حس خوب💕

بعد از بارداری سختی ک داشتم و بعد از زایمانم روزهای خیلی بدی سپری کردم خیلی تنها بودم و یه طرفم خونه نداشتم مجبور بودم خونه پدرشوهرم بمونم بعد از مدتها رفتم خونه مامانم وای ک چقد خوب بود چقدددد حیاط قشنگش بهم انگیزه و حس خوب داد😍😍😍😍
فقط حیف ک مریض احواله براش خیلی دعا کنید واقعا همه جوره هوامو داشت و داره
من و دخترم بعد از مدتها زدیم بیرون و اومدیم خونه مامانم و خودمون چند شب خابیدیم چقد خوبه 😍🥹حس اینکه از زندان آزاد شده بودم و دارم
اینم بگم خونه مامانم نمی‌رفتم چون هوا گرم بود و خیلی پشه داشتن و من میترسیدم ک دخترم اذیت بشه الان دیگه هوا خیلی بهتر شده و گرم نیس و پشه ها رفتن...
بمونه ب یادگار از ۱۲ مرداد
دخترمم ۳ ماه و ۲۲ روزشه🌱🌱🌱

تصویر
۴ پاسخ

به به چ جای باصفاییییی😍😍😍
انشالله همیشه ب خوشی عزیزم

بسلامتی عزیزم
واقعا هیچکس مادر نمیشه
انشالله خدا همه پدر مادرها رو حفظشون کنه
منم خونه مادرمم اصلا دلم نیمخاد برم خونه تنها بمونم
میترسم
اینجا همه چی اوکی هست سایشون مستدام انشالله

ای جونم خونشون کجاست؟؟

چه با صفا انشاالله خداوند به مادرتون سلامتی بده و سایشون از سرتون کم نشه و گل دخترت هم به سلامتی و خوشی بزرگ بشه و ارزو میکنم زودتر خونه خودت بری چون میدونم خیلی سخته منم بعد2.5سال الان یکهفتس از پدرشوهرم اینا جداشدم و اومدم خونه خودم

مقالات مرتبط

مراقبت از نوزاد تازه متولد شده
نوزاد تازه متولد شده و همه نکات مراقبت از آن
حس بویایی در کودکان شیرخوار
حس بویایی در کودکان شیرخوار
مراقبت های بعد از ختنه نوزاد
درمان خانگی عفونت بعد از ختنه | پماد و شستشوی محل ختنه
حس لامسه در کودکان شیرخوار
حس لامسه در کودکان شیرخوار

