سلام دخی خوشگلا.وای از صبح تا همین الان من درگیر کارای خونه بودم هرکاری که فک کنین امروز انجام دادم از جارو کردن و طی کشیدن حتی مبلارو جابه جا کردم زیرشو تمیز کردم لباس شستنو تا کردنو حموم رفتن خودمو بچه و غذا دو نوبت پختنو خرید خونه رفتنو گردگیری کردنو شیشه هارو تمیز کردن و و و .....واقعا الان فک میکنم چجوری هنوز سرپام الانم شامم آماده منتظر پسرم بیاد خونه رفته پارک شامشو بدمو بخوابونمش دیگه وقتم واسه خودم باشه.میگم این روتین تقریبا هر روز منه با این حجم گردو خاک اگه دو سه روز یه بار تمیز نکنم خونرو خاک برمیداره پاهای بچم دیدنی میشه میگم شماهام خونتون انقد زود به زود بهم میریزه کثیف نیستا خونم فقط این خاک لعنتی سرویسم کرده.خونمم تقریبا بزرگه واقعا خسته شدم انقد اذیتم دلم میخواد برم تو یه خونه ۳۰ متری دیگه😐و سوال بعدی اینکه شما برای از بین رفتن زردی موها بعد دکلره تو خونه چیکار میکنین؟؟پیشاپیش سپاس بابت جواباتون😅😍😍🥰

تصویر
۷ پاسخ

چند بار ک رنگساژ بزنی زردی از بین میره


و اینک موهاش اول خیس کن و بعد شامپو بنفش بزن چند دقیقه بمونه رو موهات و بعدم بشور

خسته نباشی گلم شامپوبنفش بزن عالی

آفرین ماشالله
شامپو بنفش بزن عزیزم
خوشرنگ میشه

خسته نباشی جیگر
وای من ک حصلم نمیکشه

من حوصلم نمیشه تمیزکاریم همون موقع معلومه دیگه ولش کردم تابچه هاعقل توسرشون بیادلبلستم عین لباس منه

خستههه نبااشی باانوجاان❤️

خسته نباشی بله منم یک روز درمیون همه این کارارو میکنم🥺

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آموزش توالت رفتن کودکان
آموزش توالت رفتن کودکان | زمان و روش مناسب آموزش دستشویی ر...
آموزش خواندن ساعت
برای آموزش خواندن ساعت به کودکان چه کنیم؟

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۵ سالگی
دوستان این اسپری لکه بر ونیش رو من برای کتونی های پسرم استفاده میکنم خیلی خوبه
ولی برای لباس زیاد ازش جواب نگرفتم نمیدونم چرا ،انگار اون مدل پودریش برای لکه های لباس بهتر عمل میکنه

