سلام تا حالا شده کسی به خودتون و بچه‌تون حس منفی بده؟ به طوری که شب تا صبح خوابتون نبره؟!
من مادرشوهرم و جاریم اینجورین. مادر شوهرم مدام بچه منو با بچه جاریم مقایسه می‌کنه در صورتی که بچه من چهارسالشه بچه اون می‌ره کلاس پنجم همه‌اش میگی بچه جاریم اندازه بچه تو که بود فلان کارو می‌کرد فلان بازی رو می‌کرد کاردستی درست می‌کرد. بچه تو هیچی بلد نیست در حالی که بچه جاری من فوق‌العاده بی‌ادبه هنوز بلد نیست سلام کنه سر بزرگتر داد می‌زنه به شدت حسوده ولی هیشکی جرات نداره چیزی بهش بگه جاریم هم هر وقت بچه منو می‌بینه بهش خیره میشه میگه این چشه؟ چرا اینجوریه؟ در صورتی که بچه من عادیه و هیچ مشکلی ندارم
به شوهرم میگم اینا اینجوری به من می‌گن تازه یه چیزی هم بدهکار میشم اینقدر باهام دعوا می‌کنه که تو خودت مریضی و مشکل داری و تا یه مدت منتظر می‌مونه من یه اشتباهی کنم مثلا غذام بسوزه بهم میگه به جای اینکه بگی فلانی اینو بهم گفت آشپزی یاد بگیر.
خسته شدم خیلی تنهام هیشکی نیست باهاش دردودل کنم😔

۷ پاسخ

دفعه بعدی که جاریت گفت این چشه؟؟ ازش بپرس چشه؟؟ بگو منظورت چیه.ببین چی میخواد بگه

دقیقن برای من هم پیش اومده هزاران بار...اینبار به شوهرم گفتم..جلوی خودم کلی چیز به مادرش گفت...گفت که مادر من زشته برای سن و سال تو که دوتا بچه با هم مقایسه کنی...من دوتا بچه دارم صحیح و سالم...وسلام..

خب جوابشونو بده

جوابشونو بده بی کاری من ب خدا هر کی چیزی ب بچم یا خودم بگه رک حرفم میزنم با شوخی و خنده البته دقیقا شوهر منم همینه نگران نباش منم خیلی تنهام ن خواهری ن دوستی درکت میکنم آدم دوس داره بعضی وقتا با یکی حرف بزنه

بنظرم بشما یه چیزی داری که داره بتو حسودی میکنه و اینجوری بهمت میریزه شما هم اونو با بقیه مادر شوهرا مقایسه کن مثلا بهش بگو خواهرم خیلی شانس داشت مادر شوهرش وقتی میره خونش اینو تحویل میگیره اینقدر خوشحال برمیگرده خونش و از این مقایسه ها اونو با همسایه دوست آشنا بکن تا آدم بشه

جوابشونو بده بعدشم شوهر منم همین جوریه
شده بین من جاری هام طرف داری اونا رو کرده😭

منم همینم بچه ی منو جاریم و خواهر شوهرم هم سنن همه مقایسشون میکنن با هم دیگه .........

سوال های مرتبط

مامان مهیار مامان مهیار ۳ سالگی
مامان اهورا مامان اهورا ۴ سالگی
من با جاریم همچین رابطه خوبی ندارم دعوا هم ندارم
شیش ماهه بچه دار شده من زیاد بچه شو بغل نمیکنم رفتارهای جاریمو دوست ندارم
خودشم هیچ رسیدگی به بچه ندارم هیچی
بچه ش شیش ماهه الان
امروز خودش دستش بند بود بچه خواب بود گریه کرد من دوییدم برش داشتم تا بغل زدم اومد ازم گرفت. خیلی زودتر یه دقیقه. بچه هم گریه نمی‌کردم نمودید داشت می‌خندید
بعد گذاشتمش زمین رفت سراغ کارش باز بچه نق زدن من اینو اونور بالش گذاشتم حالت نیمه نشسته نشوندمش و منو خواهر شوهرم جلوش بودیم بازی میکردیم و اونم خوشحال بود میخندید
ببین یک دقیقه نشدبدو اومد بچه رو بغل زد برد گفت شیر میخواد
یعنی یه جوری رفتارش رو مغزمه که فقط دارم خودمو فحش میدم به تو چه که بچه گربه کرد
بعد برادر شوهرم بچه رو گرفت رومبلی نشسته بودن بچه رو رو مبل نشوند به خودش تکیه داده بود نیمه نشسته. بعد ده دقیقه اومد بچه رو گرفت گفت بچه نباید بشینه که زوده🙄 بچه شیش ماه رو میگه زوده
بعدنه که یکی خودش خیلی مراقب بچه ستا. اصلا نق می نه گریه می‌کنه بغلش نمیکنه غذای سفره می‌کنه دهنش کمکیشو با آبمیون شروع کرده وهزااارتا چیز دیگه که اصلا برا من قفل
مامان علي محمد مامان علي محمد ۴ سالگی
امشب علیمحد رو برده بودیم بیرون و دلش فست فود میخواست رفتیم فود کورت ترک مال ی بخشی از اونجارو خانه بازی کردن برای بازی بچه ها
علیمحمد که اونجا رو‌دید بیخیال غذا شد و رفت برای بازی
ماهم درست کنار اونجا نشستیم که دید داشته باشیم
علیمحمد با ی پسر همسن خودش داشتن شن بازی میکردم که اون بچه به زور وسایل رو از علیمحمد میگرفت و علیمحمد هم عصبانی شد و ی مشت شن پاشبد رو صورت بچه🤦🏻‍♀️حالا پدر بچه به سرعت دوید تو و ی سیلی زد به علیمحمد و چون علیمحمد تا به حال نه از من و نه از پدرش همچین حرکتی ندیده هاج و واج مونده بود ما خودمونم حیرون موندیم از عکسالعمل این عاغا
بعدشم هی میگفت که وقتی بلد نیستین بچه تربیت کنین چرا این وحیشی رو میارین خونه بازی همسرم به شدت عصبی شدن ولی من نذاشتم هیچ واکنشی نشون بدن و خودم بهشون گفتم که آقا اینا بچه هستن و شما حق نداشتین که دست رو بچه من بلند کنین و بعد از اون هم بچه رو وحشی خطاب کنین به نظرم تو تربیت خود شما خیلی کوتاهی شده که به ی بچه ۳۰،۴۰سال کوچیکتر از خودتون دست بلند میکنین چون بچه اون عاغا هم اصلا چیزیش نشده بود و الکی داشت کاسه داغ‌تر از آش میشد