشینه همش در حال و جنب وجوش،بازی کردن زود حوصلش سر میبره،بلند میشه میره حوصلش نمیگیره،میدونم شاید الان بگیید اینا عادیه ولی چون قبلا بدتر از این بوده تحمل نداره امشب همش قلبم درد میکرد دست هامو به گوشم گرفته بودم دیگه صدای دختر هامو نشنوم بهم خیلی فشار اومده 😔😔😔😔😔😔😔دو تا روان پزشک کودک و روان شناس کودک بردم هر سه،بیشفعالی تایید کردن،کاش دخترم دارو نمیخورد ولی اگه نخوره بهم میریزه😭😭😭😭😭😭
مامان سیدعلی طاها مامان سیدعلی طاها ۵ سالگی
سلام خانوما ، من سر زایمان دومم خیلی اذیت شدم و بشدت بعدش اعصابم داغون شد ،زایمانم راحت بود ،اما پسرم زود دنیا اومده بود 36هفته و بستری بود و مراقبتهای بعدش و....، بعد پنج ماهگی فهمیدیم چشمش انحراف داره ،و به خاطر اینکه موقع زایمان بهش اکسیژن نرسیده بوده اینجوری شده و...... ، همش دکتر و.....
بشدت اذیت شدم همین که الان سه سالش کامل و درست نمیتونه حرف بزنه ،با صدای بلند حرف میزنه و جیغ جیغو هست ، هرچی هم بهش بگم آروم نمیفهمه، پسر اولم خیلی آروم و فهمیده بود واقعا باهاش وقت گذروندم و براش وقت گذاشتم ، دومی سر همین جیغ جیغو بودنش واقعا ذله شدم از دستش ، نمیدونم چیکار ، سر همین کاراش هم مدام توبیخش میکنم و دعوا و.... اونم بی تاثیر نبوده
اصلا یه موقع های هم دلم میخواد بزنمش اینقدر که رو مخ شده
الان یه عده نیان فاز روشنفکری و....بگیرن گفتم که سر پسر اولم صبر داشتم و واقعا با آرامش براش وقت میذاشتم اما این کلا انگار سر و صدا تو وجودش همش با صدای بلند و جیغ
واقعا بریدم اصلا پشیمون شدم از آوردنش ناشکری نمیکنم
ولی واقعا خسته شدم از دستش ،راه. حلی هست
کتابی چیزی بازی اسباب بازی که فقط این آروم بگیره
😭😭😭😭😭😭😭😭😭