در هر صورت خواستم بگم اگر مثل من مشکل دارین با تمیز کردن کفش هاتون از این حتما استفاده کنید
من قبلا مجبور بودم هر دو ،سه روز کتونی های پسرم رو بشورم اما الان با این راحت تمیز میشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گل پسر مامان گل پسر ۵ سالگی
خانما من اقدام کردم ، امروز روز موعدمه البته هر ماه چند روزی تاخیر دارم واسه همین امروز تست نزدم گذاشتم چند روز بگذره بعد ، فقط این که اومدم خونه مامانم اینا این دو روز آخر هفته رو ، بعد مامانم تو غذا زعفران ریخته نمی‌خوام فعلا بهش بگم چون می‌دونم هی میخواد بپرسه چی شد بارداری با نه ؟😃 به نظرتون بعد از غذا سالاد شیرازی که آبغوره داره بخورم اون زعفرانو خنثی می‌کنه ؟😁
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان boys مامان boys ۵ سالگی
سلام مامانا نمیدونم واسه شما هم پیش میاد یا نه پسرم ۴۱ روزشه تو خونه صبح تا شب گریه بهونه شیر زیاد میخوره بغل میخواد تازه یه هفته ست یه کم گریه های روزش کمتر شده امروز جمعه از ظهر خونه مامانم خواب آروم شیز زیاد نمی‌خواست راحت تخت خواب بود همه با شوخی میگفتن ببین تو الکی میکی تو خونه اونجوری این بچه به این خوبی همش خواب راحت ببین تو بغل ما چه ارومه وای حرصم میگیره ها رسیدیم خونه کلی گریه کرد کلی شیر خورد اصلا نمیخواد من یه ثانیه از پیشش برم چرا بچه ها کاراشون همیشه برعکسه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان boys مامان boys ۵ سالگی
سلام مامانا بچه من دیروز دوماهه شد شیر خودمو میدم من هیچی نمیخورم از صبح فقط یه کم صبونه یه کم ناهار یه کم شام هرچیزی هم نمیخورم حبوبات و اینا هیچی بینش ۳تا خرما یه چایی، دو سه لقمه ارده شیره و همش عرق نعنا، حالا نمیدونم خدا خواهی یا بخاطر خرما و ارده شیره شیرم خوبه خداروشکر ولی خودم شدم پوست استخون سر اون یکی پسرمم همین بودم صورتم که پیر شده لاغر هر روز بدتر میشم جمعه ها میزم خونه مامانم همه بهم میگن چقدر لاغر شدی مخصوصا صورتم مامانم میگه بابا بخور ما اون موقع خونه مادرشوهر زندکی میکردیم هر غذایی درست میکردن می‌خوردیم مگه سوا چیزی واسه خودمون درست میکردیم بچه هامونم عادت میکردن شیرمونو میخوردن میگه بخور عادت میکنه ولی من وقتایی که بچم بیشتر میپیچه به خودش و همش گریه میکنم خودمو مقصر میدونم میگم یه کوچولو فلان چیزو خوردم اینجوری شد نمیخوام هم خودم هم پدر بچه اون روز در میاد واقعا پسر اولمم همینجور بودم شده بود بعد دو سال عین مرده متحرک و رفتم بعد دوسال و بیست روز تو صورتم ژل زدم ولی الان به شدت پسرم بدغذاست واقعا چی درسته طرز فکر من یا بقیه؟ شماها که شیر خودتون میدید واقعا چیکار میکنید ؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دردونه قلبم مامان دردونه قلبم ۵ سالگی
سلام از صبح با دخترم کلی وقت گذروندم صبح بازی کردیم تمرین تمیز کاری خونه و نهار عصر پارک بردم کلاس بردم باباش کلا امروز تا عصر خونه نبود عصر اومد مترو از بیرون آورد خونه شام خوردیم من خیلی خسته بودم یه تلفن داشتم حرف می زدم این پدر دختر دعوا شون دخترم خیلی حساسه البته خسته هم بود شوهر بی شعور منم بدتر از بچه اس والا خلاصه دخترم گریه کرد چرا لیوان آب منو خوردی باباش میگه من از کجا بدونم می خواستی بخوری هرچی گف برم یکی دیگه بیارم این گف نه اون فلان اله بله جیغ می زداروم نمیشد آخرش شوهرم هم عصبی شد گف بی خود پس به درک خلاصه من نفهمیدم چی گفتن تو تلفن قطع کردم دخترم شروع کرد به گریه و بهونه که میام تخت شما بخوابم منم گفتم خودت خواستی بری اتاقت برو از پشت یه دونه زدم رو بازوش بعد موقع خواب ازش معذرت خواستم میگم این همه از صبح برای آرامش و خوشحال کردنش زحمت کشیدم آخرش خراب کردم خیلی ناراحتم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۵ سالگی
امشب با حرفای پسرم اشکام ریخت
میخواست بخوابه یهو دیدم بغض کرده میگه مامان اسقاطیل از کجا اومد؟
گفتم مامان نیومده که اونم یه کشوره بعد دیدم میگه لهنت بهش دلم برا دوستام تنگ شده دلم برا اینستا تنگ شده و شروع کرد گریه انقد بغلش کردم باهاش حرف زدم خودمو محکم گرفتم که جلوش گریه نکنم
تازه سعی میکنیم زیاد جو خونه متشنج نباشه
امروز بردمش پارک
ولی نمیدونم چرا یهو انقد ناراحت شد
😭😭😭😭😭😭
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان برنسس مامان برنسس ۵ سالگی
سلام مامانا خوبید طهرتون بخیر میگم بچهای شما صبح تا طهر داخل خونه چیکار میکنند. دختر من عصرا میره کلاس و بارک ولی صبح تا طهر که داخل خونه است همش حوصلش سر میره میگه گوشی بده دستم. منم حوصله بازی باهاش ندارم یعنی من از یک سال و خوردگی تا 4 سالگی خیلی باهاش بازی کردم بخاطر همین خستم و دیگه حوصله بازی باهاش ندارم
مامان احمدرضا🤍ونی نی مامان احمدرضا🤍ونی نی ۵ سالگی
دوتا پسر دارم اولی پنج ساله
دومی یک ماه و نیمه
همش میگم نونت نبود آبت نبود
خدایی خوشی و راحتی ث آزادی ب آدما نیومده
پارسال تابستون انقد. راحت بودم آزاد بودم رها بودم.هر شب پارک بودیم.دوبار اصفهان رفتم .شمال رفتم.مشهد رفتم.شهرکرد رفتم.
تا اینکه خوشی زد زیر دلم .و حامله شدم.شهریور بیبی م مثبت شد.
و الان که پسر دومم یک ماهو نیمس.داغونم.زندگیم ریخته ب هم.از پس دوتا بچه برنمی‌آمد.نمیتونم برگردم سر خونه زندگیم.پسر بزرگم سه ساعت خونه مامانم پیش من.سه ساعت خونه مادرشوهر.شبا برا خواب با باش خونه.خودم حوصله ندارم .پشیمونم.پشیمون از بچه دوم آوردن
مامانم همش سرزنش میکنه.میگه ناشکری نکن.ولی واقعا الان فهمیدم که تواناییشو نداشتم .حالا دوباره باید بشینم نوزاد بزرگ کن .یه ساله بشه .دوساله بشه.سه ساله بشه.خستم خسته 😔😔😔
مشاهده ۲۵ پاسخ دیگر
مامان boys مامان boys ۵ سالگی
مامانا پسرم ۴۵ روزشه از چند روز اول تصمیم گرفتم سر این شیردهی دو وعده شیرخشک کمکی بدم وقتایی که خودم دیگه توان ندارم دو بار ۶۰ میل عصر و شب یا بعضی وقتا ۶۰ و ۳۰ الان ده روزی بود به زور شیشه رو میگرفت دو روزه اصلا نمیگیره به زور با قطره چکون دادم بیشترشو هم میریزه بیرون ممکنه با قطره چکون بدم یهو سینمم نگیره؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان سید طاها و 👣👣 مامان سید طاها و 👣👣 ۵ سالگی
سلام مامانها


