۱۱ پاسخ

اولین بار یکنفر میگه دلش واسه اتاق عمل تنگ شده

وااااقعا چقدر جالب تا حالا نشنیده بودم کسی اینقدر دلتنگ اون لحظات بشه

واسه اتاق عمل دلت تنگ شده؟
چه دلی داری تو دختر🤣

من از استرس دارم توخودم میمیرمم شما پیشتون خوشه کاسه داشتینه 😅

برات خاطر انگیزه و حس خوب میگیره آدم با اینکه درد هم داری چون نتیجه ۹ماه انتظار و استرس و سختی به پایان رسیده و لحظه ای هست که ثمره اون نه ماه رو بدست میاری وعشقی که اصلا در طول زندگیت تجربه نکردی رو تجربه می‌کنه مادر ..

تهرانی شما عزیزم،؟ کدوم بیمارستان بودی

وای من عاشق اتاق عمل و دکترم و بیمارستانم بودم🥺
خیلی بهم اتاق عمل خوش گذشت به هرکی میگم برگاش میریزه چه خوبه یکی مثل خودم پیدا شده

عزیزم سوند وصل کردنی درد داشت؟

منم دلتنگ بیمارستان و اتاق عملم 😂آخه خیلی لحظات قشنگی بود واقعا

وای منم روزای زایمانم برام خیلی خاطره انگیز شد، خوش گذشت😂

من ریدم تو اون روزا🥴🤣

سوال های مرتبط

مامان آرن👶 مامان آرن👶 روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستای قشنگم
من اومدم از تجربه عمل سزارینم و تجربه بیمارستان بگم بهتون امیدوارم به دردتون بخوره ❤
اول اینکه ۳۸هفته و صفر روز بچم به دنیا اومد با وزن ۲۹۰۰
الکی خودتونو خسته وزن گیری نکنید همش ژنتیک هست من بهترین تغذیه رو داشتم باز با این حال وزنش بیشتر نشد .
😅مامانای عزیز من اصلا شب قبل عمل نخوابیدم تو راه بیمارستان به همسرم میگفتم من تو اتاق عمل میخوابم انقد که بیخواب بودم خانوادمم به مسخره کردن من میگفتن حتما با استرس اتاق عمل میخوابی به همین خیال باش😑رفتیم پذیرش شدیم تو لابی منتظر موندیم و اومدن دنبالمون با همسرم تا جلو در بلوک زایمان بودیم بعدش من رفتم داخل و همسرم پشت در بود کل لباس در اوردن لباس اتاق عمل دادن و یه سری سوالات پرسیدن و سرویس رفتم و رفتم رو یه تخت دراز کشیدن فشارم و گرفتن و از بچه ان اس تی گرفتن و همه چی خوب بود قرار بود من اولین نفر اتاق عمل دکترم باشم و ده دقیقه دیقه برم اتاق عمل اما به دکترم بیمار اورژانسی افتاد و یه ساعت بعد بردنم اتاق عمل،قبل اتاق تو اون یه ساعت😅من خوابیدم تو بخش یه عالم مریض دیگه ام بود که وقتی پاشدم فقط یه نفر بود و پرستار گفت تو توابتو اوردی و چه ریلکس خوابیدی😑😑بعد از خوابی که کردم یواش یواش باید اماده رفتن میشدم و قبل عمل یه قسمت خیلی بدی بود به اسم سوند ،فک نمیکردم انقد درد داشته باشه یه درد خیلی بد و با سوزش شدید کاش میشد این سوندو تو بی حسی زد 😓😓
بعد سوند سوار ویلچر کردن و بردن تو بخش اتاق عملا روی تخت و منتظر اماده شدن اتاق عملم بودم که برم برا عمل و دکترمو دیدم و و یه سری پرستار سوال میپرسیدن