عزیزدلم خدارو شکرکن ک بچه ت سالمه خودت خوبی ب سلامتی زایمان کردی من بچه اولم ۱۸سالگی ب دنیا اومدهیچی هم بلدنبودم خانوادم هم تا۲۰روزپیشم بودن بدرفتن شهرستان خودم تنهایی باشب بیداری و همه سختی و شیرینی بزرگش کردم اصلا ب چیزای بد فکرنکن ب این فکرکن ک همه اینا میگذره فوقش ۴ ماه سخته برات بعدش نی نی بغل میکنی مهمونی میری بیرون میری همه این ترس هاهم یادت میره
خواهر منم خیلی میترسم مادرم نیست مادر نیست خواهر هم ندارم کسیو ندارم میترسم از همه چی ولی بازم میگم خدا بزرگه
نگران نباش عزیزم منم اینجوری بودم شب اخر ک بشه ده روز مامانم دیگه نیومد پیشم روزای اول شوهرم پاشو میشست اما خودم کم کم راه افتاد تا یکماه سخته برات یاد میگیری اصلا استرس نداشته باشه خداروشکر بچت بغلته سالمه سال دیگه این موقه میگی وای من چ فکرایی میکردما همشو. یادت میره چشم بهم بزنی میبینی ک کنارت داره راه میره
سلام عزیزم نگران نباش بزار فعلا بقیه هستن انجام بدن فقط سعی کن ازشون یاد بگیری تو عمل سختی پشت سر گذاشتی به خودت زمان بده اوایل گریه هاش برات عذاب اور حس میکنی مادربدی هستی ولی همون گریه کردن هم باعث میشه تارهای صوتی بچت رشد کنن باید راه تنفسشو باز کنی یا هرکاری که لازمه براش بکنی موقعی ک گریه میوفته باهاش حرف بزن با دست دیگه نوازشش کن نگران نباش تو چهل روز اول خیلی تغییرات هورمونی داری
میک زدن زیاد هم ممکن فکش زور کافی نداشته باشه یا شیرت سیرش نکنه من اوایل یک ساعت هم میشد ولی سراغ شیرخشک نرو خودت چیزای مقوی بخور سعی کن گشنه تشنه اصلا نمونی مایعات به اندازه غذا خیلی مهم، خرما بخور کاچی با زیره و دارچین درس کن بخور دمنوش زیره و رازیانه بخور کافئین زیاد نخور
عییین روزای اول خودمی منم پر از ترس بودم وقتی تنها میشی چند روز اولش یکم سخته ولی قدرتشو پبدا میکنی نترس منم پیدا کردم مادر بودن سخته ولی کم کم از پس همه چی برمیای
من مادرم فقط یه هفته پیشم بود بابا
عزیزم.نگران نباش.یکم اراده تو قوی کن احساس مسئولیت هم خوبه.
را خودت مدام دلیل بیار.بگو اگه دماغشو نگیری تا صب اذیته نمیتونه شیر بخوره پس ارزش چند ثانیه گریه کردن رو داره.
یا حمومش ک برا تمیزی و عفونت نگرفتن بچه پس ارزش داره ده دقیقه تو حموم گریه و.....
خیلی دلیل های دیگه
ما هم مثل توییم عزیزم خدا نکنه بگن بچه مریض منم بچه اولم کلا هیچی حالیم نیست همه چی با ترس
خیلی دلم میخاد از ماهای اول زندگیش لذت ببرم ولی تا میام لذت ببرم نمیشه فقط فکر اینکه ببرمش دکتر بگن مشکلی نداره تو ذهنم طاقت درد کشیدن ندارم
عزیزم طبیعیه منم ایجورم کاملا طبیعی به مرور زمان خوب میشی منم همین جورم الان ایفدر خسنم یی انرژی
عزیزم به خاطر تغییرات هورمونات هست... کاملا طبیعیه.... منم سر بچه اولم همه ی این حس ها رو داشتم و کلی حس بد دیگه... خوابای وحشتناک و .... مرتب به خودت یاداوری کن که به خاطر هورمون هات این افکار و احساسات رو داری.... نی نیت یه ماهه بشه درست میشه
عزیزم حق داری ادم وارد یه دنیای دیگه میشه. این حالاتتم طبیعیه ولی به چیزای خوب فک کن به اینکه بچه ات سالمه.ارومه. مامان خوبی داره. به ایینکه در اینده چه لباسایی بپوشونیش چه کلاسایی بنویسیش.
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.