اقا من یه مساله رو کشف کردم
من به خونه پدرشوهرم ویار دارم 😂
موقع پسرمم همینطور بودم تا میرفتم اونجا باید میرفتم سرویس و کلی حالم بد میشد الانم همینطورم
دیشب بعد کلی وقت رفتم اونجا اینقدر حالم بد شد که نتونستم حتی چیزی بخورم
فشارم پایین بود سردرد شدم اصن یه وضعی

حالا به نظرتون یه مدت تا حالم بهتر میشه نرم اونجا خیلی ضایع ست ؟

کلا خونه مامانمم هستم خونه خودمم حالم بد میشه نمیرم 😂
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پسری مامان پسری ۵ سالگی
مامانا من یه موضوعی ذهنمو درگیر کرده من اصلا پسرم تمایلی به یادگیری نداره مگر ابنکه اینکه تو بازی میپرسم تا ۱۰ بشمار میشماره یا رنگ هارو میگه دیروز بیرون بودیم پسررم گفت از اینا بخر گرفتم الان هرچی شکل عدادرو میگم یا میگم به تربیت بزار اصلا حواسش نیش فقط ورداشته با اینا خونه درست کرده خیلی نگران اینم بره پیش یا بره مدرسه باید چیکارکنم ؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان شاه پسر🌈 مامان شاه پسر🌈 ۵ سالگی
سلام عزیزان دلم گرفته و جایی نداشتم درد و دل کنم پس اینجا میگم که حداقل یه کم ذهنم آروم شه و دلم خالی.داشتم فک میکنم چقد خانومایی که خانواده هاشون همه جوره حمایتشون میکنه حس خوبیرو میتونن الان تجربه کنن مثلا کسایی که هر روز خواهراشون یا حداقل هفته ایی یه بارم که شده زنگ میزنن حالشونو میپرسن براشون مهمه حال و روز خواهراشون یا برادرایی که تو شرایط سخت اولین نفرین که یه دختر یادش میوفته که پشتش بهش گرمه و کسی نمیتونه از گل نازکتر بهش چیزی بگه یا پدرو مادرایی که فرقی بین بچه هاشون نمیذارن و وقتی میرن خونه هاشون نگران چیزی نیستن.اگه شما همچین خانواده ایی دارین خداروشکر کنین و از خدا بخواین منم همچین حس خوبیرو تجربه کنم حتی اگه شده یه روز باشه.کاش میشد منم مثل خیلیای دیگه پز خانوادمو بدم نه اینکه فقط اداشو در بیارم و باطن قضیه چیز دیگه ایی باشه.کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا این روزارو بگذرونم.❤️‍🩹❤️‍🩹
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان boys مامان boys ۵ سالگی
خدایا خسته شدم ۴۷ روزه پسرم به دنیا اومده کمتر روزی بود راحت خوابید از ظهر شروع میکنه گریه باید بغلش باشم یه روزایی مثل امروز بیشتر به خودش میپیچه و بی قراره الان باز از ۱۱ شروع کردم به خوابوندنش شیر میخوره میخوابه میذارم سرجاش دو ثانیه بعد بیداره میذارم رو پام میخوابه باز تو تختش دوجانبه بعد بیداره هی این پروسه رو تکرار میکنم الان همچنان بیداره یهو شروع میکنه به گریه پس کی تموم میشه و راحتی میاد از روز زایمان از اتاق عمل اومدم بیرون هر روز میگم امروز بهتر میشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علیسان🩵آیلا🩷 مامان علیسان🩵آیلا🩷 ۵ سالگی
مامانا یادتونه یه مامان کاملیا و کیاشا بود یه بار گفت از خونه فرار کردم با بچه هام بچه اش هم مریض بود تب داشت خبری دارین ازش من همیشه نگرانشم میگم خدایا چی شد این خانوم و بچه ها😢😢
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نرگس مامان نرگس ۵ سالگی
سلام..مامانای مشهدی یا مامانایی که پارک ابی مشهد رو رفتن..یه سوال داشتم..میخواستم بدونم تو پارک ابی میشه مایو دو تیکه پوشبد؟
تب..بچه..فرزندپروری
مشاهده ۳ پاسخ دیگر