سوال های مرتبط

مامان مهرسا💕 مامان مهرسا💕 ۵ ماهگی
خانوما میخوام تجربه بچه دارشدنمو بگم وقتی ده روز از به دنیا اومدنش گذشت برگشتم خونمون خونه ی مامانم بودم همه مسئولیت بچه رو خودم گردن گرفتم هیشکی کمکم نکرد شوهرم ذره ای درکم نکرد خیلی شبا رو تا ساعت ۳ بیدار میموندم به خودم فوش میدادم ک چرا ازدواج کردم چرا بچه دار شدم خیلی افسرده بودم اصلا از بچه ام لذت نمیبردم ولی بعدش ک چهلم بچم گذشت به همه چی عادت کردم خداروشکر دخترم خیلی آرومه اصلا اذیتم نکرد بعد چهلم دیگه شبا برا شیر بلند نمیشه ساعت ۱۱ می‌خوابه ساعت شش بلند میشه روال همه چی اومد دستم افسردگیم کمتر شده دخترم بزرگ شده دیگه مثل روزای اول بوی نی نی نمیده🥺 خیلی دلم تنگ شده ولی الان خیلی لذت میبرم صبا ک از خواب بلند میشم دخترمو میبینم ذوق مرگ میشم یه حس خیلی خوبی دارم ک نمیتونم توصیفش کنم همه بهم میگن مامان کوچلو وقتی به دخترم میگن برو بغل مامانت خیلی حس خوبی می‌گیرم الان منم یه مامانم عاشق دخترم ولی روزای اول خیلی اذیت شدم هیچوقت نمیخوام به اون روزا برگردم.........
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان میکائیل و راحیل مامان میکائیل و راحیل ۶ ماهگی
حس خوب ینی بعد مدت ها ک مریض بودم امروز از صبح اول خونه رو حسابی تمیز کردم بچه هارو حمام بردم خوابوندمشون یه کم ب خودم رسیدم الان پسرم بیدار شده خوراکی میخوره
یه اسپند هم دود کردم برای این حال خوش امروزمون
خدایا شکرت☺️
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان جانا🩷 مامان جانا🩷 ۷ ماهگی
امروز تقربیا بعد 3 ماه اومدم خونه ک دو تنها بمونم با دخترم.امیدوارم اروم باشه و اذیت نکنه.خونه مامانم ک یک ماهی میشد شبا میخوابید قشنگ صبح پاذمیشد شیر میخنرد تو روزم دو بار خواب عمیق داشت.خدا کنه بمونه همینجور.استرس دارم.امروز اول ک انردم تو خونه خیلی لجدکرد ولی الان اروم شوه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان علیسان مامان علیسان ۶ ماهگی
امروز بعد مدتها از خونه درامودیم و رفتیم خونه مادر همسرم، پسرم برعکس همیشه که خب آرومه، یه هو بنای گریه گذاشت و نه با پستونک و نه با هیچ چیز دگه آروم نشد خیلی عجیب غریب بود، خدا میدوه چقدر آشفته شدم، خودم که از بیرون رفتن میترسیدم از بعد زایمان، الان بدتر هم شدم🥺
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۸ ماهگی
سلام بلاخره منم با دخترم رفتم سفر دو روزه ک از خونه زدیم بیرون تا این لحظه وسیله ای ک خیلی لازم شده تشک گارد دارش توی ماشینم ب جای کریر گذاشتم خیلی راحتر و بهتر بود و کالسکه واقعا خوب بود این دوتا ...
ابم من دوتا دبه اب برداشتم ک براش شیر درست میکنم اب خود اصفهان باشه
البته اب ماجان براش اوردم ولی هنوز نیاز نشده...
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۴ ماهگی
خانوما من تو خونه خودم خیلی دلم میگیره دلتنگ خونه مامانم میشم از علایم افسردگی بعد زایمان می‌تونه باشه؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ارسام مامان ارسام ۴ ماهگی
مامانا من از تولد پسرم تا الان خونه بابام بودم وپسرم فوق العاده به مامانم وابسته هست با صداش آروم میشه وقتی تو بغلشه با آرامش میخوابه از اولم بیشتر مامانم میگرفتش. الان میخوام برگردم خونه خودم. خونه خودمم از مامانم اینا یک ساعت نیم دوساعت دوره و نمی تونم دیگه زیاد بیارمش. یه نکته ام که خیلی مهمه اینکه خونه بابام خیلی شلوغ پلوغ هست پسرمم به این شلوغی عادت کرده به بچه های داداشم اینا. خیلی دوستشون داره کنارشون خیلی قشنگ آروم میگیره به نظرتون با بردنش جدا بشه اذیت نمیشه کسی بوده تو این شرایط بوده چیکار کردین که بچه تون کمتر اذیت شه و به خونه خودمون عادت کنه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان وروجک💙 مامان وروجک💙 ۵ ماهگی
خانما پشه دیدم تو اتاق رو دستم 🤦🏻‍♀️کنار بچم دراز کشیده بودم .. نکنه بچمو نیش بزنن
خونه خودمون ک پشه نداریم خونه مادرشوهرمم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان جوجه فینگو🐧🩵 مامان جوجه فینگو🐧🩵 ۸ ماهگی
هیچ چیز مث پودر بچه نمیشه
ازین ب بعد ک هوا گرم میشه خیلی خوبه
پماد و کرم ک هوا گرم باشه بیشتر عرق سوز میشه فک کنم
ولی پودر خیلس خوبه رصوبت و نم خمه جذب میکنه و عرق سوز هم نمیشه
پای پسر سوخته بود یه فته میشه
کالاندولا زدم بدتر قرمز شد چون هوا گرم بود
ولی پودر بچه زدم الان خوب شده
اول میشورم با پنبه بعد خشک میکنم و پودر میزنم خیلی خوبه اینجوری
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گنجشک کوچولو 🐦 مامان گنجشک کوچولو 🐦 ۴ ماهگی
الآن ک هوا گرم شده برقا می‌ره خونه گرمه
شیر خشک رو کجا نگهداری میکنین؟
مامان گیسو و حامیم مامان گیسو و حامیم ۴ ماهگی
مامانایی که بچه هاتون تو سن ۴.۵سال هستن هنوزم جایی میرید اذیت میکنن؟؟
من دخترم بچه تر بود خیلی خوب بود الان هرچی سنش دارع بیشتر میشه خیلی بدتر میشه اذیت میکنه لجباز اصلا خیلی بد شده اصلا دوس ندارم باهاش خونه کسی برم حتی خونه مامانم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان جانانم👩🏻‍🍼 مامان جانانم👩🏻‍🍼 ۴ ماهگی
مامانا من دخترم خیلی بغلی شده اصلا نمی تونیم زمین بزاریمش
من از ۴ ماهکی تا الان خونه مامانم هستم الان فقط چند روزه رفتم خونه خودم ولی باز انقدر خسته میشم رپزا میام خونه مامانم شبا مبرم خونم به هیچ کاریم نمی تونم برسم پیشنهادی دارین ؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ملورین🎀 مامان ملورین🎀 ۴ ماهگی
جمعه مجبورم بزارمش ملورین ی روز پیش مامانم 🥲💔از همین الان دلم براش تنگ شده سه ماه بدون وقفه کناره دخترم بودم حتی دستشویی هم با استرس میرفتم 💔خیلی نگرانم ک
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان مهوا مامان مهوا ۳ ماهگی
بااینکه خونه دار بودم گاهی چون شمارش رو حفظ بودم سیو میکردم عکسش رو می‌دیدم خیلی گریه میکردم...تا اینکه حامله شدم و دخترم مهوا ب دنیا اومد بعد زمانی ک بیمارستان بودم و زایمان کردم دخترم رو بردن بخش ان ای سیو..اونجا همینطوری. داشتم حرف میزدم ک نگو یه از اقوام های اونا تو بخش نوزادان پرستاربوده از روی خود شیرینی منو ک شناخته زنگ میزنع ب آقا مهدی می‌گه اون خانومی کی میخواستی بچش هم ب دنیا اومده
مامان نی نی مامان نی نی ۷ ماهگی
از بعد زایمان با اینکه هوا رو به خوب شدنه چرا اینقدر من سرما میخورم و مریض میشم؟؟
تازه خوب شده بودم😔
مشاهده ۱ پاسخ دیگر