ساعت ۸ صب رفتم بهداشت خاست صدا قلبش بزاره گفت خانوم بو کیسه ابتون میاد برو زایشگاه منم رفتم خونه دوش گرفتم ۱۲ ظهر رفتم زایشگاه معاینه کرد گفت برو سنو بده ببینم اب دورش کم نشده منم رفتم و تا ساعت ۶ نوبتم شد سنو دادم و جوابش بردم گفت عالیه نوار قلبم گرفتن گفت مشکلی نداری برو خونت اگ درد داشتی بیا منم رفتم خونه دیدیم هر ۳ دقیقه کمتر درد شدید دارم گفتم خب بزار اگ زیادتر شد میرم یهو کیس ابم پاره شد و شوهرم خونه نبود داداشم زود اومد دنبالم بردم بیمارستان معاینه شدم گفت بستری بایدد شی و کاراهامو انجام دادن از ۷ عصر درد شدید گرفتم و امپول فشار زدن تو سرمم و دردهام ناجور شدن و ی ماما تنها هی بهم رسیدگی می کردم گفتمش تور خدا کمکم کن دارم میمیرم و دل داریم میداد ک نه چیزیت نیس و هی میگفت با دردات توهم زور بزن اصلا جیغ نزن بچت یچیزیش میشه و پمپ درد با هزارتا خاهش اورد بم وصل کرد ۴ سانت باز شدم ک اوردن واسم پمپ درد و هی معاینه ام می کرد می گفت افزین خوب پیش رفت داری منم از درد دیگه نا امید بودم ک بتونم ولی بلاخره ساعت ۳ بود اومد بیرون و ۲۵۰۰ بود خداروشکر هم چیش اوک بود دستگاه نرفت

۲۳ پاسخ

خداروشکر مبارک باشه عزیزم

قدمش مبارکه

بوی کیسه اب چجوریه؟؟؟ بوی خون نمیده احیانا؟؟؟

به سلامتی مبارکااااا باشه

گوگولیییی ایشالا ک قدمش پر خیر برکت باشه

آخییش ک آخرش قشنگ بود بسلامتی عزیزم مبارکت باشه🥰

مبارکه عزیزم

یه سوالی داشتم کیسه آب مگه بوی خاصی داره؟

چه عجب بهداشت یک جا اشتباه نکرده بود مبارکت باشه قدمش خیر و پر برکت باشه گلم

وااای عزیزم به سلامتی قدمش پر خیر و برکت😍

ای ننه چقد عجله داشت شیطون بلا
کاری کرده بودی که کیسه آبت سوراخ شده بود؟؟

خداروشکر بسلامتی زایمان کردی
قدمش پر خیرو برکت باشه براتون

بخیه خوردی؟

فدات مگه کیسه اب بو میده🤔

به سلامتی عزیزم

یعنی چی بو کیسه آبتون میاد ؟؟؟

اخیییی مبارک باشه عزیزم بسلامتی 😍😍😘😍😘😘

بسلامتی خداروشکر مبارک باشه عزیزم

به سلامتی مبارک
چ بهداشت زرنگی چ قشنگ فهمیده چ

خداروشکر

عزیزم خداروشکر بسلامتی

عزیزم قدمش مبارک باشه 🥲😘

خداروشکر پاقدمش خیرباشه براتون😍🥰

سوال های مرتبط

مامان الناز مامان الناز ۱ ماهگی
پارت سوم
بعدش که رفتیم سونو ساعت ۸ نوبتم شد ما تا اون لحطه فقط در حال اشک ریختن بودم
شوهرم قسمم میداد تروخدا گریه نکن😂خیلی درد داشتم
سونو دادم گفت آب جنین کم شده اومدیم خونه ساعت ۹ زنگ زدم ماما همراه گرفتم و نامه رو فرستاد دم خونه روش گرفتم با وسایل ساعت ۱۲ راهی بیمارستان شدم
بیمارستان به محص چک کردن سونو گفت سریع لباس عوص کن بستری شی
منم با ترس و گریه لباس عوض کردم
وفتی رفتم اتاق زایشگاه معاینه کرد گفت ۳ سانتی
بهم سرم و آمپول فشار زدن و یک آمپول زدن ک دهانه رحمم نرم شه از ساعت ۱۲ تا ۳ شدم ۵ سانت
همه تشویقم میکردم میگفتن عالیهههه
اما احتمال داشت سزارین شم دکتر پخش خانوم سوسن داور پناه گفت اصلا لگن مناسبی نداره اگر تا یکساعت دیگ پیشرفت نداشت ببرین سزارین
برام توپ آوردن بهم ورزش دادن منم با هزار درد رو توپ رفتم شدم ۶ سانت ک مامام همراه رسید
واقعا حضورش عالی بود دلگرمی کرد دردا به ۱۰۰ رسیده بود باید میرفتم حالت سجده منم از ۲ شب قبل نخوابیده بودم غذا ام نخورده بودم اصلا نمیتونستم هیچی دیگ حالیم نبود فقط یادمه ک درد میکشیدم حتی نمی‌فهمیدم چی میگفتن بهم
مامان میراث🦋💙 مامان میراث🦋💙 ۲ ماهگی
ب شوهرم گفتم بریم بیمارستان سونو آخری رو نشون ندیم بگیم درد زایمان دارم
گفت بریم رفتم منو ک دید شناخت گفتم ۳۵ هفته اومدم قبولم نکردین الان ۳۶ هفتم آمپول ریه هم ۳ روز پیش دو دوز زدم اط صبحه درد زایمان دارم گفت دراز بکش معاینه کنم معاینه کرد گفت ۴ سانت بازی برو ی ساعت پیاده روی کن بیا ک بستریت کنیم رفتم ی ساعت پیاده روی برگشتم بستری شدم معاینه کرد گفت ۵ سانتی روندت خوبه ی ساعت بعدش اومد گفت اوه ۹ سانت شدی یکم فشار آورد بهم موقع معاینه گفت ده سانت شدی زور بزن زور زدن سخت ترین قسمت ماجرا بود دردا هم از ۵ سانت ب اونور دیگ شدید بود ی سره گرفته بود گاهی یکم شل تر بود خلاصه ی ساعتی هم‌زور زدم اومد گفت موهای بچرو دارم میبینم ادامه بده دیگ توانم جمع کردم چن تا زور دیگم زدمو گفت دیگ زور نزن بیا رو تخت زایشگاه ب هيچ عنوان زور نزنی ک بچت میوفته روزمین رفتم‌ روتخت گفت تند تند نفس بکش یهو بچه لیز خوردو اومد گذاشتنش تو بغلم ۲۸۰۰ وزنش بود دستگاهم نرفت خداروشکر فرداش مرخص شدم اومدم خونه دوتا بخیه خوردم طبیعی زایمان کردم واقعا راضی بودم‌اول تا آخر ۳ ساعت زایمانم تو بیمارستان طول کشید بعدش درد هست ولی قابل تحمل امروز تقريبا ۶۰ درصد دردام‌کمتر شده یکم بخیه ها و باسنم درد میکنه جوجمم سالمو سلامت تو بغلمه شیرمم داره زیاد میشه ان شالله خدا همونطور ک برامن همه چی رو درست کرد براهمتون درست کنه و مراد همتون رو بخوشی بده